فهرست مطالب
قرار است یک رابطه عاشقانه شراکتی با افراد برابر باشد، که در آن هر دو شریک مسئولیت مساوی دارند، نظر یکسانی دارند، نقش برابری در ایجاد کارها دارند. سپس عنصر مبارزه قدرت در روابط چگونه وارد می شود؟
مبارزه قدرت برای آینده یک رابطه چه معنایی دارد؟ آیا هر رابطه ای یک جنگ قدرت است؟ آیا لزوماً نشانه ای شوم است؟ آیا جنگ قدرت در یک رابطه می تواند یک چیز مثبت باشد؟ آیا همیشه و به صراحت به این معنی است که یک شریک بال های شریک دیگر را قطع می کند؟
وقتی توازن قدرت را در هر شراکت عاشقانه ای از نزدیک بررسی می کنیم، سؤالات زیادی از این نوع ظاهر می شوند. برای اینکه بتوانیم به آنها بپردازیم و نقش پویایی این رابطه را درک کنیم، با مشورت وکیل سیدارتا میشرا (BA, LLB)، وکیلی که در دادگاه عالی هند کار می کند، پیچیدگی های جنگ قدرت را رمزگشایی می کنیم.
مبارزه قدرت در روابط چیست؟
در ابتدای هر رابطه، هر دو شریک زندگی خود را تجربه می کنند - که بیشتر به عنوان دوره ماه عسل شناخته می شود - که در آن بدن آنها هورمون های زیادی را ترشح می کند که احساس خوبی دارند که آنها را به پیوند تشویق می کند. در این مرحله، افراد با چشمانی گلگون به شریک زندگی و روابط خود نگاه می کنند. نکات مثبت بزرگ شده و منفی ها به حداقل می رسد. با گذشت زمان، این هجوم هورمونها کاهش مییابد و به شما این امکان را میدهد که شریک زندگی خود را واقع بینانه ببینید. این زمانی استروابط؟
درک معنای مبارزه قدرت در اصطلاحات روانشناختی یک چیز است، یادگیری تشخیص این تمایل در رابطه شما کاملاً چیز دیگری است. اغلب، انتقال از یکی به دیگری آسان نیست. این به این دلیل است که ما در مورد مسائل زمینهای در رابطه خود انکار میکنیم.
اگر احساس میکنید که هم شما و هم شریک زندگیتان تمایل دارید که دائماً به یک بینظمی متوسل شوید، اما مطمئن نیستید که آیا این امر به عنوان شاخصی برای مبارزه قدرت در روابط، به این نشانه های مطمئن توجه کنید:
1. شما بازی های فکری انجام می دهید
یکی از بارزترین مثال های مبارزه قدرت در روابط، تمایل به انجام بازی های فکری برای دستکاری یکدیگر است. این رفتارها خواه دائماً یک فرد سابق را مطرح می کند یا عمداً ابتدا پیامک نمی نویسد، اما همیشه پاسخ می دهد، این رفتارها ابزاری برای کنترل ذهن، غرایز و اعمال شریک زندگی شما هستند.
وقتی یکی از شما با دیگری مشکلی دارید، شما برای ابراز نارضایتی خود از رویکرد منفعل-تهاجمی بازگردید. صادقانه، ارتباط آزاد در رابطه شما بسیار دشوار است. اینها یکی از نشانه های اولیه جنگ قدرت در روابط هستند. شخصی که بازی های فکری را انجام می دهد، آنچه را که در رابطه مهم است، از دست می دهد و "پیروزی" خود را بر سلامت رابطه ترجیح می دهد.
2. احساس برتری
جنگ قدرت در روابط چیست. شبیه؟ یک شاخص گویااین است که شما شراکت برابر نیست. در واقع، بعید میدانم. یکی یا هر دوی شما با احساس تزلزل ناپذیر برتری نسبت به دیگری زندگی می کنید. به دلیل ماهیت حرفه، سوابق خانوادگی، تحصیلات یا وضعیت مالی شما، حداقل یکی از شرکا احساس می کند که به چیزی کمتر از آنچه استحقاقش را دارد رضایت می دهد.
در نتیجه، «محل نشین» احساس نیاز دائمی می کند. برای حمایت و تسلط بر "ریچر"، که منجر به جنگ قدرت ناسالم می شود. «دریافت کننده» با مسائل ضعف عزت نفس پایین مواجه می شود. چنین نمونه هایی از مبارزات قدرت در روابط در پویایی ترس و شرم رایج است، جایی که یکی از طرفین دائماً به دیگری احساس می کند که کافی نیست، و آنها را به پیله ای از کناره گیری عاطفی سوق می دهد.
3. شما رقابت می کنید. با یکدیگر
به جای اینکه به صورت تیمی کار کنند، زوجهایی که در ازدواج یا یک رابطه قدرت زیادی دارند، نیاز به رقابت با یکدیگر را احساس میکنند. چه در جبهه حرفه ای باشد چه چیزهای کوچکی مانند اینکه چه کسی برای یک مهمانی بهتر به نظر می رسد، شما دائماً سعی می کنید از یکدیگر پیشی بگیرید. برای مثال، اگر اخباری مبنی بر افزایش حقوق همسرتان باعث میشود که شکمتان دچار مشکل شود یا ارتقای شغلی شما حس حسادت آشکاری در او ایجاد کند، میتوانید این موارد را جزو نشانههای اولیه جنگ قدرت در روابط بشمارید.
از سوی دیگر، از طریق مبارزه سالم برای قدرت، یک زن و شوهر محرک های عاطفی خود و چه چیزهایی را یاد می گیرندحس حسادت را در آنها برانگیخت. آنها خود را با انواع مختلف ناامنیهای یک رابطه آشنا میکنند، ناامنیهای خود را میشناسند، راههایی برای درمان پیدا میکنند، و به طور مؤثر آنچه را که هر یک از آنها نیاز دارند ارتباط برقرار میکنند تا اطمینان حاصل کنند که رابطهشان گرفتار حسادت نمیشود.
4. هر کدام را میکشید. دیگر
یکی دیگر از نشانههای کلاسیک که نشان میدهد در یک رابطه در مرحله مبارزه قدرت گیر کردهاید این است که یا شریک زندگیتان شما را پایین میکشد یا شما همین کار را با او انجام میدهید. شاید هر دوی شما هر از چند گاهی به آن فکر کنید. آیا لحنی تمسخر آمیز در نظرات شریک زندگی خود در مورد اعمال، دستاوردها و کاستی های خود مشاهده می کنید؟ یا بر خودتان غلبه کنید که نسبت به آنها تحقیر شده اید؟ آیا احساس می کنید که همیشه خود را برای شریک زندگی خود توجیه می کنید؟ یا آنها به شما؟
وقتی شرکای یکدیگر به جای بالا کشیدن یکدیگر، در خلوت یا عمومی شروع به پایین کشیدن یکدیگر می کنند، نشانه آن است که شما با یک جنگ قدرت ناسالم دست و پنجه نرم می کنید. اشلین، یک دانشجوی هنرهای خلاق، میگوید: «من با یک بانکدار سرمایهگذاری قرار میگذاشتم که هرگز فرصتی را از دست نداد تا در مورد دستاوردهایم احساس ناکافی بودن کنم. او مرا به مکان های بسیار شیک می برد که در آن تقسیم صورت حساب به این معنی بود که من پولی را به ارزش یک ماه تمام صرف یک وعده غذایی منفجر می کردم.
«او هر بار برگه را برمی داشت، اما نه بدون یک وعده غذایی. اظهارات تحقیرآمیز یا یک سخنرانی تمام عیار در مورد اینکه چگونه کار نمی کردمهر چیزی با ارزش در زندگی از آنجا که من ترجیح دادم در مورد آن ساکت بمانم، مراحل جنگ قدرت رابطه خیلی سریع بالا گرفت. به جایی رسیدیم که او شروع به تصمیم گیری برای من کرد. آن موقع بود که فهمیدم باید آن رابطه سمی را ترک کنم.»
5. عشق از زندگی شما خارج شده است
آیا به یاد نمی آورید چه زمانی کار خاصی برای یکدیگر انجام داده اید؟ یا برای یک شب قرار بیرون رفتیم؟ یا فقط یک شب دنج را با هم گذرانده اید، در یک پتو پیچیده شده اید، صحبت می کنید و می خندیدید؟ در عوض، آیا شما و شریک زندگیتان در نهایت بر سر کارها، وظایف و مسئولیتها با هم مشاجره میکنید؟
شما از طریق کنارهگیری مداوم، اجتناب، دوریکردن، و رفتارهای خاموش به این مرحله از جنگ قدرت در روابط رسیدهاید. شما، شریک زندگی تان یا هر دو در عدم برقراری ارتباط یا تعامل برای جلوگیری از آسیب و عصبانیت راحت شده اید، و بنابراین، سطح صمیمیت در رابطه شما ضربه خورده است. این الگوها نشانه های مرحله مبارزه قدرت در روابط هستند. اگر گامهای آگاهانهای بردارید تا با شکستن الگوهای مشکلساز و کار بر روی بهبود ارتباطات، از آن خارج شوید، رابطه شما همچنان آسیب خواهد دید.
چگونه با مبارزه قدرت در روابط کنار بیاییم؟
برخورد با جنگ قدرت در روابط آسان نیست. برای شکستن الگوهای روابط ناسالم و جایگزینی آنها با روابط سالم، به کار آگاهانه هر دو طرف نیاز داردتمرینات سیذارتا می گوید: «شریک های کامل وجود ندارند. هنگامی که مرحله جنگ قدرت در رابطه شروع می شود، می توانید به سرعت از نگاه کردن به شریک زندگی خود به عنوان یک همتای کامل به عیب جویی در هر کاری که انجام می دهد یا می گوید، بروید.
«اجازه ندهید اختلافات فعلی منجر به بت سازی و شیطان سازی زمان حال شود. . به یاد داشته باشید که مراقبت از رابطه خود و افراد مهم، بخشی از مراقبت از خودتان است." اما چگونه می توان به هر یک از اینها دست یافت؟ در اینجا 5 مرحله وجود دارد که به شما کمک می کند بر مرحله مبارزه قدرت در رابطه خود غلبه کنید و یک ارتباط جامع ایجاد کنید:
1. اذعان به مبارزه قدرت در رابطه
جنگ قدرت در آغاز اجتناب ناپذیر است. . محرک های جدید ممکن است جنگ قدرت را در یک رابطه مجدداً مطرح کنند. مانند هر مشکل دیگری در رابطه، اولین قدم برای بهبود و حرکت دادن جنگ قدرت گذشته این است که بپذیرید که با آن دست و پنجه نرم می کنید. این مستلزم بیان واضح مشکل است. در ظاهر، ممکن است به نظر برسد که مشکل شما مشاجره یا دعوای مداوم است که داغ و فرار می شود. ممکن است بدانید که این امر به قیمت ثبات و صمیمیت در رابطه شما تمام میشود.
اگر اقدامات سطحی که برای مقابله با این تمایلات انجام میدهید کمکی نکرد، وقت آن است که سطح را خراشیده و عمیقتر نگاه کنید. شاید شما و شریک زندگی تان عمیق ترین ترس های رابطه یکدیگر را به واقعیت تبدیل کنید - چه ترس از رها شدن،طرد شدن، کنترل شدن یا به دام افتادن. تنها با شناسایی علت اصلی جنگ قدرت در ازدواج یا روابط است که می توانید گام های مشخصی برای از بین بردن آن بردارید. یا حداقل راهی برای دور زدن آن پیدا کنید.
2. بر مشکلات ارتباطی غلبه کنید
برای غلبه بر مرحله مبارزه قدرت در رابطه خود باید بر موانع ارتباطی غلبه کنید. کلید هر مشارکت سالم و متعادل، ارتباط باز و صادقانه است. با این حال، مشکلات ارتباطی در روابط، شایعتر از آن چیزی است که اکثر مردم دوست دارند تصدیق کنند. سیذارتا میگوید: «خارج شدن از جنگ قدرت به معنای یادگیری برقراری ارتباط بهتر است. هرچه فرد بتواند بیشتر در جهت تصدیق و پذیرش قدرت خود تلاش کند، باعث آرامش و تمرکز بیشتر در رابطه می شود." دیگر بدون دست زدن به اعصاب خام. این می تواند به شرکا کمک کند تا پیوند قوی ای را که در ابتدای رابطه احساس می کردند، تجدید کنند. ایجاد این ارتباط راه را برای صمیمیت سالم بدون هرگونه مبارزه قدرت هموار می کند.
3. به درگیری های مزمن پایان دهید
دوباره دعواهای مشابه می تواند شما را در چرخه الگوهای مخرب گرفتار کند. این الگوها سپس به ناامنیها، ترسها یا دلهرههای ذاتی دامن میزنند که منجر به جنگ قدرت میشود.ارتباط. به عنوان مثال، بگوییم یکی از طرفین با دیگری به خاطر عدم توجه کافی به آنها دعوا میکند، و دیگری پاسخ میدهد و خواستار فضای شخصی بیشتری است. این یکی از نمونههای کلاسیک جنگ قدرت در روابط است.
هرچه بیشتر در مورد آن دعوا کنید، شریک خواستار بیشتر از رها شدن میترسد و فرد کنارهگیر جدا یا گوشهگیر میشود. به همین دلیل است که پایان دادن به درگیری های مکرر و جلوگیری از تشدید مسائل بسیار مهم است. برای جلوگیری از تشدید دعوا، تایم اوت بگیرید. سیذارتا میگوید تشدید درگیری باعث ترس، عدم اطمینان و تمایل به محافظت از خود به بهای آن چیزی است که برای رابطه خوب است.
همچنین ببینید: 12 قانون برای اولین بار چت جنسیتا زمانی که این الگوهای مخرب شکسته نشوند، نمیتوانید یکدیگر را ببخشید. برای اشتباهات گذشته یا اجازه دهید زخم های قدیمی التیام یابد. بدون آن، اعتماد بین شرکا احیا نمی شود. تنها از اعتماد، احساس امنیت حاصل می شود که شما را قادر می سازد از مرحله جنگ قدرت در یک رابطه عبور کنید.
4. کارت قربانی را بازی نکنید
چه احساس خفگی، شرم یا تنبیه توسط شریک زندگی خود داشته باشید، طبیعی است که احساس قربانی شدن در شما ایجاد شود. شما کسی هستید که آزادی شما سلب شده است. کسی که برای همه چیزهایی که در رابطه درست نیست احساس گناه کند. کسی که باید بار طغیان خشم را تحمل کند. قبل از اینکه شریک زندگی خود را در ذهن خود شیطان سازی کنید، یک قدم به عقب بردارید وارزیابی کنید که آیا واقعاً اینطور است یا خیر.
آیا ناخواسته نقشی در جنگ قدرت در رابطهتان داشتهاید؟ آیا به نوعی ترس های خود را به شریک زندگی خود القا می کنید؟ آیا این پویایی رابطه را پیچیده تر می کند؟ برای غلبه بر مرحله مبارزه قدرت در رابطه خود، باید به معادله خود از منظری تازه نگاه کنید. سیدارتا میگوید: «وقتی کل تصویر را میبینید، راحتتر میتوانید یک قدم به عقب بردارید و فضا را برای وضوح در نظر بگیرید.
5. تفاوتهای خود را بپذیرید و بپذیرید
همانطور که سیدارتا اشاره میکند، خیر دو نفر شبیه هم هستند تجارب، نگرش ها و دیدگاه های زندگی آنها نیز چنین نیست. با این حال، هنگامی که این اختلافات به منبع درگیری تبدیل می شود، هیچ یک از طرفین نمی توانند خود واقعی آنها در رابطه باشند. سپس، به عنوان یک مکانیسم دفاع از خود، هر دو شروع به کار در جهت تثبیت قدرت می کنند. به این امید که توانایی دستکاری دیگری به آنها فرصتی بدهد که همان چیزی باشند که می خواهند باشند.
این رویکرد اغلب نتیجه معکوس دارد و هر دو شریک را در یک مرحله عمیقاً ریشه دار جنگ قدرت در یک رابطه گرفتار می کند. یک راه به ظاهر ساده - حتی اگر گفتنش راحتتر از انجام آن باشد - برای مقابله با آن، تلاش فعالانه برای پذیرش و پذیرش تفاوتهای یکدیگر است. مثلاً، یکی از طرفین تمایل دارد بیش از حد انتقادی باشد و این باعث می شود طرف دیگر طفره برود. مسئولیت شکستن این الگو بر عهده زوجین استبه عنوان یک تیم.
در حالی که یکی باید بیاموزد که بدون توسل به کلمات تند یا ضربات کم حرف خود را منتقل کند، دیگری باید با ذهنی باز و بدون توهین گوش کند. وقتی هر دو طرف به اندازه کافی احساس امنیت می کنند که خود واقعی خود در رابطه باشند، بدون اینکه برای حفظ آرامش یا رضایت خاطر خود تحت فشار قرار بگیرند تا چیزهایی را انجام دهند یا بگویند، می توانند یک جنگ قدرت منفی را کنار بگذارند.
غلبه بر جنگ قدرت در ازدواج یا روابط آسان نیست. یک شبه اتفاق نمی افتد. همچنین دکمه جادویی وجود ندارد که بتواند پویایی زوج را به حالت ایده آل بازنشانی کند. شما باید متعهد باشید که روز به روز تلاش های وجدانی انجام دهید تا از مرحله جنگ قدرت در یک رابطه عبور کنید. اگر این چیزی است که شما با آن دست و پنجه نرم کرده اید، با یک متخصص در پانل مشاوران Bonobology یا یک درمانگر مجاز در نزدیکی خود صحبت کنید. کار با یک متخصص آموزش دیده می تواند به شما در مورد الگوهای رفتاری و محرک های زمینه ای شفافیت بدهد.
سوالات متداول
1. مرحله مبارزه قدرت چقدر طول می کشد؟هیچ جدول زمانی مشخصی برای اینکه جنگ قدرت در یک رابطه چقدر طول بکشد وجود ندارد. همه چیز به ماهیت جنگ قدرت، آگاهی بین هر دو شریک در مورد وجود آن و تمایل به شکستن الگو بستگی دارد. هر چه یک زوج بالغ از نظر عاطفی سریعتر راههای موثری برای تعیین مرزهای روابط سالم بیاموزند،به خوبی ارتباط برقرار کنید و جنگ قدرت را حل کنید، مرحله کوتاهتر خواهد بود. 2. قدرت مثبت در روابط چیست؟
قدرت مثبت در روابط، قدرتی است که منجر به رشد رابطه شما می شود. در این نوع مبارزه، زمانی که صحبت از مشاجرات و مسائل مشترک می شود، قوانین تعامل را ایجاد یا تقویت می کنید. از طریق قدرت مثبت، زوجها به یک نقطه مشترک میرسند که همان چیزی هستند که هستند و در عین حال نیازهای شریک زندگی خود را نیز برآورده میکنند.
3. چگونه در جنگ قدرت در رابطه خود پیروز شوید؟شما نباید به دنبال پیروزی در جنگ قدرت در رابطه خود باشید، بلکه به دنبال پایان دادن به آن باشید تا آن را حل کنید. به این ترتیب است که جنگ قدرت در یک رابطه ممکن است ارزشمند باشد و سالم تلقی شود. تا زمانی که هر یک از طرفین در تعقیب به دست آوردن برتری گرفتار باشد، نمی توان به شراکت برابر دست یافت. 4. آیا روابط یک جنگ قدرت است؟
در حالی که مرحله جنگ قدرت در روابط غیر معمول نیست، همه شراکت های عاشقانه با آن تعریف نمی شوند. مبارزه قدرت مرحله یا مرحله ای از یک رابطه است که با گرد هم آمدن دو فرد منحصر به فرد اجتناب ناپذیر است. برخی از زوج ها به سرعت این تمایل را تشخیص می دهند و راهی برای غلبه بر آن پیدا می کنند. در حالی که دیگران ممکن است سال ها یا حتی در کل مدت رابطه در این مرحله گیر افتاده باشند. بنابراین، همه اینها به دیدگاه ها و دیدگاه های شما خلاصه می شودتفاوت در عقاید، عادات آزاردهنده، خصلتها و ویژگیهای شخصیتی که مانند انگشت شست دردناک بیرون میآیند، آشکار میشوند.
این انتقال که پایان مرحله ماه عسل یک رابطه را نشان میدهد، طبیعی و اجتنابناپذیر است. وقتی این اتفاق می افتد، زوج ها وارد مرحله مبارزه قدرت در رابطه می شوند. سیذارتا که از نزدیک دیده است که عدم تعادل در این جبهه چه می تواند برای یک زوج بیاورد، در توضیح مرحله مبارزه قدرت در روابط، می گوید: «مرحله مبارزه قدرت در یک رابطه جایی است که فرد نیاز به «تسلط» بر دیگری را احساس می کند. 0>«با نزدیک شدن به پایان مرحله ماه عسل یک رابطه، لیستی از تفاوت ها، ناامیدی ها و اختلافات نیز به همراه دارد. شرکا به حرف یکدیگر گوش نمی دهند، سعی می کنند عیب ها را بیابند، و زمانی که ایرادات خود را نشان می دهند حالت تدافعی به خود می گیرند. شریک دیگر یا تلافی میکند یا سعی میکند از درگیر شدن در کل فرآیند اجتناب کند، در نتیجه منجر به مشکلات میشود. اینها برخی از نشانه های اولیه جنگ قدرت در روابط هستند."
اگر فکر کرده اید که مرحله مبارزه قدرت از چه زمانی شروع می شود، اکنون جدول زمانی دقیقی را می دانید که چه زمانی یک بازی تسلط شروع به ظهور می کند. . با این حال، برای غلبه بر مرحله جنگ قدرت در رابطه خود، همچنین ضروری است که بدانید این فشار و کشش چه می تواند با پیوند شما انجام دهد و در چه نقطه ای شروع به تهدید آینده مشترک شما می کند.
مبارزه قدرت در ازدواج یا روابط می تواندزوج.
> > اگر زن و شوهر راههای جدیدی برای برقراری ارتباط و برقراری ارتباط با یکدیگر نیاموزند، دائمی و ناسالم میشوند. این فشار و کشش قدرت اجتناب ناپذیر است. از این منظر، هر رابطه ای یک جنگ قدرت است. با این حال، استفاده مثبت از قدرت در روابط تنها زمانی اتفاق می افتد که زوج ها این اجتناب ناپذیری را بپذیرند.طبق روش درمانی گاتمن، این به معنای صلح با "مشکلات همیشگی" در رابطه است. سپس، درک این نکته که برخی از تفاوت ها همیشه باقی خواهند ماند، اولین گام اساسی برای غلبه بر مرحله مبارزه قدرت در رابطه شماست. تنها راه برای دور زدن آنها این است که به سطح معینی از درک و تفاهم برسیم که در آن موافق مخالف هستید.
4 نوع مبارزه قدرت در روابط
جنگ قدرت در رابطه چیست؟ آیا جنگ قدرت یک ویژگی منفی در یک رابطه است؟ آیا می توان از قدرت در روابط استفاده مثبت کرد؟ وقتی می بینید که شما و شریک زندگیتان در یک جنگ قدرت گرفتار شده اید، چنین افکار نگران کننده و پیامدهای آنها برای آینده رابطه شما می تواند در ذهن شما سنگینی کند. درک 4 نوع مبارزه قدرت در روابط به شما وضوح می دهد که آیا چیزی که با آن سر و کار دارید سالم و مثبت است یا سمی و منفی است:
1. مبارزه قدرت تقاضا و کناره گیری
معنای مبارزه قدرت اینجاست که یک شریک به دنبال آن استبحث، اقدام و تغییر در حالی که آنها به دنبال حل تعارض، اختلافات و مسائل مربوط به روابط هستند. در حالی که شریک زندگی آنها به دلیل ترس یا اضطراب که باعث تشدید مشکلات روابط می شود، از برخورد با مسائل اجتناب می کند.
همچنین ببینید: 14 نشانه که شوهرتان قصد دارد شما را ترک کندیکی از مصادیق جنگ قدرت در روابط، سکوتی است که به دنبال مشاجره بین زوجین ایجاد می شود. در جنگ قدرت تقاضا و خروج، یکی از شرکا به دیگری زمان و فضا میدهد تا خود را خنک کند، در حالی که شریک دیگر زمانی که در نهایت تلاش میکنند مشکل را حل کنند، آنها را تعطیل نمیکند. بهترین منافع روابط خود را در قلب دارند، و آنها برای دادن آنچه می خواهند به یکدیگر صبر می کنند، این نوع مبارزه می تواند منجر به استفاده مثبت از قدرت در روابط شود. مشروط بر اینکه هر دو مایل به مصالحه بر سر مواضع مربوطه خود باشند و زمینه های مشترک پیدا کنند.
2. مبارزه قدرتی بین تعقیب کننده و فاصله گذار
این پویایی جنگ قدرت زمانی رخ می دهد که یکی از شرکا میل می کند و سعی می کند درجه خاصی از صمیمیت برقرار کند. اما دیگری آن را "خفه کننده" می داند و فرار می کند. تعقیب کننده احساس می کند که شریک زندگی او سرد است یا شاید عمدا از محبت خودداری می کند. از سوی دیگر، فاصلهگیرنده شریک زندگی خود را بیش از حد نیازمند میبیند.
یکی از نمونههای مبارزه قدرت بیندوستانه در روابط، پویایی فشار-کشش است. در چنین روابطی، هر دو طرف در یک رقص سرد و گرم ناسالم گرفتار می شوند.قادر به توافق بر سر میزان قابل قبولی از صمیمیت نیست. یک مثال کلاسیک کسی است که تلفن خود را پس از دعوا در یک رابطه از راه دور خاموش می کند، در حالی که تعقیب کننده با اضطراب و دیوانه وار سعی می کند از طریق یکی از دوستان یا خانواده خود تماس بگیرد.
این یکی از نمونه های جنگ قدرت است. در روابطی که اگر هر دو طرف دارای سبک های دلبستگی متفاوتی باشند، قابل مشاهده است. به عنوان مثال، اگر یک فرد اجتنابی - طردکننده با فردی مضطرب - دوسوگرا به پایان برسد، جنگ قدرت بیننده و تعقیب کننده به احتمال زیاد در پویایی آنها حاکم خواهد شد.
3. مبارزه قدرت ترس و شرم
معنای مبارزه قدرت ترس و شرم این است که ترس یکی از طرفین باعث شرم در دیگری می شود. این اغلب نتیجه ترس ها و ناامنی های فرد است که احساس اجتناب و شرم را در دیگری ایجاد می کند. و بالعکس. به عنوان مثال، در یک رابطه با استرس مالی، اگر یکی از طرفین نگران نبود پول کافی باشد، دیگری ممکن است از اینکه به اندازه کافی درآمد ندارد احساس شرمندگی کند. در نتیجه، زمانی که یک نفر در مورد موقعیتهای خاصی احساس استرس یا نگرانی میکند، دیگری کنارهگیری میشود تا شرمندگی خود را پنهان کند.
هر چه یکی از شریکها به دلیل شرمندگی گوشهگیرتر شود، شریکی که ترس را تجربه میکند، تمایل بیشتری به شریک شدن دارد. چون فکر می کنند شنیده نمی شدند. این یک مارپیچ منفی به سمت پایین ایجاد می کند. از آنجایی که ترس و شرم اغلب ناتوان کننده ترین ها نامیده می شونداحساسات منفی، مراحل جنگ قدرت رابطه می تواند به سرعت در این پویایی به ناسالم و سمی تبدیل شود و بر سلامت روانی و عزت نفس هر دو طرف تأثیر بگذارد.
4. مبارزه مجازات-اجتناب
این شکل از جنگ قدرت در روابط ریشه در نیاز یکی از طرفین به تنبیه طرف مقابل دارد. این شریک با انتقاد، عصبانیت و مطالبه به طرف مقابل حمله خواهد کرد. آنها همچنین سعی میکنند عشق را مهار کنند، اجازه میدهند که در جریان باشد و عشق را ابزاری دستکاری برای اعمال پاداش و تنبیه میدانند. برای جلوگیری از تنبیه، شریک دیگر در پوسته عقب می نشیند و از نظر عاطفی در دسترس نیست.
چنین جنگ قدرت در ازدواج یا روابط سمی ترین است و با اولتیماتوم و تهدید مشخص می شود. به عنوان یک مکانیسم دفاعی، فردی که در پایان چنین رفتار تحقیرآمیزی را دریافت می کند، اغلب به رفتاری بی سر و صدا متوسل می شود، که تنها احساسات منفی را در شریکی که به دنبال تنبیه است، افزایش می دهد.
کینه و خصومت نسبت به شریک، نمونه های کلاسیکی از جنگ قدرت در روابط در چنین مواردی ناامیدی شدید یکی دیگر از تمایلاتی است که شریک در سمت گیرنده به آن تحمیل می شود. حتی اگر هر دو طرف ممکن است تصمیم بگیرند که با هم بمانند، یک جریان پنهانی محسوسی از منفی در پویایی آنها وجود دارد.
چرا یک مبارزه قدرت در روابط وجود دارد؟
طبق روانشناسی، جنگ قدرت درروابط دارای پتانسیل رفتار بی انگیزه اجباری در فرد دیگر است. فرض کنید یک رابطه نامتعادل است و هر دو طرف قدرت خود را درک می کنند، عدم تعادل و نوسان نسبتاً یکسان و متعادل می مانند. مراحل جنگ قدرت رابطه تشدید نمیشود و در چنین مواردی وارد قلمروی ناسالم نمیشود.
سیذارتا میگوید دلیل وجود جنگ قدرت در روابط این است که هیچ دو نفری شبیه هم نیستند. این واقعیت در روزهای آغازین عاشقانه بسیار فراموش شده است. همانطور که یک فرد رشد می کند، تجربه های منحصر به فردی را تجربه می کند که شخصیت و دیدگاه آنها را شکل می دهد. از آنجایی که هیچ دو نفر تجربیات کاملاً یکسانی ندارند، شرکای عاشقانه همیشه زمینههای اختلاف نظر دارند که حل کردن آنها دشوار است. این اختلافات است که باعث جنگ قدرت می شود.
به گفته سیذارتا، تضاد قانون زندگی، پیشرفت و تحرک است. «همه ما تناقض هستیم. تضاد در همه جای آفرینش است نه یکنواختی. هیچ فلسفه یکنواختی در زندگی وجود ندارد. جنگ قدرت در یک رابطه طبیعی است. پس از محو شدن تمام هیجانات و عاشقانه های روزهای ابتدایی رابطه شما، در نهایت شما با دو نفر می مانید که اگرچه در یک رابطه با هم پیوند دارند، اما همچنان منحصر به فرد هستند.
این منحصر به فرد بودن است که محرک جنگ قدرت در روابط می شود. چگونه این بازی برای قدرت استاعمال می شود تاثیر آن را بر کیفیت یک شراکت عاشقانه تعیین می کند. «وقتی استفاده مثبت از قدرت در روابط وجود دارد، منجر به رشد رابطه شما می شود. در این نوع مبارزه، زمانی که صحبت از مشاجرات در یک رابطه و مسائل مشترک به میان می آید، قوانین تعامل را ایجاد یا تقویت می کنید.
«زمانی است که جنگ قدرت تشدید می شود و شروع به تمرکز بر نیازهای فردی شریک به جای نیازهای مشترک می کند. به عنوان یک زوج که شروع به تأثیر نامطلوب بر رابطه می کند. سیذارتا میگوید: یکی دیگر را با عصبانیت، انتقاد و تقاضا دنبال میکند، در حالی که دومی عقبنشینی میکند و عقبنشینی میکند." ، هر رابطه ای یک جنگ قدرت است. مرحله مبارزه قدرت تنها یکی از پنج مرحله هر رابطه است. در ابتدای رابطه، درست پس از مرحله اولیه ماه عسل اتفاق می افتد. وقتی دو فرد در کنار هم قرار می گیرند، تفاوت های طبیعی آنها باعث ایجاد اصطکاک و مقاومت می شود. این امری اجتناب ناپذیر و ضروری است. این اصطکاک به شرکا اجازه می دهد تا مرزها و محدودیت های یکدیگر، نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند. این به آنها کمک می کند تا بدانند که چقدر می توانند با آنها سازش کنند و ارزش های تسلیم ناپذیرشان چیست.
بنابراین، این درست است که بگوییم هر زوجی مرحله مبارزه قدرت را پشت سر می گذارد. اما در حالت ایده آل، باید فقط یک فاز باشد. فقطپس می توان آن را یک مبارزه قدرت سالم در نظر گرفت. یک زن و شوهر باید بتوانند خود و یکدیگر را بهتر درک کنند و راههای ارتباطی مؤثری را بیاموزند تا راه خود را از آن خارج کنند و از جنگ قدرت در یک رابطه جلوگیری کنند. آنها باید بدانند چگونه از آن به نفع خود استفاده کنند.
نمونه جنگ قدرت رابطه چیست؟ اینجاست: یک زوج جدید، سارا و مارک، پس از جذابیت اولیه ماه عسل متوجه می شوند که سبک های دلبستگی متفاوتی با دوستان و خانواده خود دارند. درک آنها از مرخصی و شکاف مرزها متفاوت است. این باعث ایجاد اصطکاک بین دو شریک می شود. در حالی که سارا طبیعی میداند که تمام توجه و وفاداری خود را بدون هیچ زحمتی به شریک زندگیاش معطوف کند، مارک همچنان میخواهد برای روابط قدیمی وقت بگذارد و آنها را در برنامههای سفر یا گردشها مشارکت دهد.
جنگ قدرت بین این دو را ارسال کنید. ، هر یک در حالت ایده آل باید بتواند به طور موثر دلایل انتظار خود از دیگری را بیان کند. آنها باید بتوانند این تفاوت بین شخصیت خود را به طور عینی ببینند و به یکدیگر فضایی بدهند تا روابط دیگر را با سرعت خود دنبال کنند. شریک برونگراتر، مارک، نیز باید ناامنی های سارا را درک کند و نیاز او به زمان منحصر به فرد پیوند زن و شوهر را برآورده کند. به این ترتیب است که شما مبارزه قدرت را در یک رابطه متوقف می کنید.