فهرست مطالب
چرا شکستن هم وابستگی برای سلامت روان و سلامت رابطه شما بسیار مهم است؟ برای پرداختن به این سوال، میخواهم تصور کنید که با شریک زندگی خود در یک اره برقی هستید. اما به جای لذت بردن از بالا رفتن در هوا و هیجان یک «تاچ داون» با ضربت، چه میشود اگر در هوا گیر کرده باشید یا در تمام مدت زمین بمانید؟ اگر موقعیت ها هرگز تغییر نکنند چه می شود؟
خب، بدیهی است که اره مویی دیگر سرگرم کننده نخواهد بود. در واقع، پس از مدتی، احساس دردناک و بسیار کسل کننده خواهد بود. پاهای شما درد می کند، انگشتان شما ممکن است احساس درد کنند و قلب شما مطمئناً دیگر شادی را احساس نمی کند. این دقیقاً همان چیزی است که وابستگی مشترک در یک رابطه احساس می شود - دردناک، بی طرفانه، کسل کننده، ناعادلانه و بدون هیچ هیجانی. روابط وابسته زمانی است که یک شریک همیشه "مراقب" و شریک دیگر برای همیشه "سرپرست" است. چنین روابطی ناکارآمد هستند و تنها در صورتی می توانند سالم شوند که شریک زندگی تصمیم به شکستن وابستگی مشترک داشته باشند.
وابستگی مشترک در روابط یک مشکل پیچیده با تحقیقاتی است که نشان می دهد منشاء آن اغلب از تجربیات دوران کودکی و خانواده های ناکارآمد سرچشمه می گیرد. برای روشن کردن این پویایی پیچیده روابط، سواتی پراکاش، یک مربی ارتباطی با گواهینامه مدیریت احساسات در زمان عدم اطمینان و استرس از دانشگاه ییل و دیپلم PG در مشاوره و خانواده درمانی،علائم هم وابستگی، شما از خود پرسیده اید، "آیا من به هم وابسته هستم؟"، اکنون می دانید کجا ایستاده اید. علائم را از بین نبرید زیرا درون یابی خود باعث ناراحتی شما می شود. همچنین اگر میپرسید چگونه عادتهای هموابسته را ترک کنید، میتواند به شما کمک کند.
به الگوهای رفتاری خود در طول سالها نگاه کنید. هم وابستگی یک رفتار اکتسابی است که اغلب از اوایل کودکی شروع می شود. برای شروع، این سوالات را از خود بپرسید. آنها فقط در مورد شما هستند، و شما باید صادقانه به آنها پاسخ دهید تا خودتان را بشناسید:
همچنین ببینید: اضطراب پیامکی چیست، علائم و راههایی برای آرام کردن آن- در کودکی، آیا من مجبور بودم از احساسات خودم دفاع کنم؟
- در دوران کودکی آیا من همه از یکی مراقبت می کردند یا برعکس بود؟
- آیا همیشه به سمت افرادی که به کمک و مراقبت نیاز داشتند جذب می شدم؟
- آیا می ترسم که روزی به کسی نیاز نداشته باشم؟
- آیا خودم را دوست دارم یا وجودم را ترحم می کنم؟
- آیا دوست دارم در موقعیت توانمند باشم؟
انبوهی از سؤالات وجود دارد که می توانید بپرسید. اما با هر سوالی، ممکن است یک تحول عاطفی رخ دهد، بنابراین آهسته شروع کنید، اما صادق باشید. اگر پاسخ همه یا بیشتر این سؤالات یک «بله» زشت و در چهره شماست، وقت آن است که بپذیرید که در یک رابطه وابسته هستید و زمان رهایی از این الگوی رابطه سمی فرا رسیده است.
2. دیگر احساس مسئولیت بیش از حد نسبت به شریک زندگی خود نکنید
شخصیت جولیا رابرتز در فیلم عروس فراری را به خاطر دارید؟ او مدام نیازهای خود را تغییر می داد وترجیحات بر اساس نیازهای شرکای او. آنقدر که هیچ کس حتی نمی دانست چه نوع تخم مرغی را دوست دارد! خوب، اجازه دهید همسرتان بداند ترجیحات شما چیست و اگر دوست دارید تخممرغهایتان به سمت بالا آفتابی یا همزده شود، به او بگویید. نکته این است که در مورد نیازهای خود عذرخواهی نکنید. احساس نکنید:
- از داشتن انتخاب های مختلف گناهکار هستید
- از این می ترسید که اگر احساسات خود را بیان کنید کمتر مورد محبت قرار می گیرید
- مثل اینکه اگر نتوانید مشکلات آنها را حل کنید شکست خورده اید.
- مسئول نقص ها، شکست ها یا احساسات خود هستند
3. یاد بگیرید خواسته ها و نیازهای خود را بیان کنید
رابطه وابسته شما شامل شما می شود به عنوان دهنده و شریک به عنوان گیرنده. هنگامی که رفتار همبسته شما پذیرفته شد (این رفتار برای مدت طولانی بین پذیرش و سردرگمی در نوسان است)، زمان آن رسیده است که ارتباط صادقانه با شریک زندگی خود را آغاز کنید.
تا کنون، شما همیشه آنچه را که فکر می کردید گفته اید. می خواستم بشنوم، یا چیزی که فکر می کردی شما را کنترل می کند و از دردسر دور می شود. اما دیگر نه. به آنها بگویید که دیگر نمی توانید و نمی توانید عاملی برای اعتیاد/رفتار آنها باشید. در اینجا چند راه برای نشان دادن افکار خود آورده شده است.
- از عبارات "من" استفاده کنید : به جای قرار دادن آنها در تصویر، افکار و احساسات خود را با استفاده از جملات "من" به اشتراک بگذارید. به عنوان مثال، "من احساس می کنم 24*7 کار نمی کنم"، "احساس می کنم تنها هستم که از همه چیز مراقبت می کنم" یا "من کمی می خواهمزمان برای برآوردن نیازهای من" برخی از جملاتی هستند که می توانید از آنها برای بیان اینکه می خواهید الگوهای روابط سالم بسازید استفاده کنید
- در بازی سرزنش قرار نگیرید : برای گفتگوی سخت آماده باشید. به جای سرزنش کردن آنها برای علائم همبستگی خود، در مورد راه حل ها صحبت کنید. به عنوان مثال، اگر با یک شریک الکلی زندگی می کنید و در تمام این سال ها توانمندسازی کرده اید، بگویید: "من برای شما اینجا هستم اما نمی توانم در همه چیز به شما کمک کنم"
- به آنها بگویید چه می خواهید. : مهم است که به شریک زندگی خود بگویید تصویری که در ذهن دارید. به طور واضح و صادقانه، به آنها بگویید که از رابطه چه انتظاری دارید. آنقدرها هم که به نظر می رسد آسان نیست. شریک زندگی شما تمام این سال ها را بر اساس تصور و هوس خود سپری کرده است، بنابراین اگر به او بگویید چه می خواهید، مهربانی نمی شود. اما محکم، صادق و واضح باشید.
4. خود را در اولویت قرار دهید
شریکای وابسته مدت زیادی صرف مراقبت از نیازهای دیگران و تناسب با آنها می کنند. واقعیت آنها این است که آنها یک هویت شخصی بسیار مبهم دارند. هنگام شکستن چرخه هم وابستگی، مهم است که روی بازسازی "خود" خود کار کنید.
مراقبت از خود و عشق به خود دو ابزار جادویی هستند که می توانند حس خود را در فرد تقویت کنند. آخرین باری که با دوستانتان تماس گرفتید و برای شام برنامه ریزی کردید کی بود؟ آخرین بار چه زمانی غذایی را سفارش دادید که دوست داشتید یا یک کنسرت موزیکال را تماشا کردید که همیشه به آن توجه می کردید اما هرگزبرنامهریزی میکنید؟
زمان انجام همه اینها و خیلی بیشتر است. برای شکستن چرخه هم وابستگی، باید خود را در اولویت قرار دهید. این ضرب المثل "ابر قهرمان خودت باش و خودت را نجات بده" را به خاطر دارید؟ خوب، شما باید دقیقا این کار را انجام دهید.
8. گذشته را رها کنید
افراد وابسته اغلب دوران کودکی سختی داشته اند، عاری از مراقبت زیاد و آکنده از موقعیت های دشوار. احساس درماندگی مداوم، همراه با نیاز دائمی به دوست داشته شدن، می تواند تأثیری ماندگار بر هر کسی بگذارد. بنابراین، با خود مهربان باشید و گذشته خود را رها کنید.
از طریق صحبت با خود و تأیید روابط مثبت به خود اجازه دهید بفهمید که شایسته هستید، و اینکه دیگران چگونه با شما رفتار کردند، بازتابی از این است که آنها چه کسی هستند، نه شما. بنابراین، چه والدین شما به دلیل مشاغل پرتقاضا یا اعتیاد آنها در دسترس نبودند، یا به دلیل ناتوانی جسمی یا ذهنی - هیچ یک از شما مقصر نبودند، اما باید عواقب آن را متحمل شوید.
باید با دوران کودکی خود مهربان باشید، شاید برای خود کوچکترتان نامه ای بنویسید تا آنها را آرام کنید و ادامه دهید. تا زمانی که ارزش خود را درک نکرده و نپذیرفته باشید، نمیتوانید از هم وابستگی بهبود پیدا کنید.
9. خودتان را قضاوت نکنید
همبستگان یکی از بزرگترین منتقدان خودشان هستند. آنها دائماً اعمال یا بیعملیهای خود را قضاوت میکنند و خود را سرزنش میکنند که حتی میخواهند رفتارشان را تغییر دهند.خودشون و هر حرکتشون رو قضاوت نکنن چند چیز را باید هر روز به خود بگویید:
همچنین ببینید: 18 نشانه که او وانمود می کند شما را دوست دارد و چه کاری باید انجام دهید- من آدم خوبی هستم و کاری را که فکر می کنم بهترین است انجام می دهم
- نمی توانم هر موقعیت و هر نتیجه ای را کنترل کنم
- من قادر به تصمیم گیری هستم
- نتیجه تعیین کننده خوب یا بد بودن یک تصمیم نیست
- برای باور به خودم نیازی به تایید دیگران ندارم
- من با خودم مهربان خواهم بود
- نحوه رفتار من با خودم تعیین می کند که دیگران چگونه با من رفتار کنند
10. تصور کنید که محبوبتان در کفش شماست
پاسخ هایی که به دنبال آن هستید اغلب در داخل هستند. مجموعه تجربیات و خرد خود را. اما یافتن این پاسخ ها در آنجا کار بزرگی است. اگر متوجه شده اید که در یک رابطه همبستگی قرار دارید و می خواهید بدانید که چگونه باید درمان کنید، یک تمرین ساده و در عین حال بسیار موثر را توصیه می کنیم.
چشم های خود را ببندید و نزدیک ترین یا محبوب ترین فرد خود را در کفش خود تصور کنید. تصور کنید که آنها دقیقاً همان کاری را انجام می دهند که شما انجام می دهید و دقیقاً همانطور که شریک زندگی شما با شما رفتار می کند. تماشا کنید که آنها از زندگی ای که شما اکنون دارید عبور می کنند. به یک حادثه بسیار قوی در مورد همبستگی فکر کنید و آنها را در آنجا تصور کنید.
آیا چشمان خود را تقریباً در کسری از ثانیه باز کردید؟ آیا کاملاً ناتوان از تماشای آنها به عنوان خود هستید؟ آیا برای باز کردن چشمان خود عجله داشتید و از اینکه این فقط تخیل شما بود، سپاسگزار بودید؟ پاسخ شما به اینها احتمالا "بله" است. بنابراین، به آنچه خواهید داشت فکر کنیدآنها را نصیحت کرده یا می خواستند انجام دهند. این نشانه شما برای حرکت به جلو نیز هست.
11. از دوستان، گروه پشتیبانی همسالان کمک بگیرید
اغلب، خیلی قبل از اینکه افراد وابسته به کاستی های خود به عنوان بخشنده، دوستان و خیرخواهان خود پی ببرند. آن را حس کن مهم است که به این افراد گوش دهید، با آنها صحبت کنید و اجازه دهید به شما کمک کنند. در مورد برنامه اقدام خود به آنها بگویید و از آنها بخواهید در صورت امکان آن را برای شما تسهیل کنند. به یاد داشته باشید، دیگر در سکوت رنج نکشید.
علاوه بر این، داشتن فضای امن و همسالانی که بتوانید با آنها صحبت کنید، بدون ترس از قضاوت شدن و با راحتی درک شدن، مهم است. گروههای همتای وابسته نیز وجود دارند - برای مثال، مانند الکلیهای گمنام برای معتادان، Al-Anon برای خانوادهها وجود دارد - برای کمک به روند بهبودی. گاهی اوقات، بالا کشیدن یکدیگر یکی از بهترین راهها برای خوددرمانی است. همچنین دانستن اینکه شما تنها کسی نیستید که چنین احساسی دارید، می تواند یکی از اولین قدم ها برای بهبودی باشد.
نکات کلیدی
- رابطه وابسته زمانی است که نیازهای یکی از طرفین تمام فضا را اشغال می کند، در حالی که شریک دیگر نقش مراقب را بر عهده می گیرد
- دهنده احساس می کند که نیاز دارد و نیاز است. نیازها و علایق خود را کنار می گذارد و از دیگران مراقبت می کند
- وابستگی یک رفتار اکتسابی است که اغلب در افرادی که دوران کودکی سختی دارند دیده می شود
- همسران افرادی که مشکلات اعتیاد دارند اغلب به توانمندسازی آنها تبدیل می شوند.شریک زندگی می کنند و در حین انجام این کار احساس «لایق» و «نیاز» می کنند
- شریک های وابسته عزت نفس بسیار پایینی دارند و چنین روابطی اغلب آزاردهنده می شوند
تا به حال، باید متوجه شده باشید که آیا تمایلات همبستگی دارید یا خیر. مهم است که به یاد داشته باشید که هم وابستگی یک رفتار اکتسابی است و با روش های سازگار و همچنین آگاهانه، شکستن هم وابستگی امکان پذیر و مهم است. کمک های حرفه ای زیادی در اطراف وجود دارد. با گفتگو درمانی و همچنین کمک دوستان و خود، رهایی از این چرخه معیوب وابستگی به هم امکان پذیر است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که برای یک بار هم که شده نیازهای خود را بالاتر از دیگران قرار دهید، اعتماد به نفس و قدرت داشته باشید.
>>درباره علائم و نشانههای روابط هموابسته، و مراحل رهایی از هموابستگی در روابط مینویسد.همبستگی چیست؟
روابط ممکن است مشکل باشد. دستور العمل عالی برای یک رابطه تقریباً عالی زمانی است که شرکای زندگی در یک رابطه همزیستی سالم هستند که در آن هر دو می دهند و می گیرند، مرزهای سالمی دارند و می توانند با هم کار کنند اما به تنهایی درمانده نیستند.
یکی از اصلی ترین موارد علائم هم وابستگی این است که این تعادل از بین رفته و ترازوها به نفع یکی از شریک زندگی منحرف شده است. در یک رابطه وابسته، نیازها و خواستههای یکی از طرفین، تمام فضا را اشغال میکند و شریک دیگر، با اشتیاق به نیاز، تمام عشق و انرژی خود را در مراقبت از او به کار میگیرد. آنچه در خطر است سلامت جسمی و روانی و نیازهای خودشان است.
چنین علائم وابسته اغلب در روابط افراد مبتلا به اعتیاد به مواد مخدر یا الکل دیده می شود. شریکی با رفتار اعتیادآور شکننده به نظر می رسد و شریک دیگر در قبال رفاه خود احساس مسئولیت می کند. آنها نیازهای خود را کنار می گذارند و شروع می کنند به جمع کردن کسی که شکسته است. همه چیز در ابتدا سالم و با نیت خوب به نظر می رسد. با این حال، زمانی که نیازهای خود سرپرست شروع به محو شدن میکند، این به زودی تغییر میکند و به یک رابطه یک طرفه تبدیل میشود.
تحقیقی که همسران معتادان را با زنان عادی مقایسه کرد، نشان داد که اولی بیشتر نشان داد.سازگاری و سازگاری بیشتری برای ثبات زناشویی نسبت به همتایان خود در پیوندهای زناشویی معمولی دارند. به طور خلاصه، معنای هم وابستگی به یک رابطه دو طرفه خلاصه میشود که در آن یکی از شرکا عملاً نامرئی میشود.
رفتار وابسته در خلأ سرچشمه نمیگیرد. بسیاری از افرادی که نشانههای وابستگی به همدیگر را نشان میدهند در خانوادههایی بزرگ شدهاند که یکی از والدین یا هر دوی آنها اعتیاد به مواد مخدر یا الکل دارند یا به دلایل دیگر گم شدهاند. آنها ممکن است مشغول گذراندن زندگی خود باشند، از مشکلات شدید سلامت روانی یا جسمی رنج ببرند، با اعتیاد و مسائل مربوط به سوء مصرف مواد مبارزه کنند، یا چیز دیگری که بیشتر وقتشان را می گیرد. کودکان در چنین خانوادههای ناکارآمدی اغلب با راه رفتن روی پوسته تخممرغ بزرگ میشوند، مراقبت از خود را نادیده میگیرند، و در عوض به نیازهای دیگران توجه میکنند که احساس میکنند مورد نیاز و ارزشمند هستند.
بیشتر اوقات، کودکانی با والدینشان مسائل مربوط به سوء مصرف مواد یا معتاد به الکل با الگوهای رفتاری وابسته رشد می کنند. حتی در دوران کودکی، آنها در قبال اعمال والدین خود احساس مسئولیت می کنند. در اوایل زندگی، آنها آموخته بودند که برای آرام کردن والدین خشمگین خود، باید یا عامل اعتیاد، کیسه های بوکس خود باشند یا نامرئی شوند. این ترس از مورد آزار قرار گرفتن، نادیده گرفته شدن یا دوست نداشتن آنها حتی در بزرگسالی ریشه دارد، و آنها اغلب سرنخی در مورد اینکه چگونه عادت های هم وابستگی را ترک کنند، ندارند.
7 نشانه شمارابطه همبسته
یکی از مشخصه های رابطه همبسته چرخه معیوبی است که بین مراقب و نگهدارنده وجود دارد. در حالی که یک شریک به کسی نیاز دارد که از او مراقبت کند، شریک دیگر میخواهد به او نیاز داشته باشد.
قبل از بحث در مورد چگونگی توقف همبستگی، مهم است که روانشناسی پشت آن را درک کنید. روانشناسان دریافتند که بیشتر روابط همبستگی بین شریکی است که سبک دلبستگی مضطرب دارد و شریکی که سبک دلبستگی اجتنابی دارد.
افراد دارای سبک دلبستگی مضطرب اغلب نیازمند و با عزت نفس پایین هستند. مطالعات نشان می دهد که افراد دارای این سبک دلبستگی با ترس از رها شدن زندگی می کنند و اغلب احساس می کنند که شایسته عشق نیستند. آنها مراقبی می شوند تا در رابطه احساس ارزشمندی و اهمیت کنند.
از سوی دیگر، کسانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند افرادی هستند که از نظر عزت نفس نمره بالایی دارند اما از نظر بهره عاطفی بسیار پایین هستند. آنها با صمیمیت بیش از حد احساس ناراحتی می کنند و تقریباً همیشه با یک برنامه خروج آماده هستند. از قضا، افرادی که برنامه خروج دارند معمولاً افسار رابطه را در دست دارند در حالی که افراد مضطرب همیشه به دیگران اجازه می دهند آنها را کنترل کنند.
اغلب، خیلی قبل از شرکا، اطرافیانشان این پویایی قدرت منحرف را در یک رابطه وابسته احساس می کنند. تنها زمانی که مراقب خسته است و احساس پوچی می کند، متوجه این موضوع می شودآنها در یک رابطه ناسالم هستند و به شکستن وابستگی مشترک فکر می کنند. در اینجا چند نشانه وجود دارد که باید به دنبال آنها باشید.
1. فقدان ارتباط واقعی وجود دارد
در یک رابطه همبسته، مراقب اغلب مردم را خشنود می کند. آنها احساس می کنند مجبورند چیزهایی برای آرام کردن یا خوشحال کردن شریک زندگی خود بگویند. از سوی دیگر، گیرنده همیشه در حالت تدافعی است و هرگز نمی خواهد احساسات واقعی خود را به اشتراک بگذارد. تحقیقات نشان میدهد که کسانی که در روابط همبسته هستند اغلب رفتارهای منفعلانه-پرخاشگرانه از خود نشان میدهند. در حالی که آنها بیش از حد
2. احساس مسئولیت اغراق آمیز
در یک رابطه وابسته، مراقب اغلب مسئولیت کامل شخص مقابل را بر عهده می گیرد و این اغلب تنها راهی است که آنها احساس رضایت می کنند. این قطعاً یک الگوی رفتاری وابسته است، اگر:
- شما بیش از حد مسئول بهزیستی شریک زندگی خود احساس می کنید
- فکر می کنید که شریک زندگی شما نمی تواند از خود مراقبت کند
- مطمئن هستید که شما باید آنها را نجات دهید، حتی از خودشان
- شما برای کمک به آنها می پرید، حتی اگر آنها کمک نخواسته باشند
- اگر به نظر می رسد آنها بدون کمک شما کار می کنند، احساس ناراحتی می کنید
اگر با این الگوهای رفتاری همذات پنداری می کنید، وقت آن است که از خود بپرسید، "آیا من به هم وابسته هستم؟"
3. "نه" گفتن یک گزینه نیست
آیا تا به حال احساس می کنید که اگر از انجام هر یک از شرکای خود امتناع کنید کمتر دوست خواهید داشت؟خواسته ها؟ آیا گفتن "نه" برای شما بسیار دشوار است حتی اگر این چیزی باشد که قلب شما می خواهد؟
در روابط با الگوهای همبسته، نیاز شریک به تناسب در هر موقعیتی برای احساس دوستداشتن، دوستداشتن و پذیرفتهشدن آنقدر زیاد است که تقریباً هویت خود را در تلاش برای ادغام از بین میبرند. سلما، یکی از شرکتکنندگان در مطالعهای در مورد تجربههای هموابستگی، گفت: «میدانی... مثل آفتابپرست است، میدانی که سعی میکند با هر موقعیتی سازگار شود تا اینکه به خودم اجازه بدهم همانی که هستم باشم...».
4. وقت گذاشتن برای خود احساس خودخواهی می کند
شریک های وابسته نمی دانند چگونه خود را اولویت بندی کنند. فردی که تمایلات همبستگی دارد اغلب:
- تمام وقت خود را صرف رسیدگی به نیازهای شریک خود می کند
- هرگز نیازهای خود را به عنوان اولویت فهرست نکنید
- اگر زمانی برای مراقبت از خود داشته باشد احساس گناه می کند.
در همین حال، شریک دیگر ممکن است عصبانیت خود را نشان دهد، و حتی باعث شود که او به دلیل "مراقبت نکردن از آنها" یا "ترک کردن آنها" احساس گناه کند. دور باطلی که به آنها اجازه نمیدهد عادتهای هموابستگی را بشکنند!
5. افراد وابسته اغلب نگران و مضطرب هستند
هموابستگان دائماً نگران هستند زیرا تمایل دارند جذب افرادی شوند که به حمایت و مراقبت نیاز دارند. ، حفاظت و خودتنظیمی. علاوه بر این، شخصیتهای وابسته اغلب در مورد وضعیت رابطه خود گیج میشوند.
بدون هیچ ارتباط واقعی بین شرکا وفقدان مطلق احترام و فقدان مرزهای سالم، رابطه همبستگی همیشه در حالت تندرهوک است. برای افزودن به مشکلات، شرکای وابسته احساس عدم تعادل در زندگی می کنند، احساس بی ثباتی عاطفی می کنند و همیشه با ترس از اینکه به اندازه کافی خوب نیستند زندگی می کنند.
6. ترک شریک یک انتخاب نیست
تحقیقات نشان می دهد که با وجود تمام استرس و بی ارزشی ناشی از چنین روابطی، شخصیت های وابسته اغلب تمایلی به ترک آن ندارند. روانشناسان می گویند که وابستگی به هم بدترین شکل اعتیاد است، به طوری که شریک زندگی به عنوان شهید یا قربانی معتاد می شوند. علاوه بر این، ترس از یافتن دوباره عشق یا اعتقاد ریشهدار به «بیارزش» بودن، خروج از رابطه را برای شرکای وابسته تقریبا غیرممکن میکند.
هر بار که کسی سعی می کند آنها را متقاعد کند که در یک رابطه ناسالم هستند، شرکای وابسته اغلب از عبارت "می دانم اما..." استفاده می کنند. این "اما" چیزی است که آنها را از تسلیم شدن یا ترک آن باز می دارد.
7. شرکای همبسته نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند
کسانی که عادات همبستگی دارند نیز همیشه روی پوسته تخم مرغ راه می روند. تایید از طرف شرکای خود و نیاز دائمی به اینکه آنها اشتباه نمی کنند، اعتماد به نفس آنها را آزار می دهد و به توانایی های تصمیم گیری آنها ضربه می زند. شرکای وابسته:
- به مهارت های آنها اعتماد نکنید
- از اشتباه کردن می ترسندتصمیمات
- از توهین به شریک زندگی خود با تصمیمات خود می ترسند
- همیشه از کسی می خواهید که تصمیمات آنها را تایید کند
- تنها در صورتی می توانند از زندگی لذت ببرند که آنها باشند
11 نکته با پشتوانه متخصص برای شکستن وابستگی به همدیگر در رابطه
وقتی متوجه شدید که در یک رابطه وابسته هستید، سؤالات بعدی این است که آیا شکستن چرخه هم وابستگی امکان پذیر است و آیا می توانید آن را درمان کنید. از هم وابستگی؟ بله، راههایی برای رهایی از وابستگی مشترک وجود دارد. اما روند شکستن الگوهای هم وابستگی طولانی است و نیاز به مراقبت زیادی از خود دارد. مورد گریس و ریچارد را در نظر بگیرید که توسط روان درمانگر مشاور دکتر نیکلاس جنر مورد بحث قرار گرفت.
گریس و ریچارد سی سال ازدواج کردند. ریچارد یک خودشیفته پنهانی بود و تمام ترفندهای کتاب درسی را برای دستکاری گریس می دانست. گریس، از سوی دیگر، رفتارهای همبسته تمام عیار را نشان داد. او اغلب فداکاری و شهادت خود را با عشقش به خانواده اشتباه می گرفت.
یک فرد ترسو و بدون عزت نفس، از نگرش توانمند خود برای اعمال قدرت و کنترل بر خانواده استفاده کرد، یا این همان چیزی بود که او فکر می کرد. در واقعیت، ریچارد او را دستکاری میکرد و به او اجازه میداد خانواده را فقط تا آنجا که میخواست کنترل کند.
به دلیل اعتیادش، او به الکلیهای گمنام پیوست اما به زودی گروه را ترک کرد. او روابط متعددی داشت، اما هر بار که گریس از او سوال میکرد، او را مقصر همه چیز میدانست.از جمله جذب او به زنان دیگر. به دلیل تمایلات وابسته به هم، گریس برای همه چیز، از جمله بسیاری از امور شوهرش احساس گناه می کرد.
وقتی تنها پسرشان پس از فارغ التحصیلی خانه را ترک کرد، گریس از سندرم آشیانه خالی رنج می برد. با تبدیل شدن ریچارد به فردی گوشه گیر و به سختی در خانه، و با رفتن پسر، علائمی از اضطراب و افسردگی در او ظاهر شد. حتی با وجود اینکه او مشکل واقعی را نمی دانست، دلش می خواست عادت های همبستگی را کنار بگذارد.
آنها نیاز به مداخله حرفه ای را دریافتند و وارد درمان شدند. گریس به زودی علائم همبستگی خود را متوجه شد. حالا که میتوانست الگوها را ببیند، میخواست بداند که چگونه عادتهای وابسته به هم را ترک کند. روند بهبودی طولانی بود و اغلب برای او دشوار بود که شیاطین خود را ببیند، اما او در نهایت تصمیم گرفت از ریچارد جدا شود و اکنون به عنوان یک تاجر موفق زندگی می کند.
از آنجایی که بسیاری از این روابط شامل یک معتاد و فقط با گذشت زمان بدتر می شود، ترس از تبدیل شدن یک رابطه همبسته به خشونت آمیز و خشونت آمیز بسیار واقعی است. شکستن عادات هم وابستگی دشوار اما کاملاً مهم است. بنابراین اگر میپرسید چگونه از وابستگی مشترک دست بردارید، تحقیقات ثابت میکند که تابآوری و خوداتکایی حیاتی هستند. در اینجا یازده روشی وجود دارد که از طریق آنها می توانید وابستگی مشترک را بشکنید و درمان کنید.
1. اهداف خود را زیر سوال ببرید، سوالات سخت بپرسید
همه چیز از شما شروع می شود. اگر پس از خواندن