فهرست مطالب
تضادها جذب می شوند. ما تقریبا همیشه از این عبارت به عنوان یک نشانگر مثبت برای خوب بودن یک رابطه استفاده می کنیم. این به این دلیل اتفاق میافتد که ما کلمه «جاذبه» را با مفهومی مثبت میفهمیم، فراموش میکنیم که این فقط شرط جمع شدن است. جذابیت ممکن است همیشه به شادی منجر نشود. عشق سمی بین یک همدل و خودشیفته یکی از این نوع است.
معادله همدلی در مقابل خودشیفته را می توان به عنوان طرف مقابل یک سکه، دو حد از طیف حساسیت توصیف کرد. آنها مانند یک پازل جا می گیرند، دو نیمه از یک قطعه شکسته، نیازهای یکدیگر را برآورده می کنند. اما، از قضا، کل این رابطه خودشیفتگی و همدلی هرگز منبع شادی درخشانی نیست، بلکه تکه های شکسته سوء استفاده و مسمومیت است.
رابطه همدلی خودشیفته وجود دارد زیرا خودشیفتگی بنا به تعریف فقدان همدلی است. یک خودشیفته نمی تواند با احساسات دیگران ارتباط برقرار کند در حالی که همدلی تا آنجا پیش می رود که نه تنها احساسات دیگران، بلکه مشکلات آنها را به عنوان احساسات خود در نظر می گیرد. یک خودشیفته مانند یک انگل از همدلی تغذیه می کند و یک همدلی به آن اجازه می دهد زیرا نیاز بیمارگونه آنها را برآورده می کند. آنچه از این رابطه سمی بین یک همدل و خودشیفته حاصل می شود، معامله یک طرفه از حساسیت، مراقبت، توجه و عشق است.
برای شکستن طلسم این جاذبه سمی بین همدلان و خودشیفته ها، مهم است کهویژگی های آنها را بشناسد. بین دوگانگی همدلی در مقابل خودشیفته، اگر یکی از این دو را تشخیص دهید، ممکن است اولین قدم برای بهبود رابطه یا نجات خود باشد.
خودشیفته چیست؟
آیا یک مرد غول پیکر خود شیفته را می شناسید که ادعا می کند بسیار حساس است، اما حساسیت او همیشه به سمت احساسات خود هدایت می شود و کاملاً در برابر احساسات دیگران نفوذ ناپذیر است؟ آیا آنها همیشه با تاکتیکهای به ظاهر بیضرر از صحبت کردن بیش از حد در مورد خود و انجام رفتارهای پرخاشگرانه توجه طلبانه، خواستار توجه هستند؟ آیا آنها در تمجید بیش از حد خود و خواهان تحسین آشکار هستند؟ به احتمال زیاد وقتی فکر می کنید که این توصیف یک خودشیفته است، شخصی که به ذهن شما خطور می کند.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) خودشیفته ها را به عنوان یک الگوی مداوم از خود توصیف می کند. "بزرگ بینی، عدم همدلی با دیگران و نیاز به تحسین." سایر ویژگی های خاص تر را فهرست می کند. به عنوان مثال، "مشغولی با خیالات موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، زیبایی یا عشق ایده آل". یا "باور به اینکه یکی خاص است." یا «استثمار دیگران» و «حسادت به دیگران» در میان دیگران. در حالی که تشخیص یک پزشک مراقبت از سلامت روان برای ایجاد اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) ضروری است، مقداری از خودآموزی ممکن است به تشخیص کمک کند.سمیت در رابطه همدلی و خودشیفتگی شما، به شما امکان می دهد به دنبال حمایت باشید.
همدلی در مقابل خودشیفته – چگونه می توان...لطفا جاوا اسکریپت را فعال کنید
همچنین ببینید: 10 سوال برای دانستن اینکه آیا او شما را دوست دارد یا فقط می خواهد با شما ارتباط برقرار کند همدلی در مقابل خودشیفته – چگونه از پویایی خارج شویم؟همدلی چیست؟
از طرف دیگر، آیا خود را بین خطوط این مقاله میبینید، زیرا از احساس بیش از حد خسته شدهاید، یا از دادن بیش از حد خسته شدهاید؟ آیا همیشه خود را به جای دیگران می یابید و احساس می کنید که آنها چه احساسی دارند - خجالت، درد، گناه، تنهایی، طرد شدن؟ آیا تمایل دارید که بیش از حد درگیر مشکلات دیگران شوید و سعی کنید آنها را مانند خودتان حل کنید؟ آیا احساس می کنید به سمت یک مراقب و گوش شنوا گرایش دارید؟ آیا بار مراقبت را احساس می کنید؟ آیا شما "خاله عذاب" حلقه اجتماعی خود هستید؟ آیا به شما گفته اند که بیش از حد حساس هستید؟ به احتمال زیاد شما همدل هستید.
یک همدل کسی است که بیش از یک فرد معمولی همدلی دارد. طبق دایره المعارف روانشناسی اجتماعی، همدلی به معنای درک تجربه شخص دیگر از طریق تصور کردن خود در موقعیت آن شخص است. همدل ها به شدت پذیرای احساسات دیگران و انرژی های اطرافشان هستند. آنها تمایل دارند به راحتی جو محیط اطراف خود را تشخیص دهند و می توانند احساسات دیگران را به گونه ای احساس کنند که گویی متعلق به خودشان هستند.
ممکن است این یک ابرقدرت به نظر برسد، اما در نهایت باعث ایجاد استرس و خستگی زیادی در همدلیها میشود.زندگی آنها علاوه بر درد خود، درد دیگران را نیز متحمل می شود. شناخت این ویژگیها در خودتان میتواند به شما در تشخیص این تمایل خود ویرانگر و جستجوی کمک برای مدیریت باری که در رابطه همدلی و خودشیفته بر دوش خود کشیدهاید کمک کند.
همدلی در مقابل خودشیفته
از آنجایی که بدیهی است که همدلی در مقابل خودشیفته دو نقطه افراطی از طیف همدلی هستند، چیزی که خودشیفتهها فاقد آن هستند، همدلها چیزهای زیادی برای ایجاد رابطه عاطفی توهین آمیز دارند. خودشیفته ها خود را در مرکز توجه قرار می دهند، همدل ها دوست دارند تمام توجه خود را به کسی معطوف کنند.
خود شیفته ها خواستار مراقبت از آنها، دوست داشتن، مراقبت از آنها هستند، همدل ها نیاز به مراقبت از کسی را احساس می کنند، وام می دهند. دست یاری، پرورش دادن خودشیفته ها بر این باورند که همه به آنها حسادت می کنند، می خواهند آنها را بگیرند یا به آنها صدمه بزنند.
خودشیفته ها اغلب نفس خود را کبود می کنند، در حالی که همدلان ناخودآگاه مجبور هستند که ناجی باشند تا زخمی ها را شفا دهند. این ویژگیهای مکمل کاملاً باعث میشود که جاذبه سمی بدبخت بین همدلان و خودشیفتهها اجتنابناپذیر باشد.
چرا همدلها افراد خودشیفته را جذب میکنند؟
همدلی ها دقیقاً به دلیل همین ویژگی های متضاد و مکمل، افراد خودشیفته را جذب می کنند. وقتی افراد خودشیفته مغرور نباشند، مطمئن و قاطع به نظر می رسند. برای یک همدلی ملایم عاطفی آسیب پذیر در یک رابطه خودشیفته همدلی، جذابیت دارد.کیفیت برای خودشیفته، شخصیت خوشایند مردم همدلی مساعد است.
به همین ترتیب، وقتی یک خودشیفته نفس خود را کبود میبیند - که اغلب انجام میدهند - غریزه ناخودآگاه در همدلی که ناجی باشد، او را تحت تأثیر قرار میدهد و او را به حرکت در میآورد. آنها برای تسکین زخم های خودشیفته دست از کار بکشند. همدلها زمان و انرژی بینهایتی را صرف گوش دادن به خودشیفتهها میکنند، توجهی را که میخواهند به آنها میدهند، آنها را با کلمات همدردی و تعارف پر میکنند. اما یک همدل هرگز سعی نمیکند از زیر بار این بار رها شود، زیرا آنها بیشتر از احساس رضایت و هدفی که این معامله به آنها میدهد آگاه هستند.
به بیان ساده، همدلی یک خودشیفته را جذب میکند، زیرا ظرفیت همدلی دارد. عشق ورزیدن بسیار زیاد است و تنها چیزی که یک خودشیفته نیاز دارد کسی است که او را بپرستد. خلأ عشق و تحسین در یک خودشیفته آهنربایی است که بلافاصله یک همدلی را به یک چرخه پایان ناپذیر یک رابطه سمی نزدیک می کند.
همچنین ببینید: 8 قدرتمندترین علامت زودیاک - 2021درک رابطه بین خودشیفته و همدل
در اوایل یک رابطه رابطه همدلی در مقابل خودشیفتگی، خودشیفته زمانی را صرف غنیسازی رابطه میکند، ناخودآگاه آگاه است که در درازمدت برای آنها مفید خواهد بود. از آنجایی که خودشیفتهها قاطع و صمیمی هستند، ممکن است برای تحکیم رابطه، حرکات بزرگ عشقی انجام دهند. همدلی در رابطه با یک خودشیفته معمولاً کاملاً استضربه خورده، عبادت کننده هنگامی که یک همدلی از نظر عاطفی تا این حد سرمایه گذاری شود، معمولاً برای آنها بسیار دشوار است که مقاومت نشان دهند، از هم جدا شوند و از آن خارج شوند.
همدلان افرادی خوش نیت هستند که میل خالصانه به عشق ورزیدن و شفا دادن دیگران دارند. آنها با هماهنگی هدایت می شوند و تمایل دارند به هر قیمتی از درگیری اجتناب کنند. این ویژگیها بهطور مؤثری به هدف افراد خودشیفته خدمت میکنند، که به کسی نیاز دارند تا آنها را تحسین کند و در زمانهای خوب آنها را روی پایه بگذارد، در حالی که قربانی آسان دستکاری عاطفی میشوند و تمام دردهای خود را در زمانهای سخت سرزنش میکنند.
مطالعه مرتبط : زندگی در یک ازدواج ناکارآمد با درگیری های زناشویی
رابطه سمی ناسالم همدلی و خودشیفته
به معنای واقعی کلمه مانند پروانه به شعله آتش، یک همدلی فقط برای یافتن به سمت یک خودشیفته کشیده می شود روح خودشان دود می شود. نابود. ازدواج همدلانه و خودشیفته به شدت مشروط و در نتیجه شکننده است. ممکن است به جدایی یا طلاق تبدیل نشود، زیرا هر دو طرف به معنای واقعی کلمه به یکدیگر معتاد هستند، اما ممکن است باعث درد و رنج زیادی برای همدلی شود.
خودیپرستها در انواع آزار و اذیت جسمی افراط میکنند. اجبار و همچنین دستکاری عاطفی برای رسیدن به مسیر خود. هنگامی که یک همدل سعی می کند رهایی یابد، یک خودشیفته ممکن است از نور گاز در رابطه استفاده کند تا او را به این باور برساند که بیش از حد حساس، پست و خودخواه است. به دنبالکمک برای یک خودشیفته تقریبا غیرممکن است، زیرا آنها فاقد خودآگاهی برای تشخیص دامنه بهبود خود هستند و معتقدند که همیشه حق با آنهاست. بنابراین، مسئولیت پرداختن به این اختلال در رابطه همدلی در مقابل خودشیفتگی نیز به دوش همدلی ختم میشود.
در اینجا اهمیت گروههای حمایتی و مراقبتهای بهداشت روان حرفهای مطرح میشود. اگر قربانی آزار یک شریک خودشیفته هستید یا اگر خود را به عنوان همدلی میدانید که قادر به رهایی نیست، اما میخواهید از خود دفاع کنید، لطفاً به دنبال درمان باشید و در جامعه خود حمایت پیدا کنید. آموزش خود، ترسیم مرزهای روشن و جستجوی کمک حرفه ای، گام های اولیه برای رهایی خود از رابطه سمی بین یک خودشیفته و یک همدل است.
سوالات متداول
1. آیا همدلی می تواند یک خودشیفته را تغییر دهد؟نه. یک خودشیفته تغییر نخواهد کرد زیرا قادر به خودآگاهی یا انتقاد از خود یا حتی دلسوزی برای رنج دیگران نیست که برای ایجاد تغییر لازم است. اساس یک شخصیت خودشیفته این است که آنها ایده های اغراق آمیزی در مورد اهمیت خود دارند. از نظر آنها، آنها هرگز اشتباه نمی کنند. اگر اصلاً ممکن است، نیاز به تغییر باید از درون یک خودشیفته نشات بگیرد تا وضعیت خودش را بهبود بخشد.
2. وقتی یک همدل یک خودشیفته را ترک میکند چه اتفاقی میافتد؟وقتی همدلی یک خودشیفته را ترک میکند، ابتدا یک همدل با شک و تردید به خود احاطه میشود.فکر می کنند بیش از حد واکنش نشان می دهند یا بد رفتار می کنند. یک همدل بلافاصله شروع به شک می کند که این خود آنها هستند که خودشیفته هستند. علاوه بر این، مانند یک معتاد در حال ترک، یک خودشیفته تمام تلاش خود را برای بازگرداندن همدلی به زندگی خود برای ادامه بقای این معامله همدلی در مقابل خودشیفته انجام می دهد. این امر خروج از یک رابطه همدلانه و خودشیفته را بسیار دشوار می کند. اما با حمایت کافی از جانب عزیزانتان و یک متخصص سلامت روان، این امر کاملا امکان پذیر است. 3. آیا یک خودشیفته می تواند وفادار باشد؟
وفادار بودن برای یک خودشیفته سخت است، زیرا آنها به راحتی از هر جایی به سوی تحسین و چاپلوسی کشیده می شوند. وقتی یک خودشیفته یک همسر خیانتکار است، به دو نفر دیگر در معادله مربوط نمی شود، بلکه به خودشان مربوط می شود.