فهرست مطالب
اگرچه کریشنا در تمام نقش هایش به عنوان پسر، برادر، شوهر، دوست، پدر، جنگجو، پادشاه یا مربی عالی است، اما بیشتر به عنوان یک عاشق به یاد می آید. رابطه او با رادا مهمترین پارادایم عشق در نظر گرفته می شود. اما جذابیت خلع سلاح او به هیچ زنی در ورینداوان و فراتر از آن رحم نکرد. هر جا که می رفت، زنان به او دل می دادند و او را به عنوان شوهر و ارباب خود می جستند. اساطیر هندو 16008 همسر را به او نسبت می دهد! از این تعداد، 16000 شاهزاده خانم نجات یافته و هشت نفر همسر اصلی بودند. این هشت نفر شامل روکمینی، ساتیابهاما، جامباواتی، میتراویندا، کالیندی، لاکشمانا، بهادرا و ناگناجیتی بودند. از این میان، روکمینی اولین نفر در میان برابرها محسوب می شود و ستون امروز به شما می گوید که چرا باید در مورد رابطه کریشنا و روکمینی صحبت کرد.
آغاز حماسه کریشنا و روکمینی
آیا بوده اید تعجب می کنید که روکمینی برای کریشنا کی بود؟ یا چرا کریشنا زمانی که عاشق رادا بود با روکمینی ازدواج کرد؟ برخی از دوستانم نیز از من پرسیده اند که آیا رادا و روکمینی یکسان هستند یا اینکه آیا در عشق کریشنا به هر دوی آنها تعصبی وجود دارد که یکی به عنوان همسرش انتخاب شد و دیگری ترک شد.
همچنین ببینید: 30 راه آسان برای اینکه همسرتان احساس خاص بودن کنددختر پادشاه بهیشماکا، روکمینی زنی بسیار زیبا بود. او متعلق به شهر کوندیناپورا در پادشاهی ویداربا بود و از این رو ویداربی نیز نامیده می شد. پنج برادر قدرتمند او، به ویژه رُکمی، از طریق او به دنبال یک اتحاد سیاسی قدرتمند بودندازدواج. رُکمی به ویژه به جعل مسابقه بین خواهرش و شیشوپالا، شاهزاده چدی، علاقه داشت. اما روکمینی مدتها بود که قلبش را به کریشنا داده بود.
اولین برس وایداربی با جذابیت جادویی کریشنا در ماتورا اتفاق افتاد. رویارویی بین روکمی مغرور و بالاراما پس زمینه یک عاشقانه برای روکمینی شد. کریشنا که با شنیدن داستان های زیبایی و شجاعتش بزرگ شده بود، ناگهان به واقعیت تبدیل شد و عاشق شاهزاده گاوچران تاریک شد. اما این موقعیت برادرش را به دشمن آشکار شاهزادگان یادوا تبدیل کرد.
یک سوایاموار مسخره
وقتی زمان ازدواج روکمینی فرا رسید، سوایاموارا سازماندهی شد. با این حال، این یک مسخره بیش نبود، زیرا روکمی تضمین کرده بود که تنها شیشوپالا پیروزمندانه ظاهر می شود. روکمینی از ایده چنین خیانتی عصبانی بود و هرگز آن را نمی پذیرفت. او تصمیم گرفت فقط با کریشنا ازدواج کند یا خود را در چاه قصر غرق کند. داستان عشق کریشنا و روکمینی اینگونه بود. ما در مورد عشق رادا کریشنا صحبت می کنیم، اما داستان عاشقانه کریشنا و روکمینی کم نیست.
او نامه ای محرمانه به کریشنا نوشت و آن را از طریق کشیشی مورد اعتماد به نام آگنی جوتانا برای او فرستاد. در آن، او عشق خود را به کریشنا بدون هیچ شرایط نامشخصی اعلام کرد و از او درخواست کرد که او را ربوده باشد.
او پیشنهاد کرد که آنها یک rakshasa vivaha - ازدواج ودایی اخمآلود داشته باشند. جایی کهعروس ربوده می شود کریشنا به نشانه قدردانی لبخند زد.
مسئولیت عشق را بر عهده گرفت
روکمینی با ارسال آن نامه عاشقانه برای کریشنا، دو گام راهگشا برداشت: یکی، علیه نظام پدرسالارانه "ازدواج ترتیب داده شده" و دو، به خاطر دلش. در یک محیط، زمانی که زنان قرار بود خجالتی باشند (که هنوز تغییر نکرده است!)، حرکت روکمینی بسیار رادیکال بود! چگونه کریشنا می توانست به این ندای شجاعانه عشق پاسخ ندهد؟
در صبح روز سوایاموارا، روکمینی از معبد الهه کاتیاانی بازدید کرد. کریشنا با استفاده از فرصت، او را به سرعت سوار ارابه خود کرد و فرار کرد. کسانی که به دنبال آنها آمدند در فاصله ای دور با تیرهای لشکر یادوا روبرو شدند. اما یک روکمی عصبانی تسلیم نشد و به تعقیب ارابه کریشنا ادامه داد. واسودوف تقریباً خشم خود را بر او رها کرد، اما روکمینی او را متوقف کرد و از او خواست تا جان برادرش را نجات دهد. کریشنا فقط با یک تراشیدن سر تحقیرآمیز اجازه داد او برود.
یک بار در دوارکا، روکمینی مورد استقبال دواکی و دیگران قرار گرفت و مراسم عروسی باشکوهی برگزار شد. تلاوت "روکمینی کالیانام" تا به امروز بسیار مبارک تلقی می شود.
کریشنا اعلام کرد که الهه لاکشمی تجسم یافته است و برای همیشه در کنار او خواهد بود. او را با نام "سری" برکت داد و گفت، از این پس، مردم نام او را پیش از نام او می برند و او را سری کریشنا صدا می کنند.
روکمینی زندگی خود را آغاز کرد.به عنوان اولین ملکه همسر کریشنا، اگرچه او آخرین نخواهد بود.
کریشنا و روکمینی یک پسر داشتند
درام فرار نیز آخرین در زندگی روکمینی نخواهد بود. چند سال پس از ازدواج، روکمینی به دلیل اینکه فرزندی به دنیا نیاورد، دلسرد شد. تنها زمانی که کریشنا به خداوند شیوا دعا کرد، صاحب پسری به نام پرادیومنا شدند - تجسم لرد کاما. با این حال، با یک پیچ و تاب عجیب از سرنوشت، پرادیومنا شیرخوار از دامان او ربوده شد و تنها سالها بعد دوباره به هم پیوستند.
اگر جدایی از فرزندش به اندازه کافی بد نبود، روکمینی به زودی مجبور شد با تعدادی از همسرانش مبارزه کند. اما هر زمان که این سوال مطرح شد که همسر مورد علاقه کریشنا چه کسی بود، همه میدانستند که پاسخ روکمینی است.
اما روکمینی همیشه این بخش از معامله را میدانست: کریشنا نمیتوانست به کسی تعلق داشته باشد، نه به رادا، نه به او او باید به دعای همه کسانی که او را میخواستند پاسخ میداد.
بهعنوان پاراماتما ، باید در همه جا و با همه یکباره میبود. با این حال، روکمینی در ارادت خود به پروردگارش ثابت قدم ماند. دو مورد اثبات عشق بی پایان او به کریشنا را ارائه می دهد.
شوخی نیست
یک بار، کریشنا برای به هم ریختن پرهای از خود راضی خود، با تمسخر انتخاب همسرش را زیر سوال برد. او گفت که او با انتخاب یک گاوباز به جای شاهزادگان و پادشاهانی که می توانست انتخاب کند، اشتباه کرده است. او حتی تا آنجا پیش رفت که به او پیشنهاد کرد «اشتباه» خود را اصلاح کند. این تقلبیاین پیشنهاد اشک راکمینی را کم کرد و باعث شد کریشنا متوجه شود که فکر اینکه در کنارش نبود چقدر او را آزار می دهد. او عفو او را خواست و اوضاع را اصلاح کرد.
اما در نمونه تولبهرام (سنجش بر اساس ترازو) بود که میزان واقعی از خود گذشتگی راکمینی را نشان داد. یک بار رقیب اصلی او، ساتیابهاما، توسط حکیم نارادا تحریک شد تا کریشنا را به عنوان خیریه ببخشد. برای برگرداندن او، او باید وزن نارادا کریشنا را طلا میداد.
همچنین ببینید: 12 نکته درباره نحوه نادیده گرفتن شوهر خیانتکار - روانشناس به ما می گویدیک ساتیابهاما متکبر فکر کرد که این کار آسان است و این چالش را پذیرفت. در همین حال، یک کریشنا شریک جرم در یک طرف ترازو نشسته بود و تمام مراحل را تماشا می کرد. ساتیابهاما تمام طلا و جواهراتی را که می توانست دستش را روی آن طرف ترازو بگذارد، اما تکان نخورد. ساتیابهاما در ناامیدی غرور خود را بلعید و از روکمینی التماس کرد که کمک کند. روکمینی فقط با یک برگ تولسی در دست به آسانی پا به میدان گذاشت. وقتی او آن برگ را روی ترازو گذاشت، حرکت کرد و در نهایت بر کریشنا غلبه کرد. قدرت عشق روکمینی برای همه وجود داشت. او در واقع اولین نفر در میان برابران بود.
کریشنا و روکمینی به یکدیگر ارادت داشتند
در مقایسه با رادای مرموز یا ساتیابهاما آتشین، شخصیت روکمینی نسبتا مطیع است. داستان او با سرپیچی جوانی آغاز می شود، اما به زودی به الگویی از فداکاری همسرانه تبدیل می شود. اگرچه به اندازه رادا، ازدواج روکمینی به طور گسترده شناخته شده نیستموقعیت به او مشروعیت عشق می بخشد - چیزی که در جامعه مدنی ارزش زیادی دارد. با وجود ازدواج های زیاد کریشنا، او همچنان در عشق و وفاداری خود ثابت قدم است. راکمینی مطمئناً باید یک الهه می بود تا بتواند این کار را انجام دهد، زیرا هیچ زن معمولی نمی تواند چنین عشقی داشته باشد. او مانند سیتا به همسری ایده آل در قلمرو اساطیر هند تبدیل می شود و با احترام به عنوان راخومای در کنار پروردگارش، ویتال، در ماهاراشترا پرستش می شود.