فهرست مطالب
ویاس که با نام ودا ویاسا نیز شناخته میشود، نویسنده افسانهای حجیمترین حماسه ماهابهاراتا و همچنین وداها و پوراناس باستانی است. او یک شخصیت اسطوره ای شناخته شده است. حکیم چیرانجیوی (جاودانه) که تولد او به عنوان جشنواره گورو پورنیما جشن گرفته می شود. اما تعداد زیادی پاسخ سوالات مربوط به تاریخچه ودا ویاسا را نمی دانند – ودا ویاسا چه زمانی متولد شد؟، ودا ویاسا در ماهابهاراتا کیست؟، و والدین ریشی ویاسا چه کسانی هستند؟ - چندتا را نام بردن. بیایید داستان تولد ودا ویاسا را بررسی کنیم تا دریابیم:
افسانه تولد ودا ویاسا
اعتقاد بر این است که ویاس بسط لرد ویشنو، یکی از تثلیث است. او زمانی خلق شد که ویشنو برای اولین بار هجای «بو» را به زبان آورد. او همچنین جاودانه در نظر گرفته می شود، زیرا او به دنیا نیامده است. ویاس در طول دواپار یوگ به زمین آمد و وظیفه تبدیل همه وداها و پورانا را از نسخه شفاهی به نوشتاری به عهده گرفت. او علاوه بر نوشتن حماسه، نقشی محوری در مهابهاراتا ایفا کرد.
با ردیابی افسانه تولد ودا ویاسا، می توان متوجه شد که رابطه بین والدین او حتی بر اساس معیارهای اخلاقی دنیای مدرن غیرمتعارف و قابل اعتراض است. . بنابراین، والدین ریشی ویاسا چه کسانی هستند؟ او پسر ساتیاواتی و ریشی پاراشار است - یک ماهیگیر و یک حکیم سرگردان.
حکیمی در چنگال جذاب
یک روز، حکیم پرشار در عجله بود تابرای انجام yagna به مکانی برسید. رودخانه یامونا در مسیر او سقوط کرد. او یک کشتی را دید و درخواست کرد که او را به بانک منتقل کنند. وقتی پرشار در قایق نشست و نفس راحتی کشید، چشمش به زن حامل قایق افتاد. در پسزمینهی سحر، زیبایی این ماهیگیر به نام ساتیاواتی او را شگفتزده کرد. در نسیم اولیه صبح، قفلهای فرفریاش روی صورتش میرقصیدند، حتی زمانی که بازوهای ظریفش به صورت دایرهای حرکت میکردند و پاروها را پارو میزدند.
پرشار که از زیبایی او فریفته شده بود، موج شدیدی از جاذبه را در درونش احساس کرد. او نعمت شیوا را به یاد آورد: "شما پدر یک پسر شایسته خواهید بود".
پرسار می دانست که زمان مناسبی برای تبدیل شدنش است. او تمایل خود را برای جفت گیری با ساتیاواتی ابراز کرد. ساتیاواتی نیز پس از بلوغ، خود را در چنگال امیال نفسانی یافت. اما او در دوراهی بود، زیرا عواقب این عمل تا آخر عمر ادامه خواهد داشت. اما اگر حکیم را انکار میکرد، او میتوانست با عصبانیت قایق را واژگون کند یا با یک پیشگویی بد او را نفرین کند.
زن جوانی که شک و تردید داشت
او با تردید گفت: "اوه، مونیور بزرگ! من یک ماهیگیر هستم. من بوی ماهی می دهم ( Matsyagandha ). چگونه بوی بدن من را تحمل می کنی؟» پرشار بدون سخنی به او نعمتی از بدن مشک-بوی ( کاستوری-گاندی ) داد. که نتوانست خود را نگه دارد، در کنار او جابجا شد. او عقب نشینی کرد و تردیدهای دیگری را مشاهده کرد:
«یک بچه بیرونازدواج بر خلوص من لطمه می زند.»
همچنین به رودخانه و آسمان باز نگاه کرد و بیشتر عقب نشینی کرد.
«هر کسی میتواند ما را در اینجا در فضای باز ببیند. این می تواند برای ما و من بیشتر از شما دردسر ایجاد کند.»
ویاسا متولد شد
پاراشار به سرعت پارو زدن به نزدیکترین بانک، مخفیگاهی پر از بوته ساخت که از منطقه روستا خارج شد. او همچنین به او قول داد که باکرگی او پس از عمل دست نخورده باقی بماند. ساتیاواتی با اطمینان از حکیم و قدرت های الهی او، بدون اطلاع کسی در مخفیگاهی پر از درخت برای او پسری به دنیا آورد.
پسر با ژن های الهی ریشی واشیشتا، پدربزرگش به دنیا آمد و بنابراین پاراشار او را ویاس نامید.
ودا ویاسا در مهابهاراتا کیست؟
پرسار ویاس را با خود برد و به ساتیاواتی قول داد که در صورت نیاز پسرش به کمک او بیاید. پرشار خود و خاطراتش از ساتیاواتی را در رودخانه یامونا شست. او با ویاس رفت و دیگر هرگز ساتیاواتی را ملاقات نکرد.
حتی ساتیاواتی به جامعه خود بازگشت و هرگز در مورد این حادثه صحبت نکرد. او این راز را حتی از پادشاه شانتانو، شوهر آینده اش، مخفی نگه داشت. هیچ کس از آن خبر نداشت، تا زمانی که او آن را با بهیشما در میان گذاشت تا راجماتای هستیناپور بپذیرد.
همچنین ببینید: 101 چیز شیرینی که باید در یک متن به دوست دختر خود بگوییدودا ویاسا وارث خود را به هاستیناپور می دهد
ساتیاواتی با شاه شانتانو ازدواج کرد و دو پسر به نام های ویچیتراویریا و ویچیتراویریا و او به دنیا آورد. چیترانگادا. مرگ شانتانو و قول بهیشما مبنی بر عدم صعود بر تاج و تخت هستیناپور، منجر بهتاج گذاری پسرانش ساتیاواتی راجمتا شد. پسران او ازدواج کردند در حالی که بهشما به سوگند تجرد پایبند بود. هستیناپور تحت فرمان ویچیتراویریا رونق گرفت.
اما طبق سرنوشت، ویچیتراویریا و چیترانگادا هر دو بر اثر بیماری مردند بدون اینکه به هاستیناپور وارثی برای تاج و تخت بدهند.
تاج و تخت خالی بود و امپراتوری های دیگر را دعوت می کرد تا به پادشاهی آنها حمله کنند و آنها را غصب کنند. او که برای خروج از عذاب قریبالوقوع ناامید بود، پسرش، ویاس را به یاد آورد. او از او به عنوان یک بصیرت مشهور، شخصیتی قدرتمند با قدرت و عقل الهی شنیده بود.
همچنین ببینید: زنان مجرد! این دلیل است که او در زمان ازدواج معاشقه می کند ...او به Bhishma اعتماد کرد و حقیقت را در مورد چگونگی و زمان تولد ودا ویاسا به اشتراک گذاشت. با کمک بهشما، او ترتیبی داد که ملکه های بیوه، آمبالیکا و آمبیکا، به خاطر داشتن یک وارث، با ویاس باروری کنند.
به درخواست مادرش، ویاس پدر Dhritrashtra و Pandu، پادشاهان آینده هستیناپور، همراه با Vidura - که از بانوی منتظر ملکه ها به دنیا آمد و بزرگ شد تا یک دانشمند زیرک و زیرک باشد، شد. مشاور پادشاهان.
آیا ودا ویاسا هنوز زنده است؟
Veda Vyasa آفریده شد و به دنیا نیامد، بنابراین او جاودانه در نظر گرفته می شود. او طبق روایت های اساطیری ما در هیمالیا زندگی می کند. به گفته سریماد باگاواتام، ودا ویاسا در مکانی عرفانی به نام کالاپا گراما زندگی می کند. در پایان Kaliyuga، او سرنوشت خود را برای احیای سلسله سوریا با به دنیا آوردن یک پسر محقق خواهد کرد.
تولد ودا ویاسا – داستانی کهحتی امروز هم طنین انداز می شود
جامعه هنوز هم انقباضاتی مانند آنچه بین ساتیاواتی و ریشی پاراشار وجود دارد را غیراخلاقی می داند. آنها رازهایی هستند که به عنوان اعترافاتی با نام ها و چهره های ناشناس منتشر می شوند. ما ممکن است در یک یوگ متفاوت زندگی کنیم، اما کودکی که خارج از ازدواج به دنیا میآید هنوز اشتباه خوانده میشود. چنین تصوراتی اغلب در خود رحم خاتمه می یابد. حتی اگر به دنیا بیایند، با توشه ای از تابوهای اجتماعی زندگی می کنند.
>