فهرست مطالب
ما سال هاست که با هم رابطه داریم. ما قبلاً عاشق بودیم، اما اکنون تازه شروع به احساس یک رابطه راحت کرده است. دلم میشکنه که به اینجا رسیده. حتی اگر در ظاهر به نظر می رسد که ما یک زوج عالی هستیم، اما چیزی وجود دارد که ما از انجام این رابطه از صمیم قلب غافل هستیم.
من او را از درون می شناسم - علایق، دوست داشتن ها و ناخوشایندهای او، رنگ مورد علاقه اش، زمانی که باید خفه شو، چه زمانی ساکت نشویم، چگونه او را شاد کنیم، چگونه او را عصبانی نکنیم، نیاز او به اطمینان خاطر، موضع او در مورد موضوعات مختلف، اهداف و وسایلی که برای تحقق آنها در آغوش می گیرد، همه چیز. من مدت زیادی با او قرار گذاشتم، میتوانم کتابی دربارهاش بنویسم.
او من را به همان اندازه یا حتی بیشتر دوست دارد، اما به نظر میرسد که او چیز زیادی درباره من نمیداند. البته، او میداند که چگونه با من و تغییرات خلق و خوی من رفتار کند، چه زمانی سکوت کند و چه زمانی نه، اما به نظر میرسد که واقعاً به چیزهایی که فکر میکردم به آنها علاقه دارم اهمیت نمیدهد - افرادی که دوستشان هستم. با، برنامه های سفر من، جاه طلبی های من در زندگی، تصمیم های شغلی من. او مطمئناً وقتی در مورد اینها صحبت می کنم به من گوش می دهد، اما واقعاً نظر محکمی در مورد هیچ یک از اینها ندارد. دارم احساس می کنم فضای زیادی دارم.
همچنین ببینید: دستکاری در روابط - 11 نشانه ظریف که شما یک قربانی هستیدرابطه راحت: در یک رابطه راحت اما عاشق نیستیم
ما ناامنی ها و عادات آزاردهنده یکدیگر را می دانیم - و موضوعاتی که هر یک از ما را ناراحت کند خوب چطورآیا با این مشکلات کنار می آییم؟ با دوری از آنها! به نظر نمی رسد ما اخیراً دعوا کنیم زیرا موضوعات ناخوشایند هرگز مطرح نمی شوند، اعتراض ها هرگز مطرح نمی شوند... همه اینها به نام فضاسازی است.
ما به عنوان فردی رشد کرده ایم، بازتر، همدل تر و مهربان تر شده ایم، اما با بلوغ فردی، به نظر می رسد بلوغ رابطه ما متوقف شده است. من معتقدم که یکی از روابط اصلی علائم راحتی است. هر دوی ما به تازگی از واقعیت های رابطه خود فرار کرده ایم - کمبود زمان، عدم رضایت جنسی، فقدان گفتگوهای معنادار درباره زندگی که می خواهیم برای «ما» بسازیم.
من احساس میکنم که اگر فردا از هم جدا شویم، آنقدر آسیب نخواهم دید، زیرا میدانم که همچنان به عنوان دوستان در ارتباط خواهیم بود، همه چیز همچنان مثل قبل خواهد بود به جز رابطه جنسی. درست است. ما در یک رابطه راحت هستیم اما عاشق نیستیم.
ما در یک معمای همنشینی در مقابل رابطه هستیم
او احساس می کند که ادامه دادن به رابطه خوب است زیرا دلیل کافی برای این کار وجود ندارد. یک جدایی همه چیز به طور سطحی خوب پیش می رود و در سطح عالی است. راحتی رابطه ما باعث می شود که او بخواهد به این عشق مسخره ادامه دهد. ما تقریباً هر روز ملاقات می کنیم، صحبت می کنیم، درباره کار بحث می کنیم، درباره افراد خاصی بحث می کنیم، بیرون غذا می خوریم، زندگی جنسی خوبی داریم... اما اینها دلایل کافی برای ادامه مدارا کردن با یکدیگر نیستند. آن وقت چه چیزی کم است؟دوست داریم؟
همچنین ببینید: یک دوست پسر چسبنده دارید؟ در اینجا نحوه برخورد با او آمده است!ما هنوز همدیگر را دوست داریم - یا اینطور به خود و به یکدیگر می گوییم. همین فکر چند ماه دوری از او غمگینم می کند، فکر اینکه خبری را با او در میان نگذارم بیقرارم می کند، فکر ملاقات نکردن با او هوسش می کنم. اما آیا این بدان معنی است که من عاشق هستم؟
من به مرحلهای رسیدهام که با معاشقه کردن او با شخص دیگری مشکلی ندارم، او با من خوب است که این کار را انجام دهم - اما این کاملاً طبیعی است، اینطور نیست؟ آیا قرار نیست که زوجهای سن جدید اینگونه باشند... به یکدیگر «فضای» کافی بدهند؟ باز هم همان کلمه قدیمی، که به نظر می رسد رابطه من را خراب می کند.
اما متأسفانه، من آن احساس ناراحت کننده ای را که زمانی به عشقم در حال خوشگذرانی با شخص دیگری فکر می کردم، حتی سقوط او، احساس نمی کنم. عاشق شخص دیگری و بنابراین، ممکن است در حالی که به این رابطه راحت ادامه میدهم، عاشق شخص دیگری شوم... من هنوز او را دوست دارم. آیا این خیانت به حساب می آید یا من فقط با ایده polyamory راحت می شوم؟
بین عشق و راحتی باید تفاوتی وجود داشته باشد
اینجا برزخ عجیبی وجود دارد و من نمی دانم چگونه خود را از آن بیرون بکشیم. اما سوال واقعی که اکنون مطرح می شود این است که آیا من اصلاً می خواهم؟ رابطه ما در مرحلهای است که میتوانم به او بگویم چه احساسی دارم، نه برنامههای شبکههای اجتماعی بیش از حد بیمار، بلکه در طول یک رودرروی مناسب، چه در رختخواب یا در هنگام شام. آی تیشاید توضیح دادن برای من سخت باشد برای اینکه به او بفهمانم که عشقمان را زیر سوال نمی برم یا نسبت به نوع فضایی که در رابطه ای که به من داده است ناسپاس نیستم.
به او بگویید که از این رابطه راضی هستم اما احساس می کنم بدیهی است و باید تفاوتی وجود داشته باشد. بین عشق و راحتی که من دیگر نمی بینم. من می خواهم از او کمک بخواهم. به او اطمینان دهید که عشق من به او نیست که در هاله ای از ابهام قرار دارد، بلکه رابطه است که در حال زوال است.
به او بگویید که او را می پرستم و به او احترام می گذارم، اما چیزی کم است. از او بپرسید که آیا او هم همین احساس را دارد؟ برای اطمینان از اینکه ما فقط با هم نیستیم، استراحت کنید زیرا در این رابطه راحت آسان است. بفهمید که آیا زندگی خیلی سریع پیش می رود یا رابطه ما. و همه این کارها را فقط زمانی انجام دهید که متوجه شدم دقیقاً چه چیزی باعث از بین رفتن همه چیز شده است. تنها سوال این است - آیا من حتی می خواهم؟
سوالات متداول
1. راحت بودن برای کسی به چه معناست؟مناسب بودن برای کسی یا قرار گرفتن در یک رابطه راحت با کسی فقط به این معنی است که اجازه دهید کسی به شما وابسته باشد زیرا برای او آسان است نه به این دلیل که به شما اهمیت می دهد. آنها به شما احترام می گذارند، اما شما را آنطور که شما فکر می کنید دوست ندارند. 2. چگونه متوجه میشوید که کسی از شما استفاده میکند؟
اگر فقط در زمانی که به شما نیاز دارد به شما توجه میکند، بر اساس شرایط خودش محبت کنید و هرگز در اطرافتان نیستیدزمانی که شما به آنها نیاز دارید