فهرست مطالب
بعضی از روابط با آتش شروع می شوند و با پوف به بیرون می روند. برخی دوباره روشن می شوند، برخی می کشند، برخی به پایان می رسند. در روابط متعهدانه، شریک زندگی شما به یک ستون حیاتی از سیستم حمایتی شما تبدیل می شود و شما کاملا به آنها اعتماد دارید. با این حال، یک نگرانی رایج و در عین حال اغلب بدون توجه وجود دارد که اغلب شرکای روابط را آزار می دهد: آیا در یک رابطه راحت هستم اما عاشق نیستم؟
آیا آخرین باری را که صادقانه گفتید "دوستت دارم" را به خاطر دارید و نه به عنوان یک عبارت گذرا؟ کار مداومی که به روابط وارد میشود، کل طیف احساسات - خوب، خنثی و بد - که برای یک نفر در جریان هستید، طوفانهایی که از آن عبور میکنید و راحتی عمیقی که در یکدیگر پیدا میکنید: همه اینها یک سرمایهگذاری عظیم است. از زمان، عشق و انرژی اما راحتی بیش از حد معایب خود را دارد، همانطور که به زودی خواهیم فهمید. این امکان وجود دارد که عاشق باشید و به زیبایی با شریک زندگی خود راحت باشید، یا ممکن است در یک رابطه راحت باشید اما عاشق نباشید.
آیا می توانید راحت باشید اما عاشق نباشید؟
چگونه عاشق "بمانیم"؟ با کلی تلاش، مهربانی، شانس و حمایت اجتماعی. آیا زوج ها همیشه عاشق هستند؟ البته که نه. بسیاری از روابط دیگر جرقه اولیه خود را ندارند، اما چیزی دارند که محصول فرعی زیبای زندگی مشترک طولانی مدت است: راحتی. کارهای زیبای زیادی وجود دارد که شرکا وقتی با شما راحت هستند انجام می دهند. گاهی راحت بودن و عاشق بودنبا هم تنیده شده، به نوعی شما را از واقعیت احساسات خود جدا می کند. مدتی طول کشید تا متوجه شدم در یک رابطه راحت هستم اما دیگر عاشق او نیستم. این شگفتی تلخ غم عمیق خود را نیز به همراه داشت. دلم برای او بهعنوان شریک زندگیام تنگ خواهد شد، اما هر دوی ما میدانیم که این (از هم گسیختگی) مهربانتر بود. پس از مدتی جدایی در رابطه، اخیراً هر دو دوباره به هم متصل شدیم، و تصمیم گرفتیم که میخواهیم به عنوان دوست در زندگی یکدیگر باشیم.
اگر در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید، اکنون خانه شماست. ماشینی که به خوبی روغن کاری شده است و دو انسان کامل زندگی خود را با شکرگزاری و شادی با هم تقسیم نمی کنند. بیشتر در مورد بودن با کسی برای شرکت به این دلیل است که نمی خواهید تنها باشید و نه به این دلیل که واقعاً برای او ارزش قائل هستید و برایشان جالب است. آنها بیشتر به یک دوست صمیمی تبدیل شده اند که شما راحت با آنها صحبت می کنید، اما دیگر هیچ عشق یا علاقه ای نسبت به آنها احساس نمی کنید.
در حالی که این غم انگیز است و می تواند آشفتگی بزرگی ایجاد کند، اما ثبات و احساس خانواده در شما وجود دارد. هر دو را نمی توان انکار کرد. اگر واقعاً در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید، فقط به این معنی است که احساسات مانند گاهی اوقات تغییر کرده اند. این می تواند منجر به جدایی شود، یا حتی ممکن است با آن خوب باشید و بگذارید همه چیز همانطور که هست پیش برود. می توانید متقابلا سعی کنید از یک رابطه عاشقانه به یک رابطه صمیمی تر تبدیل شویددوستی، یا با شریک زندگی خود با شفقت و احترام روی آن کار کنید. تا زمانی که هر دوی شما بهترین علایق یکدیگر را در دل داشته باشید، هر تصمیمی که می گیرید در عشق استوار می شود، هر طور که آن را دوباره تعریف کنید.
سوالات متداول
1. آیا طبیعی است که همیشه عاشق شریک زندگی خود نباشید؟البته. انسان قرار است با احساسات مختلف همزیستی کند. همیشه عاشق بودن به همان اندازه غیرممکن است که همیشه شاد یا غمگین باشید. به رابطه خود شک نکنید فقط به این دلیل که چند مرحله از عشق کمتری به آنها را پشت سر گذاشته اید یا اصلاً آنها را دوست ندارید. 2. آیا می توانید در یک رابطه باشید و عاشق نباشید؟
بله. نه تنها بسیاری از معطرها به این شکل ساخته می شوند، بلکه بسیاری از افراد آلرومانتیک نیز راحتی، ثبات و ثبات در یک رابطه را ترجیح می دهند و دنبال عشق نمی روند. انواع روابط زیبا وجود دارد و عشق رمانتیک لازم نیست جزء اصلی باشد، مگر اینکه البته برای شما مهم باشد. به خاطر داشته باشید که شدت عشق در نهایت تغییر می کند.
1>در یک رابطه آنقدر شبیه به هم احساس می کنیم که نمی توانیم بین این دو تمایز قائل شویم و شما شروع به تعجب می کنید، "آیا من از عشق خارج می شوم یا فقط راحت هستم؟"بسیاری از افراد عاشق عاشق این رابطه نمی شوند. شخصی که با او هستند راحت بودن هدف آنها برای غنی سازی و تعمیق شراکتشان است. این مقاله برای آلرومانتیک ها و برای کسانی است که می خواهند بدون توجه به مدت زمانی که می گذرد عاشق شریک زندگی خود بمانند. شما کسی هستید که با خیال راحت بودن در یک رابطه موافق نیستید اما عاشق نیستید.
البته، حتماً با شریک زندگی خود لکه های خشن یا کسل کننده ای خواهید داشت. طبیعی است که در چنین مواقعی به خود و عشقی که به آنها دارید شک کنید. اما نمیتوانیم اجازه دهیم افکار ناشی از استرس یا یک مرحله کسلکننده، واقعیت پیوند ما را دیکته کند. مهم است که در آن زمان یک قدم به عقب بردارید و بفهمید که چه احساسی دارید.
9 نشانه که در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید
بنابراین، چه زمانی احساس راحتی در یک رابطه را شروع می کنید. تا حدی که اکنون به خود رضایتی تبدیل شده است؟ زمانی که احساس می کنید به عنوان یک تیم خوب کار می کنید، اما دیگر به عنوان یک زوج کار نمی کنید.
قدردانی، قدردانی، عاشقانه، ژست های کوچک، زمان با کیفیت و عشق به یکدیگر در یک رابطه آغاز شده است. کم شدن شما برای دستیابی به اهداف روابط پولی متقابل یعنی خرید خانه، ماشین و غیره با هم کار می کنید، اما به ندرت هیچ جا یا اراده ای برای آن وجود ندارد.اعمال محبت آمیز فوق الذکر را انجام دهید.
آیا با شریک خود سازگار هستید...لطفاً جاوا اسکریپت را فعال کنید
آیا با شریک خود سازگار هستید؟در این صورت، زمان آن رسیده که آن را اصلاح کنید، پیوند را دوباره تعریف کنید، یا در رابطه تجدید نظر کنید. زیرا احتمالاً به مرحله ای رسیده اید که در یک رابطه راحت هستید اما در عشق نیستید. اگرچه این مقایسه عشق راحت در مقابل عشق پرشور نیست. هر دو نوع قابل توجه و مفید هستند. موضوع درجه راحتی در اینجاست که متأسفانه منجر به رضایت خاطر شده است. بیایید به برخی از نشانه هایی که نشان می دهد شما در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید نگاه کنیم.
همچنین ببینید: 23 بهترین پاسخ شبح که آنها همیشه به خاطر خواهند داشت1. هر دوی شما در سفرهای جداگانه ای هستید
هر دو تکامل یافته اید، که طبیعی است، اما در جهت های مورب متضاد. از چند جهت، شما به سادگی کسی را که عاشق او شده اید نمی شناسید و نمی خواهید این نسخه جدید را بشناسید. این در مورد دوستی ها نیز صادق است. یاسمین در مورد مبارزات عاشقانهاش صحبت میکند و میگوید: «اگر کسی از من بپرسد «آیا زوجها همیشه عاشق هستند؟»، من میگویم نه. برای سابقم آرزوی موفقیت دارم و هنوز هم به سفر او احترام میگذارم، اما دیگر نمیتوانم خودم را بخشی از آن ببینم. ما را غمگین میکند، اما میدانیم که در این راه وضعیت بهتری خواهیم داشت.»
در روابط عاشقانه و حتی دوستی، افرادی که یکدیگر را به چالش میکشند و به گونهای تکامل مییابند که ارزشها و باورهای اصلیشان ادامه پیدا میکند. حتی پس از سالها و سالها همسو شوند،یا خوش شانس هستند یا مجبور شده اند بسیاری از اصطکاک ها یا زمینه های ناسازگاری را کنار بگذارند تا رابطه خود را در اولویت قرار دهند.
2. برای شریک زندگی خود کنجکاوی ندارید
شما دیگر در مورد آنها احساس کنجکاوی نمی کنید. . من همیشه فکر می کنم آخرین اثر عشق در یک رابطه کنجکاوی است. شما عمیقاً به آنها اهمیت میدهید، اما کنجکاوی برای دانستن بیشتر در مورد شریک زندگیتان کاهش یافته است، زیرا شما به همانطوری فکر میکنید که فی در رابطهاش احساس میکرد، «من هر روز به این فکر میکردم که «دیگر چه چیز جدیدی است؟ من همه را دیده ام.» من میدانستم که رابطه ما در آن زمان به مشکل میخورد.»
اگر در مورد فعالیتهای آنها، زندگی روزمرهشان، و اینکه چه چیزی آنها را به کسی که هستند کنجکاو نمیکنید، ممکن است خوب باشد. زمان برای ارزیابی مجدد و فکر کردن در مورد زمانی است که قبلاً به انسانیت آنها به عنوان یک کل علاقه مند بودید. به هر حال، اگر این همان چیزی است که آنها از شریک زندگی خود نیاز دارند، پس سزاوار آن هستند که شما به طور کامل در رابطه حاضر شوید.
3. کمبود زمان با کیفیت
گذراندن وقت با آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. روال معمولی تا چیزی که در مورد آن هیجان زده شود. شما چیزهایی مانند شب های سینما، پختن یک غذای خاص با هم، شب بازی، برنامه ریزی یک سفر شبانه با هم، رفتن به موزه یا کتابخانه مورد علاقه خود و غیره را برنامه ریزی نمی کنید. فعالیت هایی مانند این ها ما را به "ما" دوست داشتنی رابطه بازمی گرداند. به جای اجرای موازی "من" و "تو".
این به ما یادآوری می کند که چرا ماهر روز با هم بودن را انتخاب کنید این باعث می شود ما مشتاق باشیم که با فردی که دوستش داریم وقت بگذرانیم و فقدان چنین فعالیت هایی مستقیماً بر یک رابطه تأثیر می گذارد. بنابراین، اگر به این فکر میکنید که «از چه زمانی در یک رابطه تا حد رضایتبخشی احساس راحتی میکنید؟»، این زمانی است که اهمیت اختصاص دادن زمان اختصاص داده شده به یکدیگر را نمیبینید، زیرا، «خب، ما زندگی میکنیم. به هر حال با هم هستیم."
"ما خیلی خوب با هم زندگی می کنیم و این چنین احساس آرامش بخشی از امنیت را فراهم می کند. تروور که پس از این بینش روی رابطه خود با شریک زندگی خود کار می کند، می گوید: هرگز فکر نمی کردم که آیا هنوز او را دوست دارم یا نه تا اینکه چند ماه دیگر با آن احساس غم انگیز که چیزی در مورد ما اشتباه است گذشت.
4. بدون خودسازی
اگر سرمایه گذاری زمان و انرژی برای آرایش خود را متوقف کرده اید، مطمئناً می تواند به این معنی باشد که در کنار آنها کاملاً راحت هستید و دیگر نیازی به برآورده کردن نیاز مردسالارانه به نگاه کردن احساس نمی کنید. یک راه خاص اما ممکن است به این معنی باشد که شما علاقه خود را به رابطه از دست می دهید. دیگر به نحوه ارائه خود در مقابل آنها اهمیت نمی دهید و این فراتر از ظاهر ظاهری است. کدام یکی است؟ این مورد ثابت شد که سام از خود پرسید: "آیا من از عشق خارج می شوم یا فقط راحت هستم؟"
برای بسیاری از مردم، کار کردن روی خودشان، شخصیت و علایقشان به طور طبیعی زمانی اتفاق می افتد که می خواهند شریک زندگی خود را حفظ کنند.سرمایه گذاری کرده و به آنها علاقه مند شده اند. اما این اقدامات خودسازی زمانی شروع به ناپدید شدن میکنند که شریک زندگیتان را بدیهی میگیرید و آنقدر در منطقه راحتی خود قرار میگیرید که نمیتوانید هر کاری که شما را به چالش میکشد، انجام دهید. این می تواند نشانه آن باشد که شما در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید.
5. اشتیاق برای شخص دیگری
در حالی که این امر در یک رابطه چندعشقی عادی است، می تواند یک نشانه بزرگی از مشکل در یک رابطه تک همسری شما شروع به جذب بیشتر به شخص دیگری می کنید. ساختن زندگی با کسی کار اشتیاق نیست - کار بحث های مداوم، تکرارهای خسته کننده، کار سخت رها کردن رنجش و چیزهای کوچک دیگر، و یادگیری الگوها، علایق، زبان عشق، چمدان، عوامل استرس زا و سبک های ارتباطی.
جذابیت تقریباً شامل هیچ یک از اینها نمی شود و البته آسان تر و وسوسه انگیزتر به نظر می رسد. سام میگوید: «اجازه دهید اینطور بگویم. "نیاز من برای داشتن رابطه یا رابطه نامشروع با شخص دیگری بر نیاز من برای ماندن در کنار شریک زندگیم بیشتر شده بود." در بسیاری از مواقع، در یک ساختار تک همسری، افراد بر این جذابیت غلبه می کنند تا رابطه خود را در اولویت قرار دهند.
اما اگر انجام این کار برای شما غیرممکن شده است، ممکن است زمان آن رسیده باشد که احساس خود را نسبت به شریک زندگی خود سوال کنید. یا باید گفتگوی ضروری اما دشوار را در مورد تلاش برای یک رابطه باز آغاز کنید. این پیشنهادباید هدف خود کاوشی برای هر دو نفر باشد. این نباید آخرین تلاش برای نجات رابطه باشد.
همچنین ببینید: داستان شوهر دوقطبی من6. دیگر از یکدیگر تعریف و تمجید نمی کنید
قدردانی صمیمانه از شریک زندگی تان باعث زنده نگه داشتن عشق و عشق می شود. اگر قدردانی از چیزهای کوچک و بزرگ در مورد آنها را متوقف کرده اید، نشان دهنده کمبود توجه، توجه و عشق است. به آنها بگویید که در آن لباس عالی به نظر می رسند، یا اینکه روشی را که آنها مطمئن می شوند در روز به اندازه کافی آب می نوشید را می ستاید، یا اینکه عاشق غذایی که تهیه کرده اند، یا به آنها بگویید که برای شخصیت آنها ارزش قائل هستید - این چیزهای کوچک اضافه می کنند. تا یک رابطه سالم متقابل.
در یک رابطه بودن به این معناست که بخواهید مورد توجه و شاهد باشید. اگر از بین رفته باشد، پس ممکن است در یک رابطه راحت باشید، اما در عشق نه.
7. ناپدید شدن تدریجی چیزهای کوچک
آنها می گویند: «این چیزهای کوچک است. زمانی که عاشق کسی می شویم به سختی متوجه می شویم. چیزهای کوچک روی هم انباشته می شوند تا سیل عظیمی از محبت را برای شخص ایجاد کنند. چیزهای کوچک ازدواج شما را نیز قوی تر می کند. آنها همچنین چیزهایی هستند که هنگام دوری یا رفتن برای همیشه از زندگی تان دلتنگشان می شوید.
همچنین این چیزهای کوچکی هستند که مردم تمایل دارند به تدریج آنها را بدیهی بگیرند یا به طور کامل نادیده بگیرند. از آنجایی که آنها پایه و اساس عشق ما را می سازند، جای تعجب نیست که فقدان آنها به شدت بر یک رابطه تأثیر می گذارد. بیایید صحبت کنیمدر مورد چیزهای کوچک.
- توجه به چیزهای کوچک: اگر دیگر به چیزهای کوچک آنها توجه نمی کنید، مانند تغییر عطر آنها، نحوه پوشیدن موهایشان ، یک تغییر کوچک اما واضح در روال یا ظاهر آنها، یا دستور العمل جدیدی که آنها امتحان کرده اند، نشان می دهد که شما دیگر علاقه ای به دیدن زندگی آنها با توجه محبت آمیز ندارید
- به اشتراک گذاری چیزهای کوچک: اگر اشتراک گذاری چیزهای کوچک با آنها را متوقف کرده اید، این نیز یک پرچم قرمز است. این می تواند چیزی شبیه به چیزهای هیجان انگیزی باشد که امروز یاد گرفتید، یا شاید بتوانید آسمان را از پنجره زیبا ببینید اما دوست ندارید آن لحظه را با آنها به اشتراک بگذارید. چنین جرقههای کوچک شادی، اگر به اشتراک گذاشته نشود، میتواند در طول هفتهها و ماهها روی هم انباشته شود، و میتواند نشانهای از عاشق شدن باشد - نشانهای از این که شما در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید. تروور میگوید: «زندگی بیشتر به یک روال راحت تبدیل شده بود و کارهای خانه را به همان اندازه مثل همخانههای عالی که شده بودیم به اشتراک میگذاشتیم.»
- انجام کارهای کوچک: حرکات مهربانی و مراقبت یک زبان عشق است. . به آنها یادآوری کنید که داروهای خود را مصرف کنند، اطمینان حاصل کنید که یخچال همیشه با طعم بستنی مورد علاقه آنها وجود دارد، اطلاعات مربوط به آخرین کتابی که نویسنده آن را دوست دارند برای آنها ارسال می کند، برای آنها شعر می نویسد، گفتگو را در مورد علاقه خاص آنها باز می کند. می تواند با عشق به آنها گوش دهد و آنها را بپزدغذای مورد علاقه، و هر چیزی که با علایق و زبان عشق شما همسو باشد – چنین حرکاتی به عزیزتان اطمینان می دهد که هنوز او را در قلب خود نگه می دارید و به رفاه، شادی و راحتی او فکر می کنید
8. زندگی عاشقانه و جنسی در حال مرگ است
آیا زوج ها همیشه عاشق هستند؟ نه. اما آنها تلاش می کنند. یکی از راه های انجام این کار این است که زندگی عاشقانه و جنسی خود را زنده نگه دارید. اما اگر به نظر میرسد دیگر نمیتوانید با آن زحمت بکشید، و اگر در مبارزه بین عشق راحت و عشق پرشور خیلی راحت شدهاید، این نشانهای است که از عشق آنها دور شدهاید. زمانی را به خاطر می آورید که نمی توانستید صبر کنید تا با شریک زندگی خود به رختخواب بپرید؟
در حالی که این مرحله به طور اجتناب ناپذیری محو شد، در حالت ایده آل، رابطه عاشقانه و صمیمیت نباید به طور کامل از بین برود. زوج ها معمولاً با یکدیگر یا حتی با مشاوران کار می کنند تا صمیمیت خود را به مسیر درست برگردانند. اما اگر دیگر نیازی به این کار ندارید، ممکن است نشانه آن باشد که در یک رابطه راحت هستید اما عاشق نیستید.
9. شما تلاشهای آنها را بدیهی میدانید
دیگر برای کارهایی که در خانه انجام میدهند آشکارا سپاسگزاری نمیکنید. فکر و عمل حیاتی شکرگزاری گم شده است. در عشق نمی توانید یکدیگر را بدیهی بدانید. ما فراموش می کنیم که قدردان حضور دیگری باشیم، و این فراموشی تبدیل به عادت می شود، به پرچم قرمز تبدیل می شود.
«وقتی زندگی شما بسیار پیچیده است.