فهرست مطالب
می دانید این کلیشه در مورد اینکه چگونه ازدواج با یک نفر به معنای ازدواج با خانواده اوست؟ وقتی یک زن هندی هستید، این کلیشه زندگی شماست. پدر و مادر شما هم به اندازه شما بخشی از ازدواج شما هستند - شاید حتی بیشتر. زنان هندی مجبور بوده اند تا نسل های زیادی را در ازدواج خود بگنجانند. این چه تاثیری بر آنها داشته است؟ البته از بسیاری جهات. همسویی با توقعات زن شوهر هندی یک وظیفه است. زن و شوهرهای هندی سرکوبگر در واقع می توانند زندگی یک زوج را نابود کنند و زن بدترین رنج را می بیند.
کوچ کردن با زن شوهر یک سنت بود
کوچ کردن با خود شما پدر و مادر شوهر یک سنت خانواده هندی است. قرار است شما چهار نفر تا ابد در کنار هم با خوشبختی زندگی کنید. اگر شوهر شما برادر دارد، هر چه بیشتر باشد بهتر است. اما سنتهای خانواده هندی که از نسلها به نسلها منتقل میشود، اغلب به حلقهای بر گردن زن تبدیل میشود.
در گذشته، دختران در سن 13 سالگی ازدواج میکردند. هدف از نقل مکان با والدین شوهرتان، به عنوان یک همسر جدید، این بود که مادرشوهرتان به شما یاد بدهد که چگونه زن باشید. این وظیفه او بود که شما را در وظایف زنانه راهنمایی کند. این سنت، زندگی با والدین شوهرتان، زمانی معنا پیدا کرد که زوج متاهل هنوز کودک بودند و نیاز به نظارت بزرگسالان داشتند.
ازدواج کودکان دیگر پذیرفته نمی شود، زنان در حال حاضر به عنوان یک بزرگسال کاملاً بالغ ازدواج می کنند - پس چرا چنین است. که مادرشوهرها هستنداز سنت باستانی حکاکی شده و به آنها گفته می شود که در حالی که تارهای عروسکی آنها وصل می شود لبخند بزنید. زنان بیشتر و بیشتری سنت شکنی را انتخاب می کنند، اما هنوز راه زیادی در پیش است.
هنوز در تلاش برای بزرگ کردن آنها هستید؟فشار زندگی با همسران
سی و دو سال پیش M و D عاشق هم شدند. آنها جدایی ناپذیر بودند تا اینکه M با D و والدینش نقل مکان کرد. آنها سپس بسیار قابل تفکیک شدند. فشار این که باید یک زن خانه دار و عروس کامل باشد برای M بسیار زیاد شد، بنابراین او D را ترک کرد تا اینکه او موافقت کرد که تعداد افراد در رابطه و خانه را به دو نفر کاهش دهد. M آنچه را که می خواست خواست، او هرگز با آن مشکلی نداشت - اما بسیاری از زنان هندی دیگر هرگز این کار را نمی کنند زیرا می ترسند سنت پیوندهای خانوادگی را به هم بزنند. چه اتفاقی برای آنها می افتد؟
مطالعه مرتبط : مادرشوهرم از داشتن کمد لباس به من انکار کرد و چگونه او را پس دادم
از دست دادن استقلال برای عروس
زنی 27 ساله به نام S، در خانه ای بزرگ شد که در آن به صورت مستقل بزرگ شد. والدینش او را تشویق کردند که شخص او باشد و رویاهایش را دنبال کند. او هرگز احساس نمی کرد که تحت کنترل است. وقتی ازدواج کرد، با شوهرش و پدر و مادرش نقل مکان کرد و اکنون احساس می کند که تمام استقلالی را که با والدینش داشت از دست داده است. همسران هندی سرکش او زندگی او را به جهنم تبدیل می کنند.
او با غریبه هایی زندگی می کند که نمی تواند خودش باشد. او میگوید: «فکر میکردم همه چیز مثل قبل خواهد بود، اما نه... وقتی دختری میآید تا پیش شوهر شوهرش بماند، به نظر میرسد هیچ چیز مثل قبل نیست. تمام زندگی او ریشه کن و نابود شده استزیرا او عاشق شد.
شما نمی توانید خود را در کنار همسرتان قرار دهید
S موافقت کرد که با شوهر شوهرش زندگی کند زیرا فکر می کرد آنها ذهن باز داشتند. وقتی با آنها آشنا شد، متوجه شد که اشتباه می کند. معلوم می شود که تا زمانی که با او زندگی نکرده باشید، کسی را نمی شناسید. S دائماً توسط پدرشوهرش که از او می خواهد نوه بیاورد ناراحت می شود. او در چندین مورد به او گفته است: « جلدی سه هومین اک پوتا د دو، فیر یه پاریور پورا هو جایگا »، به این معنی که برای تکمیل خانواده باید یک نوه به او بدهد. 1>
خانوادههای سرسخت همه تصمیمها را میگیرند
S میخواهد قبل از بچهدار شدن چند سال بعد از ازدواج صبر کند تا بتواند از شروع زندگی با شوهرش لذت ببرد. . او قبل از اینکه پدر و مادر شوند برنامه هایی برای آنها داشت که با هم سفر کنند و چیزهای جدیدی را امتحان کنند، اما پدرشوهرش برنامه های دیگری برای او دارد. مانند بسیاری از زنان هندی، S نیز افراد زیادی در ازدواج خود دارد. او به دلیل فرهنگ زن و شوهر هندی نمی تواند درباره زندگی و بدنش تصمیم بگیرد.
هیچ زنی برای پسرش به اندازه کافی خوب نیست
والدین پسران هندی آنها را طوری بزرگ می کنند که گویی پادشاهان جهان هستند. داشتن یک پسر بزرگترین لذت است و به همین دلیل آنها در تمام زندگی خود متنعم و تباه می شوند. وقتی کودک گرانقدر آنها همسری پیدا کرد، والدین انتظار دارند که او همچنان ماه را برای او آویزان کند، همانطور که آنها این کار را کردند.بخش اول زندگی او.
هیچ زنی برای پسرش به اندازه کافی خوب نیست، زیرا آنها انتظارات غیرواقعی در مورد اینکه پسرشان چه نوع همسری را شایسته است دارند.
S هرگز برای پسرش به اندازه کافی خوب نخواهد بود. قوانین زیرا آنها هرگز او را آنگونه که پسرشان سزاوار آن است نخواهند دید. اس فکر میکند تقصیر اوست و میگوید: «نمیدانم مشکل من چیست؟ احساس می کنم همیشه اشتباه می کنم؟» او نمیفهمد که چرا همسرش نمیتواند او را بپذیرد و صراحتاً. او به جای اینکه برای آینده با شوهرش هیجان زده باشد، می ترسد.
S میگوید، "اگر این اتفاق در این چند ماه از ازدواجم برای من رخ دهد، نمیدانم تمام زندگی من در پیش است." اس می ترسد که آزار خانوادگی که با آن روبرو می شود با گذشت زمان تشدید شود.
دختران امروزی خانه جداگانه ای می خواهند
نسل امروزی زنان هندی تصمیم به جدایی می گیرند. از سنت برای اجتناب از احساس مانند S. بر اساس Hindustan Times ، 64 درصد از زنان تصمیم میگیرند در خانهای جدا از خانوادههای خود تشکیل خانواده دهند. این بیشتر به این دلیل است که زنان تازه ازدواج کرده اندکی پس از ازدواج شروع به درگیری با مادرشوهر خود می کنند. قبل از ازدواج، مادران عاشق عروس های آینده خود هستند، آنها عاشق این ایده هستند که پسرشان کسی را پیدا کرده است که او را خوشحال کند. بعد از ازدواج، این تغییر می کند. مادران از اینکه پسرانشان دیگر به آنها نیاز ندارند احساس ناامنی می کنند و همسر را به خاطر دزدیدن فرزندشان سرزنش می کنند.آنها را این مادران از مادرشوهرشان با این موضوع برخورد کردند و آنها را به اطراف هل دادند. این منجر به یک رابطه سمی مادرشوهر و عروس می شود که به نوعی اجتناب ناپذیر است.
آیا چرخه آزار مادرشوهر شکسته می شود؟
این رفتار سمی به هر نسل از عروس ها منتقل می شود. آیا این نسل جدید و آینده خواهد بود که چرخه را بشکند؟ زنان مدرن در حال مبارزه هستند و امیدوارم این مبارزه ای باشد که بتوانیم پیروز شویم.
L معتقد است که تبعیض جنسی ریشه مشکل بین زنان و همسرانشان است. یک ضربالمثل قدیمی هندی وجود دارد که میگوید دختران « paraya dhan » و پسران « budhape ka sahara » هستند که به این معنی است که «دختران خانه را ترک میکنند زیرا قرار است در آن زندگی کنند. خانواده دیگری ما فقط آنها را نگه می داریم. سپس آنها را منتقل خواهیم کرد. و مردان عصای زیر بغل ما در دوران پیری هستند که از ما مراقبت خواهند کرد. از، عروس ها انجام می دهند. گرفتن عروس به منزله داشتن یک خانه دار رایگان است، وظیفه آنها این است که از همه مراقبت کنند.
روشی که یک پسر از والدین خود مراقبت می کند، یافتن همسری است که این کار را برای او انجام دهد. مادرش به عنوان خانه دار بازنشسته می شود و نظافت، آشپزی، اتو کردن و کارهای دیگر را به دیگری واگذار می کند. این یک چرخه بی پایان برای زنان هندی بوده است.
همچنین ببینید: 12 بهترین برنامه دوستیابی LGBTQ برای جامعه LGBTQ - لیست به روز شده 2022طبق گفته L، که استقاطعانه سعی میکند در مورد این موضوع موضع بگیرد، میگوید: «این همسر است که لباسهایشان را تمیز میکند، زیرا پیر هستند. این همسر است که در هنگام بیماری از آنها پرستاری می کند.» L رویکرد مدرنی نسبت به وظایف خود به عنوان عروس دارد و می گوید: «این چیزی است. همسرم مرا بزرگ نکرده است. آنها غریبه هستند. و هر چه بگویند، من هرگز دختر آنها نخواهم بود. اگر آنها خوب باشند، میتوانیم به هم نزدیک شویم، اما اغلب، شوهر شوهر در هند با عروسهایشان خوب نیست. من هیچ تعهد اخلاقی برای مراقبت از آنها ندارم.» L از قبول نقشه های جنسیتی که برای زندگی او ساخته شده است، مانند بسیاری از زنان مدرن هندی امتناع می کند.
دختر باید خانه جدید خود را انتخاب کند
فلسفه L ساده است. با مردم طوری رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود. من تعداد زیادی از مردان را دیده ام که وقتی همسرانشان از زندگی با همسرشان پس از ازدواج امتناع می کنند، احساساتی و عصبانی می شوند. من همیشه دوست دارم از آنها بپرسم که چرا با شوهر شوهرت زندگی نمی کنی؟ قدرت بسیار این است که شوهران در مقابل همسران خود نمی ایستند. آنها از ناراحتی والدین خود می ترسند که در زندگی آنها حرف اول را می زنند. ک، زنی که از این واقعیت رنج برده است، شب های زیادی را با گریه به خواب گذراند، در حالی که در سال های اول زندگی زناشویی هیچ کس صدای او را نمی شنید. او میگوید: «همسرم از من دلداری میداد اما نمیتوانست چیزی بگویدبه پدر و مادر یا خواهرش در مورد رفتار نادرستشان با من.»
پدرشوهر به او گفته بود که باید نظرات آزاردهنده مادرشوهرش را تحمل کند، زیرا او تازه کار بود. تلاش برای کمک کردن K باید تحمل کند که در دوران بارداری او چاق خوانده شود، و حتی متهم به پنهان کردن غذا در اتاقش برای خوردن بیشتر در زمانی که هیچ کس به او نگاه نمی کرد. پس از 10 سال رنج، او به اندازه کافی سیر شده است. K میگوید: «من تمام آرامش خود را از دست دادهام و نمیتوانم خوشحال باشم. من از زندگی ام خسته شده ام و حتی به خودکشی فکر می کنم، اما آنقدر فرزندانم را دوست دارم که نمی توانم زندگی ام را رها کنم.» K تنها نیست فرهنگ زن و شوهر هندی زنان را به سمت افکار و رفتارهای خودکشی سوق می دهد. هند سومین نرخ خودکشی زنان در جهان است. زن و شوهر سرکش و سنت های خانوادگی هندی زندگی ها را خراب می کنند و مسبب بسیاری از طلاق ها هستند.
چه زمانی کافی است؟
عروس اضافه شده به یک واحد موجود است
هر زن هندی نظریه خود را در مورد اینکه چرا زندگی با پدر و مادر خود ایده بدی است، دارد. V معتقد است که زندگی با پدر و مادر کار نمی کند زیرا آنها قبلاً یک واحد ثابت هستند و شما فقط یک اضافه هستید. او می گوید: «در خانه پدر و مادرش، یک مرد همیشه بچه بوده است. پدر و مادرش از طرف همه اعضای خانواده شات ها را صدا می کنند. پس از ازدواج، همسر به فرزندان خانواده اضافه می شود. خانواده به همین ترتیب به فعالیت خود ادامه می دهد. زن و شوهر هرگز نمی توانند یکواحد خانواده مستقل که مجموعه قوانین خاص خود را دارد."
V معتقد نیست که ممکن است واحد خانواده شما در خانه شخص دیگری باشد زیرا کنترلی بر روی "فرزندان" واحد وجود ندارد. "دختر نمی تواند فرزندان خود را به شیوه خود بزرگ کند یا بر ارزش هایی که به آنها اعتقاد دارد بایستد. همه چیز همیشه در مورد آن چیزی است که والدین پسر احساس می کنند درست است، آنها تصمیم می گیرند چگونه فرزند او را تربیت کنند." این آن نوع زندگی نیست که V می خواهد. او از پیروی از قوانینی که یک غریبه برای او تعیین می کند امتناع می ورزد.
دختر، خدمتکار جلال یافته است
R باید از قوانین مادرشوهر پیروی کند. قانون برای او تعیین می کند او اجازه ندارد کار کند، هنگام رابطه جنسی با شوهرش از محافظ استفاده کند یا خانه را به تنهایی ترک کند. علاوه بر این، این مسئولیت R است که برای همه افراد خانه، از جمله برادر شوهرش، آشپزی، تمیز کردن و شستن لباسها را انجام دهد. من باید برای 5 نفر از جمله برادر شوهرم به تنهایی غذا بپزم. همچنین غذاهای مختلف برای افراد مختلف. با سیب زمینی پیاز برای شوهر و برادر شوهر، بدون پیاز غذای جین برای مادرشوهر، بدون روغن غذای سالم برای پدر شوهر. R میگوید: «من به چند نکته اشاره میکنم که باعث میشود احساس کنم خدمتکار هستم تا عروس.» متأسفانه، این یک احساس جهانی برای زنان هندی است.
من یک سرخپوست آمریکایی هستم، یعنی باید از زندگی مادربزرگم فرار کنم. من با شنیدن داستان های او در مورد وظیفه شناس بودن بزرگ شدمعروس یادم می آید که به این فکر می کردم که او چقدر شجاع بود که خانه شوهر اولش را ترک کرد و عشق واقعی را پیدا کرد، عشق بی قید و شرطی که شامل خدمتکار بودن نمی شد. هر زنی این تجمل را ندارد که وقتی دیگر نمی تواند آن را ترک کند. طبق گزارش India Today ، هند کمترین میزان طلاق را در سطح جهان دارد. نرخ طلاق در هند کمتر از یک درصد است. این به این دلیل است که طلاق به سادگی غیرقابل قبول است، زن مطلقه باعث شرمساری خانواده خود می شود. نرخ پایین طلاق روی کاغذ خوب به نظر می رسد، اما در واقع نشان دهنده ظلم است.
فقدان طلاق به معنای وجود عشق نیست.
زنان هندی باید زندگی بهتری را انتخاب کنند
بعضی از زنانی که من در مورد آنها صحبت کردم در ازدواج های ترتیب داده شده هستند، به این معنی که خانواده های زوج آنها را با هم جفت کردند، اما بیشتر آنها در ازدواج عاشقانه بودند. ازدواج عاشقانه به این معناست که این زوج با انتخاب خود ازدواج کرده اند - چون همدیگر را دوست دارند. عشقی که این زنان پیدا کردند متأسفانه بی قید و شرط نبود. شرطی که این زنان باید به آن پایبند باشند این است که شوهر شوهرشان را راضی نگه دارند تا شوهرشان را راضی نگه دارند. آنها باید دائماً انتظارات خانواده خود را برآورده کنند. شوهرانشان اگر عروس های خوب و مطیع نباشند نمی توانند آنها را دوست داشته باشند. آیا این یک ازدواج عاشقانه است یا یک ازدواج اطاعتی؟
همچنین ببینید: 21 علامت هشدار دهنده شوهر کنترل کنندهدوسرهای هندی وقتی با والدین شوهرشان نقل مکان می کنند، فردیت خود را از دست می دهند. آنها در یک جعبه قرار می گیرند