فهرست مطالب
شما از ازدواج خود ناراضی هستید و مدت زیادی است که همینطور بوده است. شما در مراحل یک ازدواج رو به مرگ گیر کرده اید، اما مطمئن نیستید که در کجا ایستاده اید و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید. شما فکر می کنید، "خدایا، ازدواج من مرا افسرده می کند" و به این فکر می کنید که آیا برای همیشه گیر کرده اید یا خیر.
تشخیص نشانه های یک ازدواج رو به مرگ، نگاهی طولانی و سخت به رابطه ای است که نزدیک ترین به قلبت و زندگی ای که با کسی ساخته ای که زمانی خیلی دوستش داشتی و شاید هنوز هم دوستش داری. از بین بردن یک ازدواج یعنی رها کردن بخشی از زندگی که شما را نگه داشته و بخش عمده ای از هویت شما را تشکیل می دهد.
هیچ یک از اینها آسان نیست. به هر حال، کسانی که می خواهند راه خود را از طریق ازدواج خود باز کنند، به دنبال نشانه هایی هستند که نشان می دهد شما در حال گذراندن یک ازدواج رو به مرگ هستید. هیچ کس حتی نمی خواهد کلمه "مردن" را با ازدواج خود مرتبط کند. اما گاهی اوقات برای آرامش خاطرمان باید کارهای سختی انجام دهیم.
ما فکر کردیم می توانید از کمک متخصصان استفاده کنید. و بنابراین، از پوجا پریاموادا، مربی سلامت عاطفی و ذهن آگاهی (دارای گواهینامه کمک های اولیه سلامت روانی و روانی از دانشکده بهداشت عمومی جانز هاپکینز بلومبرگ و دانشگاه سیدنی)، که متخصص در مشاوره برای روابط خارج از ازدواج، جدایی، جدایی، غم و اندوه است، سوال کردیم. از دست دادن، برای نام بردن از چند مورد، در شناسایی برخی از مراحل یک ازدواج در حال مرگهر چیزی که مهم بود در اواخر ازدواج من، همه چیز از بین رفت و مشکلات جدی اعتماد. خیانت وجود داشت، بله، اما حتی قبل از آن، این حس وجود داشت که نمیتوانستم به او اعتماد کنم که پیش من ظاهر شود. شریک تو. حداقل، اعتماد به این که این ازدواج ارزش اصلاح دارد، اینکه فضایی برای بهتر کردن اوضاع وجود دارد، خود را به شرکای بهتری تبدیل کنید. بدون آن، شما مینشینید و از خود میپرسید: «سختترین سالهای ازدواج چه سالهایی هستند؟ آیا من در حال حاضر آنها را زندگی می کنم؟" گذراندن یک ازدواج رو به مرگ به معنای از دست دادن ویرانگر اعتماد است، نوعی که نمی توانید از آن برگردید.
7. اولویت های شما تغییر کرده است
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید شرکای یک ازدواج (یا خارج از آن) آن) باید همیشه دقیقاً یکسان فکر و عمل کند، یا حتی برای همه چیزهای یکسان ارزش قائل شود. با این حال، بسیار مهم است که آنها برای ازدواج و شراکت خود ارزش تقریباً یکسان یا تقریباً یکسانی قائل شوند. هنگامی که این ترازو به سمت پایین می رود، آنها تمایل دارند که همه چیز را از تعادل خارج کنند.
یکی از مراحل ازدواج رو به مرگ این است که اولویت ها برای یک یا هر دو طرف تغییر کرده است. شاید شما تبدیل به فردی شده باشید که برای فضای و استقلال شما بیش از همسرتان ارزش قائل است. شاید سال هاست که کارشان بر ازدواج ارجحیت دارد. یا شاید یکی از شمامیخواهد برای همیشه در زادگاه شما بماند، در حالی که دیگری میخواهد بالهای خود را باز کند و در مکانهای جدید زندگی کند (گوش دهید، همه آن آهنگهای کانتری میتوانند واقعی باشند!).
هر رابطه صمیمی با سهم خود از سازش همراه است. اما این سوال همیشه باقی می ماند، چه کسی باید بیشتر مصالحه کند و آیا تعادل سازش کاملی وجود دارد؟ آیا چیزهایی وجود دارد که نباید در رابطه با آنها سازش کنید؟ اینها همه سؤالات سختی هستند، اما به جرات می توان گفت که اگر به اندازه ای از هم جدا شده اید که نیازهای فردی شما به مراتب بیشتر از ازدواج شما بر زندگی شما حاکم باشد، یک ازدواج رو به مرگ را پشت سر می گذارید.
8. یک لحظه شفافیت ناگهانی
نه برای ترسیم یک تصویر خیلی بیمارگونه، اما در بیشتر موارد، ازدواج با مرگ آهسته و تدریجی میمیرد. اما در مراحل یک ازدواج رو به مرگ، آن لحظه «آها!» وجود دارد. لحظه ای «اوریکا!»، فقط شاید آنقدر سرخوشانه نباشد. لحظه ای که با اطمینان کامل می دانی که با این ازدواج تمام شده، یا با تو یا هر دو! زمان حداقل جدایی از ازدواج فرا رسیده است.
وقتی برای اولین بار با خیانت همسرتان روبرو می شوید، می تواند لحظه بزرگی باشد. یا، می توانید تماشا کنید که آنها یک روز صبح هنگام صبحانه نان تست خود را کره می پزند و به وضوح می دانید که این چهره ای نیست که بخواهید تا آخر عمر با آن صبحانه بخورید. وضوح در لحظات واقعاً عجیبی به سراغ ما می آید.
کلویی گفت: «ازدواج ما بودبرای مدتی مبهم ناراضی هیچ وقت نتونستم انگشتم رو رویش بذارم. هیچ سوء استفاده ای وجود نداشت، و در آن زمان، ما از هیچ خیانت آگاه نبودیم. فقط یادم می آید که فکر می کردم، "ازدواج من مرا افسرده می کند." و سپس، یک روز، توپ از دست رفت.
«ما با هم تلویزیون تماشا میکردیم و او اصرار داشت که روی ریموت نمینشیند، اما مینشیند. مسخره به نظر می رسد، اما من احساس می کردم که سال ها رنجش به نقطه کانونی رسیده است که او همیشه کنترل از راه دور را در اختیار داشت، اما وانمود می کرد که ندارد!»
همانطور که گفتیم، مراحل یک ازدواج رو به مرگ وجود ندارد. همیشه منطقی باشد یا با یک هشدار همراه باشید. این لحظاتی است که شما به پایان زندگی خود رسیده اید و نمی خواهید چیزی جز رهایی از این ازدواج و اینکه از خود بپرسید آیا باید طلاق بگیرید یا خیر.
همچنین ببینید: 100 سوال عاشقانه که باید از دوست دخترتان بپرسید و قلب او را آب کنید9. شما از ازدواج خود دست می کشید. و ادامه دهید
سخت ترین سال های ازدواج کدام است؟ احتمالاً زمانی که میدانید مشکلی وجود دارد اما خیلی خسته هستید یا از انجام کاری میترسید یا ازدواجتان را خیلی زیر سوال میبرید، مبادا شکافها را کمی از نزدیک ببینید. اما مرحله دیگری وجود دارد. این زمانی است که بالاخره تصمیم می گیرید از تلاش برای اصلاح ازدواج در حال مرگ خود دست بکشید، تسلیم شوید و زندگی خود را پس بگیرید.
در نهایت تسلیم نشانه هایی شده اید که ازدواج شما به پایان رسیده است و قدم دشوار اما ملموسی را برداشته اید. خود را از هم جدا کنید و از رابطه ای که برای شما مفید نبود فاصله بگیرید. این مرحله نهایی در مراحل الف استازدواج رو به مرگ.
«تسلیم شدن» به ندرت یک چیز مثبت به نظر می رسد. چرا ترک مهم ترین رابطه زندگی خود را (یا به ما می گویند) به هر نحوی مثبت می دانید؟ اما می دانید که این کار نمی کند و آماده پذیرش و ادامه زندگی خود هستید.
وقتی در مراحل یک ازدواج رو به پایان هستید، احساس ناراحتی مبهمی وجود خواهد داشت، یک احساس عمومی که چیزها آنطور که باید باشند نیست. و سپس وضوح و استحکام برای تصمیم گیری و انجام کاری در مورد آن فرا خواهد رسید. شاید در ابتدا سعی کنید ازدواج رو به مرگ خود را اصلاح کنید، اما بعد متوجه شوید که کار نمی کند و شاید ارزشش را نداشته باشد. یا شاید به دنبال کمک حرفهای باشید، در این صورت، گروه درمانگران با تجربه Bonobology همیشه آماده کمک هستند.
همچنین ببینید: مرد مسن تر زن جوان: 9 دلیل برای اینکه قرار ملاقات با فاصله سنی کار می کندبه ما اغلب گفته میشود که ازدواج مهمترین و پایانی روابط است. اذعان به اینکه یک رابطه با چنین اهمیت فردی و اجتماعی در پایان است هرگز آسان نخواهد بود. اگر در حال گذراندن یک ازدواج رو به مرگ هستید، امیدواریم آن را بشناسید و شهامت آن را داشته باشید که بدانید چه زمانی زمان ترک رابطه فرا رسیده است.
<1 1>مراحل یک ازدواج رو به مرگ، بیایید نگاهی گذرا به برخی از نشانه هایی که ازدواج شما به پایان رسیده است بیندازیم. شاید قبلاً نگاهی اجمالی به این نشانه ها داشته باشید اما تمایلی به پذیرش آنها به عنوان پرچم قرمز رابطه نداشته باشید. شاید نمیخواهید بپذیرید که اینها نشانههای آشکار یک ازدواج رو به مرگ هستند.ما متوجه شدیم - کار کردن با یک شانه دندانهای ظریف و جستجوی خطوط عیب و ترکها، خستهکننده است. اما این نیز ضروری است که صمیمی ترین روابط خود را همانطور که واقعا هستند ببینیم. بنابراین، یک نفس عمیق بکشید و بیایید نگاهی به نشانه های یک ازدواج در حال مرگ بیندازیم:
1. یکی یا هر دوی شما همیشه در حال کشف گذشته هستید
هیچکس وارد ازدواج نمی شود یا رابطه با یک لوح کاملاً تمیز. همه ما سهم خود را از توشه عاطفی داریم و همه اشتباهات و توهین های گذشته را در دعوا مطرح کرده ایم. این فقط یکی از سلاحهایی است که ما در روابط از آن استفاده میکنیم.
اما، اگر گذشته آنقدر به رابطه کنونی شما تجاوز کرده است که دیگر نمیتوانید آیندهای را با هم تصور کنید، این قطعاً یکی از نشانههایی است که ازدواج شما به پایان رسیده است. اگر هر چیزی که به یکدیگر می گویید کنایه ای منفعلانه-پرخاشگرانه به اشتباهات گذشته و غیره است، خوب پس، شاید وقت آن رسیده است که استراحت کنید.
2. خیانت وجود داشته است
بیایید واضح بگوییم - خیانت همیشه به معنای عذاب برای یک رابطه نیست. ازدواج ها می توانند از آن جان سالم به در ببرند، در واقع ممکن است مواردی وجود داشته باشد که شفای خیانت باعث شودازدواج قوی تر اما اینها دقیقاً هنجار نیستند.
اگر در ازدواج شما از یک یا هر دو طرف خیانت وجود دارد، احتمالاً به این دلیل است که چیزی کم است، یا یکی از شما یا از ازدواج بی حوصله/ناراضی است. در حالی که این چیزی است که قابل حل است، اما می تواند یکی از نشانه های یک ازدواج رو به مرگ نیز باشد. اینکه آیا آن را احیا کنید یا نه کاملاً به شما بستگی دارد.
3. دعوای بی دلیل
سالم ترین رابطه ها دعوا و اختلاف دارند. اما یکی از بزرگترین تفاوت ها در روابط یا ازدواج های سالم و ناسالم این است که دعوا در دومی کینه توز و تلخ می شود. دعواهای ناسالم بدون هیچ دلیلی اتفاق میافتند، جز اینکه باید شریک زندگیمان را پایین بیاوریم.
درباره آن فکر کنید. آیا دعواهای مکرر صرفاً به این دلیل بوده است که شما میخواستید بد رفتار کنید و به شریک زندگی خود صدمه بزنید؟ آیا دلیلی برای هر یک از دعواها وجود داشت؟ خوب پس، شما بدون دلیل دعوا می کنید و این یکی از نشانه هایی است که ازدواج شما به پایان رسیده است.
4. آزار کلامی و/یا فیزیکی
بعد از من تکرار کنید: سوء استفاده خوب نیست و شما مجبور نیستید آن را بگیرید. همچنین، همه آزارها از نوع فیزیکی نیستند که آثار و زخم های قابل مشاهده ای روی شما بر جای می گذارند. آزار عاطفی و کلامی به اندازه آزار فیزیکی زخم و دردناک است. و مهم است که این موضوع را درک کنیم.
اگر هر شکلی از سوء استفاده در ازدواج شما رخنه کرده است، نیازی به ماندن و تلاش برای بخشیدن یا اصلاح آن نیست.بدرفتاری نشانه آن است که شما باید هر چه زودتر از خانه خارج شوید و به یک فضای امن برسید و به ازدواج آزاردهنده و در حال مرگ خود پشت کنید.
5. شما در زندگی زناشویی خود تنها هستید
این یک نشانه ظریف و موذیانه از ازدواج در حال مرگ است که همیشه نادیده گرفته می شود. ما در مورد تنها بودن و دادن فضای سالم و مورد نیاز به یکدیگر در ازدواج صحبت نمی کنیم. این در بدترین حالت خود تنهایی است زیرا با وجود اینکه شما به هر طریق ممکن زندگی خود را به زندگی دیگران ملحق کرده اید، اما همچنان تنها هستید.
تنها بودن در ازدواج زمانی است که بار رابطه را بر دوش می کشید. مال خودت بزرگ کردن بچه ها یا برنامه ریزی برای تعطیلات خانوادگی، همه چیز به تنهایی شما برمی گردد. این اشکالی ندارد و نشانه یک ازدواج رو به مرگ است.
برای ویدیوهای تخصصی بیشتر لطفاً در کانال یوتیوب ما مشترک شوید. اینجا را کلیک کنید.
9 مرحله ازدواج در حال مرگ
پوجا می گوید: «همه چیز با قطع ارتباط، ناراحتی و پیدا نکردن هیچ ارتباطی با شریک زندگی شروع می شود. گاهی اوقات این ارتباط از ابتدا برقرار نمی شود. همچنین، سوء استفاده از هر نوع، اولین نشانه آشکاری است که این رابطه رو به نزول است. فقدان ارتباط نیز یک معامله شکن است و لحن اتفاقات آینده را در چنین شرایطی تعیین می کند. مراحل یک ازدواج رو به مرگ کمی عمیق تر است. بنابراین، بیایید نگاهی بیندازیمدر مراحل مختلف ازدواج در حال مرگ و معنای آنها.
1. عدم ارتباط
پوجا می گوید، "قرار است شریک زندگی کسی باشد که می توانید در مورد هر چیزی با او صحبت کنید - خوب. ، بد یا زشت اگر این جنبه در ازدواج وجود نداشته باشد یا قبلا وجود داشته باشد، اما با گذشت زمان از بین رفته است، اغلب چیزها اشتباه گفته می شود یا اصلاً ارتباط برقرار نمی شود. بیشتر پاسخها تک هجا هستند، که میتواند نشاندهنده ضعیفتر شدن رابطه در یکی از حوزههای قدرت اصلی آن باشد.
مشکلات ارتباطی در روابط غیر معمول نیست. اما این اولین مرحله ازدواج رو به مرگ است زیرا ارتباط جایی است که مشکلات و راه حل ها شروع می شود. اگر اصلاً صحبت نمی کنید، اگر دائماً می ترسید هر بار که صحبت می کنید دچار سوء تفاهم شوید، یا آنقدر خسته هستید که حتی نمی توانید تلاش کنید و ارتباط برقرار کنید، آیا حتی ازدواجی برای شما باقی مانده است؟
«ازدواج من مندی میگوید: 12 سال از هم جدا میشد و ما حتی نمیتوانستیم درباره چیزی که ما را از هم جدا میکرد صحبت کنیم، من نمیدانستم چگونه ناراحتیام را به شوهرم بیان کنم و او نمیدانست چگونه در مورد آن از من بپرسد. فقدان ارتباط ما را دیوانه می کرد و هر گونه شانس آشتی را از بین می برد. چطور می توانستیم آشتی کنیم وقتی نمی دانستیم چگونه با هم صحبت کنیم؟ احساس یک رابطه بن بست است."
2. سرخوردگی
پوجا می گوید: "اغلب، مردم شریک زندگی خود را ایده آل می کنند. آنها فکر می کنند شریک زندگی واقعی آنها شبیه بهشرکای ایدهآل در فیلمها، رمانها و رویاها، اما شرکای زندگی واقعی با نقصها، ناامیدیها و معایبی همراه هستند. اغلب، برخورد این انتظارات منجر به سرخوردگی میشود و مردم احساس میکنند با فرد اشتباهی یا شخصی که تصور میکردند یک فرد کاملاً متفاوت است گیر کردهاند." مخصوصا فانتزی های عاشقانه ما؟ متأسفانه، یا شاید خوشبختانه، روابط واقعی کمی پیچیدهتر هستند و به کار بیشتری نیاز دارند تا اینکه پای شما بدون زحمت در یک دمپایی شیشهای بلغزد.
شاید فکر میکردید که شریک زندگیتان فرد رویاهایتان است، کسی که واقعاً میتوانید با آن صحبت کنید. به و آسیب پذیر با. یا شاید قبل از ازدواج، زمانی که قرار ملاقات داشتید، همه چیز فرق می کرد و به نظر می رسید زندگی تماماً گل رز و رنگین کمان بود.
سرخوردگی یک صلیب سرد در یک رابطه عاشقانه است. همچنین به اندازه کافی قوی است که ازدواج را به انحلال بکشاند زیرا یکی یا هر دو طرف احساس می کنند که دیگر اصلاً یکدیگر را نمی شناسند. ناامیدی از درک این موضوع که همسر، فرد رویایی شما نیست، بلکه یک انسان واقعی و گوشتی است که اشتباهات روابط را مرتکب می شود و نمی تواند ذهن شما را بخواند، قطعا یکی از مراحل یک ازدواج رو به مرگ است.
3. فقدان صمیمیت
پوجا می گوید: «یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید کیفیت رابطه جنسی کیفیت ازدواج را تعیین می کند. در حالی که این نمی تواند کاملاً درست باشد،قطعاً به یک جنبه مهم اشاره دارد. اگر زوجی فاقد صمیمیت باشد یا سطح صمیمیت آنها واقعاً پایین آمده باشد، ممکن است نشان دهنده چندین مشکل اساسی باشد. اگر کسی نیاز یا تمایلی به صمیمی بودن با شریک زندگی خود احساس نکند، این یک پرچم قرمز روشن برای ازدواج در حال مرگ است." صمیمیت فیزیکی ممکن است به یک امر عادی تبدیل شود یا ممکن است تعداد دفعات آن کاهش یابد، زیرا، خوب، شما اکنون متاهل هستید. صمیمیت عاطفی و فکری در روابط نیز می تواند کاهش یابد زیرا ازدواج اغلب به اشتباه به عنوان اوج عشق در نظر گرفته می شود. و وقتی به اوج رسیدید، چرا دیگر تلاش کنید.
فقدان هر نوع یا هر شکلی از صمیمیت نشانه مرحله مهمی از ازدواج رو به مرگ است. این زمانی است که شما، به معنای واقعی کلمه، در ذهن، بدن و روح از یکدیگر جدا می شوید. هیچ فضایی در ازدواج شما وجود ندارد که برای به اشتراک گذاشتن ایده ها، خنده یا لمس کردن یکدیگر را ملاقات کنید، و شاید شما همچنین در مورد چگونگی ارتباط با یکدیگر نامطمئن هستید زیرا ارتباط از قبل ناراحت کننده است.
4. جدایی
«من به مدت 7 سال با همسرم ازدواج کردم. خیلی قبل از ازدواج همدیگر را نمی شناختیم. شاید به همین دلیل بود که چند سال پس از ازدواج، متوجه شدیم که همدیگر را تقریباً مانند تکههای مبلمان میبینیم. آشنا، اما کاملاً بدیهی است. ما نتوانستیم هیچ کدام را به خاطر بیاوریمبرایان میگوید دلایلی که ما با هم جمع شدهایم یا هر نوع وابستگی ایجاد میکنیم.»
پوجا توضیح میدهد که چرا این اتفاق میافتد، «اغلب، افراد با شرکای طولانیمدت به مرحلهای میرسند که تقریباً مانند هر یک از افراد بیجان دیگر میشوند. زندگی دیگران آنها به زندگی، رفتار یا هر چیز دیگری اهمیتی نمی دهند. تبدیل شدن یک شریک به غیر موجود در زندگی شما قطعاً به این معنی است که ازدواج در حال حاضر در آستانه مرگ کامل است." آنها دیگر به عنوان موجودات ذی شعور. خصلت هایشان، دوست داشتن ها و بدشانسی هایشان، دیگر هیچ کدام مهم نیست و ازدواج هم مهم نیست. شما میتوانید غریبههایی باشید که اتفاقاً یک خانه و یک گواهی به اشتراک میگذارید که نشان میدهد زمانی متعهد شدهاید که همدیگر را برای همیشه دوست داشته باشید. ازدواج بدون دلبستگی، بدون شادی، ازدواجی است که روی سنگ است. اگر واقعاً در حال گذراندن یک ازدواج رو به مرگ هستید، این قطعاً یکی از مراحلی است که تجربه خواهید کرد.
5. شما از مراقبت یا تلاش برای نجات ازدواج خود گذشته اید
شاید زمانی بود که فکر می کردید می توانید یک ازدواج رو به مرگ را اصلاح کنید. جایی که شما و همسرتان واقعاً به تلاش برای احیای رابطهتان و دادن فرصتی دوباره به خود و ازدواجتان اهمیت میدادید. و شاید اکنون، هر دوی شما از نقطه مراقبت گذشتهاید، آنقدر خسته و بیتفاوت هستید که نمیتوانید دوباره به آن بپردازید.
پوجا میگوید:همچنین ممکن است مرحله ای پیش بیاید که هیچ یک از طرفین نخواهند تلاش کنند تا به رابطه خود فرصتی دوباره بدهند. این بدان معنی است که آنها قبلاً از یکدیگر و ازدواج خود دست کشیده اند. این اغلب یک نقطه بدون بازگشت در هر ازدواجی است و نشانگر واضحی است که قطعاً به سمت نابودی خود می رود." زیرا هنوز با خود اعتراف نکردهاید که دیگر چیزی برای شما در این ازدواج باقی نمانده است. باز هم، رسیدن به آن لحظه ای که متوجه می شوید بخش عمده ای از زندگی و قلب شما به پایان رسیده است، می تواند بسیار وحشتناک باشد.
این همان طور که پوجا می گوید، نقطه عطفی در مراحل ازدواج در حال مرگ است، زیرا وجود کمی وجود دارد. این احتمال وجود دارد که یک یا هر دوی شما ناگهان نظر خود را تغییر دهید و تصمیم بگیرید که می خواهید همه چیز را به نتیجه برسانید.
6. هیچ اعتمادی بین شما وجود ندارد
موضوعات اعتماد چیزهای کوچکی هستند که می توانند در بهترین و سالم ترین روابط قدم بردارید. ایجاد اعتماد در یک رابطه به اندازه کافی سخت است، بازسازی اعتماد پس از از بین رفتن آن دشوارتر است. احتمالاً به همین دلیل است که وقتی اعتماد در ازدواج از بین میرود، به عنوان نشانهای آشکار از یک ازدواج رو به مرگ برجسته میشود.
الا میگوید: «اعتماد به ازدواج من فقط برای وفاداری به یکدیگر نبود. . "همچنین به این بود که بتوانیم روی یکدیگر حساب کنیم و در مورد آنها صادق باشیم