فهرست مطالب
چیزی به نام زوج کامل وجود ندارد. بله گفتم. اگر متاهل هستید، در اعماق وجود شما هم این را می دانید. یا اعتراف میکنید و متوجه میشوید که آنچه دنیا بهعنوان یک ازدواج شاد میبیند، یک مبارزه روزمره برای درک، سازش، اجازه دادن و بخشش است. یا شما آن را قبول ندارید.
"من تقلب کردم و پشیمان شدم"، یک فکر متداول در بین زوج هایی است که در حال پردازش پیامدهای اعمال خود هستند. خیانت پیچیده است - از یک طرف شما می دانید که خیانت یک معامله شکن مطلق است، و از طرف دیگر، متوجه می شوید که افرادی را که برای شما بسیار مهم هستند، یعنی خانواده خود را از دست خواهید داد.
من از خیانت بسیار متاسفم.
غلبه بر خیانت، هم به عنوان شریک همسر و هم خود همسر، کار سختی است که به تنهایی از عهده آن بر می آید. اگر فکر میکنید که این عمل کاملاً نابخشودنی است، طلاق بگیرید و ادامه دهید، اما گاهی اوقات این شرایط به جای خود شخص است که چنین موقعیتی را تحت تأثیر قرار میدهد.
سعی کنید به ذهن یک خیانتکار وارد شوید. داستان های تقلب و پشیمانی در جامعه ما بی پایان است، اما امیدوارم داستان من بتواند به شما کمک کند تا به همسر یا همسر خود اعتراف کنید "من خیانت کردم و پشیمان شدم" و تصمیمی بگیرید که برای شما به عنوان یک فرد و به عنوان یک فرد بهتر باشد. زوج.
آغاز رویاهای من
من هم مثل شما بودم. فکر میکردم که دارم به خوشی زندگی میکنم. پس چه می شود اگر بعد از 4 سال ازدواج من و همسرمبه سختی یک سال را با هم گذرانده بودید؟ کار من در نیروی دریایی بازرگانی من را به گوشه های مختلف جهان می برد، همانطور که شغل او به عنوان تهیه کننده فیلم مستند هم همینطور است.
فاصله باعث می شود که قلب عاشق شود و علیرغم مشکلاتی که در رابطه از راه دور وجود داشت، شعله آتش را روشن نگه داشتیم. . خوشحال بودیم که هنوز میتوانستیم لحظهها را بدزدیم، حسرت همدیگر را داشته باشیم و از روزمرگیهای روزمره ازدواج دوری کنیم. ما هر دو جویای هیجان بودیم، بنابراین این ترتیب به خوبی جواب داد.
مسافت طولانی باعث می شود مرد تنها شود
مگر اینکه اینطور نبود. فکر میکردم آن را تحت کنترل داریم، میتوانیم مانند دو نوجوان عاشق برای همیشه زندگی کنیم. اما دلم برای راحتی یک همراه بزرگسال تنگ شده بود، کسی که می توانستم هر روزم را با او به اشتراک بگذارم. نمی دانم چه زمانی قلبم شروع به نگاه کردن به سمت من کرد.
همچنین ببینید: 11 سایت دوستیابی جایگزین - جریان اصلی برای همه نیستنمی خواهم وارد جزئیات شوم. همین بس که به معشوقم خیانت کردم. نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر احساسی نیز. می توانم بگویم اینطور شروع نشد. این فقط یک آشنایی دوستانه بود. دو نفر با هم آشنا میشن من از خیانت بسیار پشیمان هستم، اما می دانم که نمی توانم به عقب برگردم و کارهایم را لغو کنم.
می توانم آن را به خاطر ماه ها دوری از همسرم، گرسنگی عاطفی و جنسی سرزنش کنم. به دنبال انتشار اما من می دانم که چقدر کوبنده و توخالی به نظر می رسد. من یک مرد 32 ساله مسئول هستم. و من شکست خوردم. من در ازدواجم شکست خوردم، همسرم شکست خوردم و خودم شکست خوردم.
سعی کردم آن را پنهان کنم
وقتی همسرم را دیدماولین بار بعد از تخلفم، فقط می خواستم به آغوشش بروم، گریه کنم و به او بگویم پشیمانم که خانواده ام را به خاطر یک زن دیگر ترک کردم. این رابطه به دلایل خاص خود کوتاه مدت بود. دوست دارم باور کنم که وجدانم یکی از آنهاست.
وقتی او را دیدم که منتظر من است، بزرگی حماقتم به من ضربه زد. اما شرم من و بخشی از من که گفت: "ازدواج خود را نجات دهید و دهان خود را ببندید." می دانستم که او شوهر خیانتکار را تحمل نمی کند. بنابراین سکوت کردم و سعی کردم از هر زمانی که داشتیم لذت ببرم. اما او متوجه شد که چیزی خراب است. و هر چه بیشتر تلاش میکردم، بدتر میشد.
اگر سعی میکردم با رفتاری بسیار خوب، گناهم را بپوشانم، او مرا در مورد آنچه پنهان میکردم اذیت میکرد. اگر آن را باحال بازی میکردم و طوری رفتار میکردم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است، او تعجب میکرد که چرا سردم است. ذهن من در جهنم زندگی خودم بود که فکر می کردم اگر او بفهمد چه می شود! نشانههای احساس گناه در تقلب بسیار مشهود بود.
بدبختی ازدواج من را پایین آورد
ازدواج تعهدی ترسناک است. اما هیچ چیز ترسناک تر از خیره شدن به نسخه ای گناهکار، شرمنده و منزجر از خودتان نیست. از خیانت کردن پشیمانم چون آن دو ماه دردناک ترین روزهای زندگی من بود. تا اینکه یک روز واقعیت به من ضربه زد. من بدبخت بودم و همسرم این را می دانست. دیر یا زود بدبختی من ازدواجم را از بین می برد.
نگه داشتن این راز به هیچ کس کمکی نمی کرد. من هیچ فرد مورد اعتمادی نداشتم و فکر نمی کردم اگر به او بگویم از نظر عاطفی بدتر می شوم. ازدواج منبه همین دلیل به طور غیرمستقیم از بین می رود، به آرامی و دردناک بدون اینکه کسی واقعاً دلیل آن را بفهمد. پس داشتم نجاتش میدادم؟ سعی میکند یک قهرمان ریاکار باشد، او را از اینکه بداند شوهرش با زن دیگری بوده است؟
اما او میدانست که مشکلی وجود دارد. و برای جبران شرارت من خیلی دیر شده بود. زمان آن رسیده بود که ترسو بودن را کنار بگذارم و مالکیت خود را بپذیرم.
دیگر نمیتوانستم حقیقت را پنهان کنم
این مکالمه اکنون مبهم به نظر میرسد. یادم میآید که یک سخنرانی کوتاه را تمرین میکردم که با کلماتی همراه بود تا ضربه را کاهش دهد. اما وقتی بالاخره او را نشستم، کلمات فقط سرازیر شدند. سد ترکیده بود. او ساکت نشست، یک لحظه اشک آلود شد، سپس خود را کنترل کرد.
او هیچ سوالی نپرسید، اما فقط رفت و در را بست. بهترین و بدترین لحظه زندگیم بود. بهترین دلیل این بود که با اعتراف احساس سبکی بیشتری داشتم. بدترین دلیل این بود که می دانستم ازدواجم تمام شده است. من از این که به او گفتم خوشحال نبودم، اما بدتر از این هم نبودم.
و آنچه واقعاً مهم بود احساس من نبود، بلکه احساس او بود. زنی که قول عشق، زندگی و وفاداری به او را داده بودم. بالاخره من او را اول قرار داده بودم. خیانت به او تصمیم من بود. اما دانستن حقیقت حق او بود. من فقط به راه هایی نیاز داشتم که همسرم را بعد از کاری که انجام داده بودم خوشحال کنم.
همچنین ببینید: 7 خطرناک ترین علامت زودیاک - مراقب باشید!او از طریق و اطلاعات مرا می شناخت، می دید که من خیانت کردم و از این کار پشیمان شدم، و با وجود درد و رنجش، به ما پیشنهاد داد که تلاش کنیم. چیزها را اصلاح کنید یک زن و شوهر طول کشیدماهها، اما ما شروع به دیدن یک مشاور ازدواج کردهایم، و امیدوارم فرصتی داشته باشم تا او را بار دیگر احساس کند خاصترین زن جهان است.
سوالات متداول
1. چگونه بر پشیمانی خود از تقلب غلبه کنم؟گناه روح را آزار می دهد. شریک زندگی شما این حق را دارد که بداند، و پس از پاک شدن نزد او، احساس خواهید کرد که باری از روی سینه شما برداشته شده است. 2. آیا میتوانید پس از خیانت به عقب برگردید؟
بسیاری از زوجها با مشاوری مشورت کردهاند که به بازگرداندن اعتماد و وفاداری در رابطهای که با خیانت خدشهدار شده است، کمک کرده است.