فهرست مطالب
مردها در حالی که دوران سختی را پشت سر می گذارند به ندرت در مورد آن صحبت می کنند. هنگامی که آنها این کار را انجام می دهند، طعنه هایی مانند "فقط مرد بالا" ممکن است در نهایت آسیب بیشتری به همراه داشته باشد. زمانی که شوهرتان دچار بحران میانسالی میشود، ممکن است افکار منفیای را که دارد شروع کند، که روزی در چهرهاش منفجر میشود و روی شغل و رابطهاش با شما تأثیر میگذارد.
اغلب برای مردان ناراحت کننده است که فکر می کنند به نیمه راه زندگی رسیده اند و زمان در حال پایان است. هنگامی که انتظارات آنها در مورد امنیت مالی برآورده نشده است، ممکن است یک حمله از مسائل بهداشت روانی مانند افسردگی در افق باشد. در این موارد، دانستن اینکه چه کاری باید انجام دهید میتواند همه چیز را در ازدواج شما و سلامت او ایجاد کند.
در این مقاله، مشاور روانشناس Jaseena Backer (MS Psychology) که متخصص مدیریت جنسیت و روابط است، داستان آدام را به اشتراک میگذارد. و نانسی او همچنین به ما می گوید که چگونه با یک شوهر بحرانی میانسالی که به نظر می رسد بهتر نمی شود برخورد کنیم.
بحران میانسالی چیست؟
برای اطمینان از اینکه در مورد آنچه امروز در اینجا بحث می کنیم سردرگمی وجود ندارد، اجازه دهید قبل از آن تعریف را روشن کنیم. بحران میانسالی ممکن است برای هر کسی، صرف نظر از جنسیت، اتفاق بیفتد، و معمولاً در سنین 45 تا 60 سالگی رخ می دهد. این مرحله ای از زندگی یک فرد است که فکر مرگ و میر آنها به واقعیت تبدیل می شود، کاستی ها در روابط و شغل ها هستند.افزایش یافته و احساس هدف از بین می رود.
از آنجایی که این یک ساختار اجتماعی است، اساساً همه از چنین چیزی عبور نمی کنند. ممکن است در پی یک رویداد آسیب زا یا کاهش توانایی در یافتن رضایت و قدردانی از چیزهایی که یک فرد در زندگی خود به دست آورده است، ایجاد شود.
از آنجایی که چنین بحرانی با درک فرآیند پیری آغاز می شود. و افکار نزدیک شدن به مرگ و میر، ممکن است تغییرات شدیدی در زندگی یک فرد ایجاد شود. آنها ممکن است تسلیم افسردگی شوند یا با اضطراب سعی در تعقیب عادات مرتبط با جوانی مانند خریدهای ناگهانی یا فعالیت های بدنی تکانه ای داشته باشند.
در زشت ترین شکل خود، این مرحله از زندگی ممکن است باعث شود که او دچار افسردگی و سایر سلامت روان شود. مسائل بحران میانسالی مردان معمولاً باعث افزایش احساس نارضایتی میشود که منجر به احساس ناامنی شدید و اعتماد به نفس پایین میشود.
اکنون که ما در همان صفحه هستیم و میدانیم وقتی شوهرتان دچار مشکل شده است چه کاری باید انجام دهید. عبور از یک بحران میانسالی می تواند کمی آسان تر باشد. با این حال، ابتدا، بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه زندگی آدام و نانسی به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.
علائم و نشانههای بحران میانسالی شوهر
آدام همیشه بسیار با اعتماد به نفس، پیشرو و موفق بوده است. اما نانسی خاطرنشان کرد که احساس میکرد که او به شدت تغییر کرده است. در هر کاری که انجام می دهد تردید وجود دارد. او خیلی بیشتر از گذشته فکر می کند و اخم می کند و یک وجود داردتغییر کامل در اشتهای او برای رابطه جنسی
نانسی زمانی که متوجه شد چه اتفاقی در حال رخ دادن است، میگوید: «اینها علائم اصلی هستند که من در بحران میانسالی شوهرم متوجه شدم. «در ابتدا تصور میکردم حتماً اتفاقی در محل کار افتاده است. اما یک روز، وقتی همکارانش آمدند، به من گفتند که او در محل کارش بهتر از همیشه کار می کند. در نهایت، زمانی که او شروع به صحبت در مورد مرگ و میر خود کرد، دو و دو را کنار هم گذاشتم، بیش از هر زمان دیگری.» او میافزاید.
بحران میانسالی مردان میتواند مشکلی خاص برای مقابله با آن باشد. از آنجایی که آنها ممکن است در نهایت تصور کنند که صحبت در مورد هر گونه احساس بی کفایتی عملی برای نشان دادن ضعف است، ممکن است همه آن را خفه کنند. قبل از اینکه این اتفاق برای همسرتان بیفتد، مهم است که علائم بحران میانسالی شوهرتان را بشناسید. بیایید نگاهی بیندازیم به اتفاقاتی که با آدم افتاد.
1. او در حین رابطه جنسی احساس ناکافی می کند
«آدام در بیشتر بخش های زندگی خود از جمله زندگی جنسی خود احساس ناکافی می کند. او به اطمینان دائمی نیاز دارد و من نتوانسته ام به او کمک کنم زیرا نمی دانم چگونه می توانم کمک کنم.
در مواقعی مانند این، ممکن است نفس آدام به دلیل عامل پیری او آسیب دیده باشد. او ممکن است نتواند تغییراتی را که دستخوش آن شده است شناسایی کند. حتی اگر هم داشته باشد، ممکن است استدلال درستی نداشته باشد. نانسی احساس می کند که دیگر نمی تواند رفتار جنسی او را درک کند. گاهی اوقات او بیش از حد مشتاق است و گاهی اوقات علاقه ای به آن نداردهمه."
2. شوهرم تا حد مرگ حوصله سر رفته است
"شوهرم در محل کار احساس بی حوصلگی کرده است. مردی که بسیار سخت کوش و مبتکر بود، در اوایل زندگی با کار سخت به عنوان مدیر عامل شرکت کرد. حالا می گوید کارش دیگر هیجان انگیز نیست. او احتمالاً سریعتر از آنچه برنامه ریزی کرده بود به اهداف حرفه ای خود رسید. او هیچ برنامه ای برای شروع به تنهایی ندارد و بنابراین، او اکنون هیچ علاقه ای برای زندگی ندارد. نانسی می گوید که شور و شوق در حال فرو رفتن است و او تنها 50 سال دارد.
3. او دائماً خواهان تغییر است
«او مدام می گوید که خواهان تغییر است. ما به تازگی از نیویورک به نیوجرسی نقل مکان کردیم و فقط سه سال است که اینجا هستیم. او برای تغییر بعدی آماده است. این نگرش شبیه آدم قدیمی من نیست. او تنها زمانی حرکت خواهد کرد که تمام تلاش خود را انجام داده باشد. من مطمئن هستم که او می تواند خیلی بیشتر در اینجا انجام دهد. چیزی که من در واقع می بینم سقوط در سطح اعتماد به نفس او است و برای من احساس می کنم که او از چیزی فرار می کند. چیزی که می تواند به اندازه افسردگی نامرئی و به اندازه سرماخوردگی قابل مشاهده باشد. مردان این تمایل را دارند که زندگی و سبک زندگی خود را تغییر دهند. مردانی که تحت تأثیر آن قرار می گیرند، آرزو می کنند که بیشتر باشند و کارهای بیشتری انجام دهند، زیرا متوجه می شوند که دیگر در اوج خود نیستند. آنها ممکن است دچار بحران اعتماد شوند که بر زندگی و شغل آنها تأثیر می گذارد. آنها شروع به لرزیدن در محل کار می کنند.
4. او دائماً در آینه نگاه می کند
«اواخیراً لباسشویی را یک درجه بالا انداخته و زمان قابل توجهی را صرف رنگ کردن موهای خود و رفتن به باشگاه می کند. او قبل از رفتن به دفتر مدت زیادی پیراهن هایش را عوض می کند و موهایش را شانه می کند. می ترسیدم که او رابطه نامشروع داشته باشد.
«اما این فقط ناامنی من بود. او فقط دیگر احساس جذابیت نمی کند. او مدام از دختران نوجوان ما می پرسد که آیا به اندازه کافی جوان به نظر می رسد؟ نانسی اضافه می کند که در آن زمان بود که خودم را متقاعد کردم که باید بدانم چگونه به او کمک کنم تا با بحران میانسالی کنار بیاید.
5. او در گذشته زندگی می کند
«او بیش از حد نوستالژیک است و خاطرات را مرور می کند. همیشه در مورد زندگی دانشگاهی و جوانی اش. او آلبوم های قدیمی را باز می کند و به موسیقی روزهای دانشگاهش گوش می دهد. او اکنون با دوچرخه به بازار میرود و تمام فیلمهای دوران دانشگاه را تماشا میکند. او بیشتر توضیح میدهد که باید با این کار کنار بیایم.
6. او بیش از حد از سلامتی خود آگاه است
«او همچنین بیش از حد از سلامتی خود آگاه است. او یک TMT را بیشتر از آنچه تجویز شده انجام می دهد. او سطح قند خود را کنترل می کند و هر هفته یک آزمایش BP انجام می دهد. دکتر هیچکدام از اینها را تجویز نکرده است،» نانسی نگران میافزاید.
مراحل بحران و نشانههای بحران میانسالی شوهرتان ممکن است شبیه آدام به نظر نرسد، اما این امکان وجود دارد که اگر در حال گذراندن آن هستید، چند مورد مشابه را ترسیم کنید. چیزی مشابه. وقتی متوجه شدید که آنچه همسرتان از سر میگذراند فقط یک مورد از بلوز نیست، باید بفهمید که چگونهبرخورد با یک شوهر بحران میانسالی پس از آن مربوط می شود. بیایید دریابیم که چگونه این کار را انجام دهیم.
چگونه به همسر خود کمک کنیم تا از بحران میانسالی خارج شود
هر فردی با مشکلات متفاوت برخورد می کند، اما معمولاً شامل تغییر در نحوه رفتار و رفتار آنها می شود. احساس و در نگرش آنها نسبت به زندگی. بحران میانسالی می تواند در هر زمانی از زندگی اتفاق بیفتد و می تواند چندین سال طول بکشد، اما به این دلیل نامیده می شود که معمولاً در میانسالی اتفاق می افتد.
مردها در این مرحله به زندگی خود نگاه می کنند و فکر می کنند که می توانند شادتر باشند. گاهی اوقات آنها بیشتر آرزو می کنند، با این حال به سختی می توانند آنچه را که بیشتر آرزو می کنند تشخیص دهند. برخی از آنها احساس بی کفایتی می کنند. این یک انتقال میانسالی است که زنان عمدتاً آن را به عنوان "سندرم آشیانه خالی" در نظر می گیرند. مردان معمولاً در این مرحله ارزیابی میانسالی انجام می دهند.
آنها نمودار شغلی، برنامه های سرمایه گذاری، وضعیت خانواده و رشد فردی خود را بررسی می کنند. در واقع، این صرفاً یک دوره گذار در زندگی است و لازم نیست همانطور که این اصطلاح نشان می دهد به عنوان یک بحران در نظر گرفته شود. نکته این است که استراتژی داشته باشیم تا این انتقال را روان و قابل ربط کنیم. در اینجا نحوه کمک به همسرتان برای مقابله با بحران میانسالی آمده است.
همچنین ببینید: چگونه می توان دوباره به کسی اعتماد کرد پس از اینکه به شما صدمه زد - مشاوره تخصصی1. برای مدیریت بحران میانسالی شوهرتان، نفس او را تقویت کنید
با تعریف و تمجید از ظاهرش و محبت فیزیکی به او، روحیه او را تقویت کنید. حتی اگر او نشانه هایی از تغییر را نشان دهد، باز هم می توانید همسری همدل و فهمیده باشید. ثبات شما در درجه اول استمهم است، زیرا به همان اندازه برای همسر شما ناامید شدن و عصبانی شدن آسان است. اگر آرامش خود را حفظ کنید و صبور باشید، به مقابله با بحران میانسالی همسرتان کمک می کند.
2. به یک متخصص سلامت مراجعه کنید
مشکلات میانسالی می تواند با تغییرات فیزیکی مانند ایجاد بیماری ایجاد شود. ملاحظات بهداشتی. پیری یک واقعیت اجتناب ناپذیر است. با پیر شدن، ممکن است به نظر برسد که آزادی انتخاب و اختراع مجدد خود کاهش می یابد، پشیمانی ممکن است روی هم انباشته شود، و احساس شکست ناپذیری و انرژی فرد نیز ممکن است کاهش یابد. اینها پیامدهای عاطفی پیری هستند.
از همسرتان بخواهید با یک متخصص صحبت کند تا به او بگوید که او در حال گذراندن مرحله طبیعی رشد است. متخصص می تواند در مورد انتقال میانسالی به او بگوید. همسر شما همچنین میداند که در این زمینه تنها نیست، که اکثر مردان آن را دارند. مهم این است که انکار سن راه حل نیست. صحبت کردن کمک زیادی می کند.
3. یک حسابرسی زندگی انجام دهید
به او کمک کنید تا یک ممیزی زندگی انجام دهد. اگر او مایل به ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است، با او بنشینید و به او کمک کنید تا بفهمد چه چیزی در زندگی خوب پیش می رود و چه چیزی نیست. این به او تصویری از آنچه را که باید تغییر دهد و آنچه را که نباید تغییر دهد به او می دهد.
به او کمک کنید تا وضعیت خود را دوباره تنظیم کند. او در حال یادآوری روزهای خوب قدیم است، زیرا با به یاد آوردن اتفاقات خوبی که در آن زمان برای او رخ داده است، تصویری گلگون از آن روزها را قاب کرده است و حال را به عنوان زمان حال نامیده است.روزهای چالش برانگیز تمام شادی هایی را که تا به حال در زندگی خود ایجاد کرده است را به او یادآوری کنید. به او کمک کنید تا روی آیندهاش تمرکز کند و بهترین تلاش خود را در زمان حال بهسوی آیندهای بهتر انجام دهد.
4. تمرکز بر سلامت روان
یک مرد معمولاً سعی میکند «راهحلهای سریع» را در زمانی که رودررو میشود، دریافت کند. با مرگ و میر خودش روبرو شود برای کسی آسان نیست که بفهمد همه ما فانی هستیم و این آغاز پایان است. بنابراین ما می خواهیم پیری را به تعویق بیندازیم و تا زمانی که می توانیم جوان بمانیم. اما انکار یا اعمال سطحی نیز راه حل نیستند، زیرا سن به آن می رسد.
مسائل میانسالی هیچ بیماری نیستند، اما مراقب اضطراب یا افسردگی پنهان باشید. اگر تمایلات افسردگی می بینید، باید از او بخواهید تا یک قرار ملاقات با روانپزشک را تعیین کند. برای کمک به شما برای شروع کمک به شوهرتان که دچار بحران میانسالی است، پانل مشاوران مجرب و مشهور Bonobology فقط یک کلیک با شما فاصله دارد.
5. به تغییرات در تمایلات جنسی با صراحت نگاه کنید
پذیرش تغییرات و رسیدگی به آنها بسیار مهم است. ارتباط باز کلیدی است و اگر می توانید مدیتیشن یا برخی تمرینات معنوی را انجام دهید، انرژی درمانی کمک زیادی به حفظ ذهن و بدن شما در کنار هم می کند. خبر خوب این است که بسیاری از افراد در این سن، تمایلات جنسی را دوباره کشف می کنند و از رابطه جنسی و صمیمیت لذت بیشتری می برند.
همچنین ببینید: وقتی شوهرتان با زن دیگری صحبت می کند چه باید کرد؟بحران میانسالی یک بیماری نیست و بیشتر شبیه یک پیشرفت طبیعی است. سخت نیستبرای مقابله با بحران میانسالی، اما گاهی اوقات مشاوره حرفه ای به شما کمک می کند تا مسائل را بهتر حل کنید. هنگامی که رها کردن شوهر بحران زده میانسالی آخرین فکری است که به ذهن شما می رسد، تمام تلاش خود را برای کمک به او انجام دهید.
سوالات متداول
1. بحران میانسالی در مردان چقدر طول می کشد؟از آنجایی که هر فردی با مشکلات متفاوت برخورد می کند، هیچ جدول زمانی واقعی وجود ندارد که بتوانید بحران میانسالی را تعیین کنید. می تواند بین چند ماه تا حتی چند سال دوام بیاورد. 2. آیا ازدواج می تواند از بحران میانسالی جان سالم به در ببرد؟
وقتی زوجی متعهد به انجام تمام کارهای لازم است، هیچ چیزی وجود ندارد که نتوانند با هم دوام بیاورند. بدون شک یک زوج با فهمیدن اینکه چگونه با بحران میانسالی همسر کنار بیایند و هر روز روی ازدواج کار کنند، می توانند از بحران میانسالی جان سالم به در ببرند. 3. در پایان یک بحران میانسالی چه اتفاقی میافتد؟
احساس پذیرش و راحتی ممکن است بر شما حاکم شود. بحران تنها زمانی پایان مییابد که فرد با واقعیت همیشه در حال تغییر خود کنار بیاید و ایدهای از جوانی را که قبلاً از بین رفته است درک نکند.
<1 1