فهرست مطالب
«همسرم فکر میکند که من به مرزهای او احترام نمیگذارم. حداقل این چیزی است که او در دفتر خاطراتش نوشت!» این می تواند به عنوان طنز تلقی شود، اما متأسفانه، این فقط یک شوخی نیست. این نمونه ای از این است که چگونه اکثر زوج های متاهل یا مرزها را مسخره می کنند یا در مورد تعیین حد و مرز در ازدواج کاملاً بی اطلاع هستند. برای بسیاری از ما، ازدواج به معنای وارد شدن به فضای یکدیگر در هر زمان و به سخره گرفتن ایده "فضای شخصی" پس از ازدواج است. مطالعات نشان می دهد که درمانگران زناشویی از ایده «مرز» در یک رابطه به عنوان ابزار مفیدی برای تعیین اینکه چه کسی مسئول چه چیزی است و برای تعیین احساس مسئولیت پذیری برای رفتارها، احساسات، افکار، وظایف و غیره استفاده می کنند. .
برای روشن شدن بیشتر در مورد اینکه چگونه مرزها می توانند تعیین کنند که آیا یک زوج یک رابطه شاد خواهند داشت یا نه، سواتی پراکاش (دیپلم PG در مشاوره و خانواده درمانی)، که همچنین در پرداختن به مسائل در روابط زوجین تخصص دارد، ، در مورد مرزهای ازدواج و 15 مرز مهمی که کارشناسان در سراسر جهان توصیه می کنند می نویسد.
مرزها چیست؟
چند کلمهای که یک سفر زناشویی با آن شروع میشود این است: برای همیشه، دو نفر یکی میشوند، همروح و غیره. اما «برای همیشه» در واقع «همیشه» یا «۲۴×۷» یا «در همه چیز با هم» نیست. این اصطلاحات زیبا و در عین حال بسیار سخت اغلب با برخی مترادف های خفه کننده و خطرناک اشتباه گرفته می شوند. در نتیجه، زوجها «خوشبختی همیشه» خود را با یک شروع میکننددستمزد برای آن کنار گذاشته شود.»
15. مرزهای فیزیکی در ازدواج
هیچ کس با پذیرش آزار جسمی وارد رابطه نمی شود و با این حال بسیاری از زوج های متاهل پشت درهای بسته تحت شکنجه بدنی قرار می گیرند. بنابراین، حتی اگر این یک مرز شخصی آشکار به نظر می رسد، مهم است که آن را بیان کنید، آن را بیان کنید، و از آن پیروی کنید.
طبق مطالعه اخیر، خشونت خانوادگی و خانوادگی تنها در ایالات متحده 10 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده است. در ایالات متحده، از هر چهار زن، یک زن و از هر نه مرد، یک نفر قربانی خشونت خانگی است که اغلب کمتر گزارش می شود. به یاد داشته باشید که در هیچ مرحله ای از رابطه نباید اجازه خشونت فیزیکی را داد. از چرخاندن انگشت گرفته تا هل دادن تا ضربه زدن همگی نمونه هایی از خشونت فیزیکی هستند.
اما مرزهای فیزیکی فراتر از خشونت است. اگر کسی نیستید که از نمایش عمومی محبت خود لذت می برید، اما شریک زندگی تان نمی تواند در برابر بوسیدن شما در جمع مقاومت کند، به او بگویید چه احساسی دارید.
مثال: "وقتی من را جلوی پدر و مادرمان می بوسید، راحت نیستم. خیلی احساس ناجوری دارم لطفاً این کار را نکنید."
باورهای غلط رایج در مورد تعیین مرزها در ازدواج
با شرایط اجتماعی و خانوادگی زیاد، زوج ها اغلب احساس می کنند که تعیین حد و مرز برای شریک زندگی خود و برای خود در یک ازدواج باعث عذاب می شود. برای رابطه آنها که به فرد اجازه می دهد خیلی وقت ها و خیلی زود از آن مطلع شودچنین مرزهایی دستور العملی برای فاجعه است. سه تصور غلط رایج که اغلب افراد را از انجام این کار باز می دارد عبارتند از:
1. تعیین حد و مرز در یک ازدواج خودخواهانه است
ازدواج باید از خودگذشتگی باشد - یا باید باشد؟ شریکی که دائماً در تلاش است تا نیازهای خود را شکل دهد و آرزوهای خود را برای دیگری محدود کند، اغلب کسی است که کینه و ناراحتی دارد. دو نفر با تعیین و درک مرزها از فضای شخصی خود مراقبت می کنند که منجر به یک زندگی زناشویی پایدار می شود.
2. تعیین حد و مرز به معنای این است که به کسی بگویید چه کاری انجام دهد
در حقیقت، مرزهای رابطه سالم دقیقاً برعکس این است که به دیگری می گویند چه کاری انجام دهد. مرزها در مورد مراقبت از نیازهای ما و احترام به فردیت ما هستند. آنها در مورد نحوه واکنش شما به یک موقعیت هستند نه اینکه دیگران چگونه همین کار را می کنند. به عنوان مثال، به جای «با من حرف نزن»، مرزها به ما کمک میکنند که بگوییم: «وقتی با صدای بلند صحبت میکنید، احساس بیاحترامی و ترس میکنم».
3. مرزها به روابط آسیب میزند
مردم گاهی اوقات از تعیین حد و مرز در یک رابطه دلهره دارند. آنها احساس می کنند که با انجام این کار، شریک زندگی خود را با فهرستی از بایدها و نبایدها از خود دور می کنند، اما در واقع، شما به شریک زندگی خود کمک می کنید تا بداند چگونه شما را بهتر دوست داشته باشد و به شما نزدیک تر شود.
نکات کلیدی
- مثل هر رابطه ای، ازدواج نیز برای بقا، رشد و شکوفایی نیاز به مرزهای منطقی دارد.شکوفا کردن
- مرزها به شرکا کمک می کند به فضای فردی یکدیگر احترام بگذارند و در عین حال از خوشبختی خود محافظت کنند
- مرزهای سالم در ازدواج به این معنی است که به شریک دیگر اجازه دهید شما به عنوان یک شخص و در مورد انتخاب ها و نیازهای شما بداند
- · در حالی که وجود دارد هیچ راه حلی برای تعیین مرزها وجود ندارد، برخی از حوزه های مهم عبارتند از: فیزیکی، خانوادگی، مالی، جنسی، رسانه های اجتماعی و مرزهای احساسی
- · مرزها شرکای خود را خودخواه، بی عاطفه، غلبه کننده یا سلطه جو نمی کنند. این مربوط به طرف مقابل نیست، بلکه به نحوه واکنش شما به یک موقعیت مربوط می شود
وقتی به درستی انجام شود، مرزهای ازدواج باعث تقویت و تقویت پیوند می شود. این به دو نفر قدرت می دهد که دوست داشته باشند و دوست داشته شوند، احترام بگذارند و مورد احترام قرار گیرند. بنابراین، اگر در زندگی زناشویی خود احساس خفقان یا بی احترامی می کنید، مهم است که بنشینید و درباره این مسائل صحبت کنید. با شریک زندگی خود گفتگوی صمیمانه داشته باشید و در مورد تعیین حد و مرزها و انتخاب واضح کلمات و اعمال اقدام کنید.
<. 1>انتظار یکی شدن، بدون فاصله بین آنها.یک شاهکار غیرممکن، چنین آرزوهایی منجر به خفگی و اصطکاک می شود. به همین دلیل است که درک مرزها و تعیین آنها در وسط دعوا اتفاق نمی افتد، بلکه خیلی زودتر اتفاق می افتد تا دعوا اصلاً اتفاق نیفتد.
پس، مرزهای سالم چگونه به نظر می رسند؟ یک مرز شخصی این است:
- یک سپر ایمنی خیالی در اطراف شما که شما را با شریک یا شریک زندگی خود در ارتباط نگه می دارد و در عین حال اطمینان می دهد که احساسات و انرژی های خود را در هنگام برخورد با دیگران محدود می کنید
- در انتخاب گزینه ها مفید است. عمل کردن، واکنش نشان دادن و پاسخ دادن به جای اینکه شما و دیگران را با توقعات بیش از حد تحمیل کنند
- مثل نقشه راهی برای انتخاب ها، آرزوها، نیازها و آرزوهای شماست و اگر هر دو طرف مرزهایی را برای همدیگر حک کنند تا ببینند، تصورات را کنار می گذارند و می آیند. آنها واقعاً چه کسانی هستند
مرزهای موثر:
- روشن و معقول هستند
- به نیازهای خود و همچنین نیازهای خود توجه کنید شریک زندگی
- توقعات واضحی را در رابطه تعیین کنید
- به زوج ها کمک کنید از سرزنش بازی دوری کنند
- شما را خودخواه یا کنترل گر نکنید
4. در مورد اینکه شریک زندگی شما چقدر می تواند در مورد شما به اشتراک بگذارد واضح باشید
همه راحت نیستند که در مورد زندگی خود با خانواده یا دوستان صحبت کنند و شرکا با سبک های دلبستگی متفاوتی همراه هستند. بنابراین اگر فردی خصوصی هستید که تلفن را بر نمی دارد و تمام جزئیات را به او نمی گویدبهترین دوست یا خانواده تان در پایین کلاه، به همسرتان اجازه دهید این را در مورد خودتان بداند.
برخی خانواده ها دوست دارند در هر گردهمایی درباره زندگی یکدیگر بحث کنند در حالی که بسیاری دیگر جزئیات کوچک را برای خود نگه می دارند. اگر شما و شریک زندگی تان موضع متفاوتی در این مورد دارید، بهتر است حد و مرزهایی را در مورد اینکه چقدر و چه چیزهایی می توان با دیگران بحث کرد تعیین کنید. حقوق و مشخصات شغلی من با خانواده شما لطفاً چنین اطلاعاتی را برای خود نگه دارید و با آنها بحث نکنید."
5. تصمیم بگیرید که با احترام با یکدیگر صحبت کنید
راهبردهای حل تعارض یک زوج متاهل نقش مهمی در تعیین میزان خوب بازی می کند. -کوک شده و عاشق زندگی زناشویی آنهاست. زوجهایی که دعوای خود را به مسابقهای با فریاد تبدیل میکنند یا در بسیاری از موارد، اگر یکی از زوجین فریاد بزند و بدگویی کند و دیگری به آرامی غرورشان را ببلعد، معمولاً با کینههای فراوان، مسائل حلنشده و عصبانیت پنهان مواجه میشوند.
- گفتن چیزهای ناخوشایند آزاردهنده به یکدیگر بخش سخت ازدواج نیست، نگه داشتن آنها برای خود و مقاومت در برابر اصرار ضربه زدن به زیر کمربند است
- یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید ماندن با کسی که به شما احترام میگذارد بسیار آسانتر از کسی است که فقط شما را دوست دارد
- به یکدیگر اجازه دهید بدون توجه به اینکه موضوع چقدر بد است، دعوا همیشه محترمانه و در محدوده خواهد بود
- به آنها بگوییددقیقاً آنچه برای شما ناراحت کننده است (در صورت وجود موارد) و آنچه می خواهید تغییر کرده است
مثال: «وقتی نظرم را در حزب، شما مرا مسخره کردید و گفتید که من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم. من قدردانی نمیکنم که اینطور مورد تحقیر یا بیارزش شدن قرار بگیرم.
6. محدودیتهای صداقت باید مورد بحث قرار گیرد
همه میخواهند و انتظار دارند شریک زندگیشان صددرصد صادق باشد، اما در واقع، شما باید این کار را انجام دهید. این درصد را با آنها در میان بگذارید. ترسیم مرز بین عشق و حریم خصوصی در چند زمینه مهم بسیار مهم است. اینها زمینه هایی هستند که صداقت شما باید در آنها مشخص شود:
- تعیین حد و مرز برای اینکه چقدر می خواهید در مورد گذشته خود فاش کنید
- قرار دادن مرز برای آنچه در مورد شریک دیگر خود فاش خواهید کرد (اگر در یک رابطه باز/چند عشقی هستید)
- تعیین مرز برای اینکه چقدر می خواهید در مورد دیگر علایق عاشقانه/جنسی شریکتان بدانید
7. مرزهای مربوط به چگونگی شما در مقابل دیگران درباره یکدیگر صحبت می کنید
یک زوج اهل شیکاگو، آرین و استیو، 20 سال است که ازدواج کرده اند. آنها با ما در میان گذاشتند: «ما تصمیم گرفتیم که هر اتفاقی بیفتد، هرگز یکدیگر را در مقابل دیگران پایین نخواهیم آورد. ما همیشه پشت یکدیگر خواهیم بود. دههها بعد، ما هنوز احساس میکنیم که این پیمان به ازدواج ما در زمانهای سخت کمک کرده است.» این "هرگز شما را زیر اتوبوس نیندازید" یک کلید ثابت شده استازدواج های محکم و یکی از پرچم های سبز در رابطه.
مثال: "ما ممکن است تفاوت های زیادی داشته باشیم. اما در مقابل خانواده شما یا من، من در مورد دعواهایمان بحث نمی کنم. من از شما همین انتظار را دارم.
8. اولتیماتوم ها نباید در رابطه فضایی داشته باشند
جملاتی مانند "من با تو تمام شده ام" یا "من طلاق می خواهم" اساس زندگی را تهدید می کند. یک ازدواج و حتی اگر آنها اغلب در حالت عصبانیت گفته می شوند، می توانند به روابط غیر قابل تعمیر آسیب بزنند. چنین مرزهای عاطفی در ازدواج، یکی دیگر از محدودیتهای حیاتی است که باید تعیین کنید تا از آسیب دیدن نجات پیدا کنید.
مثال: "من باید همین الان احساساتم را تنظیم کنم و از این مکالمه فاصله بگیرم، زیرا این کار را انجام نمی دهم." نمی خواهم چیزی ناراحت کننده بگویم که بعداً پشیمان شوم.
9. قوانین رابطه در مورد وفاداری و اعتماد
طبق تحقیقات، مسائل خیانت و تعهد دو مورد از رایج ترین دلایل برای جدایی ها به خاطر خیانت نیست، بلکه به دلیل تعاریف مختلف از خیانت است. خیانت فقط به معنای خیانت جنسی یا خوابیدن با شخص دیگری نیست (اگرچه این یک پارامتر بسیار گسترده و ذهنی است)، بلکه به عنوان "فقدان وفاداری یا حمایت" تعریف می شود.
اما وفاداری چیست و چگونه می توانید انجام دهید. پشتیبانی را تعریف کنید؟ این اصطلاحات برای افراد مختلف معانی مختلفی دارند. سابقه خانوادگی، باورهای فرهنگی، باورهای مذهبی مختلف، تجربیات گذشته وتحصیلات و همچنین قرار گرفتن در معرض چنین مسائلی از جمله عواملی است که درک فرد از وفاداری و وفاداری را شکل می دهد.
مثال: "در مهمانی ها، خوشحالم که شما را در حال گذراندن اوقات خوش با خود می بینم. دوستان. اما وقتی می بینم که شما از نزدیک با آنها می رقصید، احساس ناراحتی می کنم. من در چنین شرایطی کاملاً نادیده گرفته شده و تنها هستم."
سایر مرزهای رایجی که باید برای یک ازدواج سالم در نظر داشته باشید عبارتند از:
10. مرزهای شبکه های اجتماعی در ازدواج
مردم اغلب می گویند که رسانه های اجتماعی بسط آن چیزی است که آنها هستند. با این حال، بسیاری از روانشناسان معتقدند که رسانه های اجتماعی در واقع گسترش بخش هایی هستند که ما یا نیستیم یا نمی توانیم باشیم. به همین دلیل است که ساکتترین فرد در مهمانی میتواند شما را با بلندترین پستهای اینستا غافلگیر کند، در حالی که کسی که در همان مهمانی پیست رقص را میسوزاند عمیقترین و تاریکترین نقل قولها را به اشتراک میگذارد.
رسانههای اجتماعی و روابط نیز دریایی از تغییرات را به خود دیدهاند. اینکه یک شریک چقدر میخواهد دنیای رسانههای اجتماعی خود را با شریک زندگی خود به اشتراک بگذارد، فقط درخواست اوست. برخی از شرکا می گویند که آماده اند پین کارت اعتباری خود را فاش کنند اما هرگز رمز عبور رسانه های اجتماعی خود را به اشتراک نمی گذارند. به گفته آکادمی آمریکایی وکلای زناشویی، یک سوم پرونده های طلاق دارای "فیس بوک" به عنوان یک عامل در آنها هستند. در حالی که نمی توان رسانه های اجتماعی را مستقیماً برای چنین اقداماتی سرزنش کرد، مطمئناً ارتباطی بین رسانه های اجتماعی و طلاق وجود دارد.اکنون.
همچنین ببینید: 25 هدیه بی نظیر عروسی برای عروس از دامادمهم است که مرزهایی را در مورد:
- زمان صرف شده در رسانه های اجتماعی
- احترام به حریم خصوصی یکدیگر در رسانه های اجتماعی
- اشتراک گذاری رمز عبور یا حساب ها
- اشتراک گذاری اطلاعات در شبکه های اجتماعی و شرکای تگ کردن
مثال: "ما در فیس بوک دوست خواهیم بود، اما نمی خواهم مرا در سایت خود تگ کنید. تصاویر. من دوست ندارم زندگی شخصی ام را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارم."
11. مرزهای جنسی در ازدواج
موقعیتی را تصور کنید که در آن شریک زندگی تان و شما خواسته ها و کینه های یکدیگر را می شناسید و شما را هر دو دقیقاً کاری را انجام می دهند که دیگری را از نظر جنسی راضی می کند. به نظر می رسد یک موقعیت رویایی است؟ خوب، اگر زوجها بتوانند بازدارندگیهای اولیه خود را کنار بگذارند و در مورد جنسیت و مرزهای جنسی صحبت کنند، رابطه جنسی یک نمایش یک نفره نیست که اغلب اینطور است.
صحبت کردن در مورد تمایلات جنسی، دوست نداشتن ها، و خیال پردازی ها بخش مهمی از تعیین مرزها است. برای احساس امنیت و راحتی در این جنبه بسیار آسیب پذیر ازدواج، مرزهای جنسی مهم است. چیزهایی مانند «نه، من با این موضوع راحت نیستم»، «مطمئن نیستم»، «آیا میتوانیم چیز دیگری را امتحان کنیم»، «میتوانیم این را زمانی دیگر امتحان کنیم» - همه این جملات باید در مورد آنها صحبت شود، درک شود. ، و به عنوان یک "نه" واضح مورد احترام قرار می گیرد.
مثال: "من همه طرفدار بازی های گره خورده هستم و شما می توانید من را [X] صدا بزنید، اما من نمی خواهم مرا [Y] صدا کنید. ”
12. مرزهای خانوادگی در ازدواج
اکنون این یکی زمین لغزنده است زیرا در حالی کههمه دوست دارند در مورد پدر و مادر صحبت کنند، پدر و مادر عمدتاً یک موضوع بدون هیچ صحبتی هستند. اما به یاد داشته باشید، هر چه بحث کردن در مورد چیزی دشوارتر باشد، بیشتر باید در مورد آن بحث کنید. بسیاری از زوجها خیلی زود مرزهای سالمی را در این زمینه تعیین میکنند و بسیاری از دعواها و دعواهای آینده را نجات میدهند.
درباره مسائلی از این دست به تفصیل بحث کنید:
- چند وقت یکبار می خواهید با خانواده های بزرگ خود ملاقات کنید؟
- شما هر دو با چه نوع رابطه ای راحت هستید؟
- انتظارات و محدودیت های شما چیست، و انتظار دارید چه نوع رابطه ای با خانواده همسرتان داشته باشید؟
مثال: "مادر من تنها است و من می خواهم حداقل دو بار در ماه با او ملاقات کنم. من از شما انتظار ندارم که همیشه مرا همراهی کنید، اما نمیخواهم سفرهایم را هم از دست بدهم." و محدودیت ها در حالی که داشتن شریک زندگی ممکن است بسیاری از این دردهای عاطفی را کاهش دهد و حتی التیام بخشد، انتظار اینکه شرکای عاشقانه یکدیگر را شفا دهند نه عادلانه است و نه ممکن.
هنری کلود، روانشناس با تعدادی کتاب در مورد مرزهای ازدواج، به درستی می گوید که احساسات ما دارایی ما هستند. اگر یکی از طرفین احساس غمگینی می کند، شریک دیگر نمی تواند در قبال ناراحتی خود احساس مسئولیت کند. شرکا قطعاً می توانند با احساسات یکدیگر همدردی کنند، اما باید حد و مرزهایی را تعیین کنند و به خود یادآوری کنند که فردی که احساس غمگینی می کندمسئول احساسات خود هستند.
«پذیرفتن مسئولیت احساسات دیگران در واقع بی احساس ترین کاری است که می توانیم انجام دهیم زیرا در حال عبور از قلمرو دیگری هستیم. دیگران باید مسئولیت احساسات خود را بپذیرند،» هنری کلود به اشتراک میگذارد.
مثال: «وقتی من را میبندی و روزها از نظر عاطفی در دسترس نیستی، احساس تنهایی میکنم. میدانم اگر نمیخواهی در مورد مشکلت صحبت کنی، اما نمیتوانی من را هم از زندگیت بیرون کنی. شما باید به من بگویید که چه زمانی به فضا نیاز دارید.»
همچنین ببینید: آنچه زنان از مردان می خواهند14. مرزهای مالی در ازدواج
پول یکی دیگر از کلمات "کثیف" است که یک زوج نمی خواهند درباره آن صحبت کنند. چیزی که آنها متوجه نمی شوند این است که این فیل در اتاق بسیار بزرگ است و قبل از اینکه عشق آنها به یکدیگر را از بین ببرد باید در مورد آن صحبت شود. فرقی نمیکند خانوادههایی باشند که یکی از شرکا درآمد دارد یا هر دو، یک ارتباط شفاف در مورد اهداف رابطه پولی به عنوان یک زوج باید به محض اینکه اوضاع بین آنها جدی شد انجام شود.
در مطالعهای بر روی 100 زوج متاهل که دفتر خاطرات تهیه کردند. در ورودیهای مربوط به استدلالهای آنها، مشخص شد که پول میتواند یکی از سختترین و مخربترین حوزههای درگیری باشد. بخشی از مشکل این است که صحبت کردن در مورد مشکلات مالی برای آنها بسیار دشوار است و شرکا اغلب از این مسائل دور می شوند
مثال: "این رویای من است که یک ماشین بخرم و می خواهم هر ماه برای آن پس انداز کنید. من بخشی از خود را حفظ خواهم کرد