فهرست مطالب
همسر شما مشکلات دروغگویی اجباری دارد
دوم، به نظر شما همسر شما به نظر شما اجباری است. مشکلات دروغگویی، به ویژه در مورد خود جنسی. او ممکن است این شخص بدی نباشد که برای ایجاد احساس بد در شما دروغ می گوید، اما فردی با اعتماد به نفس و اعتماد به نفس پایینی است که فکر نمی کند می تواند با عواقب گفتن حقیقت روبرو شود. با این اوصاف، من دروغ گفتن او را به شما توجیه نمی کنم، سعی می کنم آن را توضیح دهم. درک علائم یک مشکل، گاهی اوقات درد و رنجی را که ایجاد می کند، از بین می برد.
به دنبال مشاوره زوجین پس از ازدواج باشید
سوم، چه بخواهید در ازدواج بمانید یا ترک کنید، این کار را انجام دهید زیرا می خواهید به و نه به این دلیل که به والدین خود یا او دلسوزی می کنید. اگر تصمیم دارید با امید به تغییر بمانید، لطفاً به دنبال مشاوره حرفه ای زوج باشید.
همچنین ببینید: آیا سابق شما برمی گردد؟ این 18 علامت به شما می گوید که او به زودی برمی گردد!امیدواریم این توصیه کمک کند.
Deepak Kashyap 10 دروغ برتر که پسرها به زنان می گویند
من 29 ساله هستم، امسال ازدواج کردم. یک بار وقتی در دوران نامزدی در مورد خودمان صحبت می کردیم، گفت که او در یک رابطه است و این فقط یک رابطه معمولی است. از او پرسیدم: "آیا تا به حال با کسی رفتار فیزیکی داشته ای؟" و او پیشاپیش آن را انکار کرد. من برای او روشن کردم که اگر تا به حال داشته باشد، می تواند آزادانه با من در میان بگذارد و من حاضرم آن را بپذیرم، اما اگر در مورد آن از جای دیگری بشنوم، نمی دانم چه واکنشی نشان می دهم. او در مورد هیچ یک از امور فیزیکی گذشته به من چیزی نگفت.
افشای تکان دهنده در مورد امور فیزیکی گذشته او
سپس ازدواج کردیم و برای ماه عسل رفتیم. ما دو هفته بعد برگشتیم و روز دوم پس از بازگشت، متوجه شدم که او روابطی دارد، و خیلی چیزهای دیگر که مرا شوکه کرد. وقتی از او پرسیدم شروع به گریه کرد و همه چیز را پذیرفت. او در 5 سال گذشته با یک پسر می خوابید. من شوکه شدم و هر دو خیلی گریه کردیم. سپس از او خواستم اگر چیز دیگری هست به من اطلاع دهد. او انکار کرد که چیز دیگری برای فاش کردن وجود دارد. من آماده بودم که او را ببخشم.
دو روز بعد، فهمیدم که او با دوست پسر دوستش خوابیده است. وقتی از او پرسیدم قسم خورد که این درست نیست. من او را مجبور کردم که تلفنش را به من نشان دهد و سپس او ترسید و شروع به گریه کرد و وقتی صحبت ها را خواندم متوجه شدم آن روز با آن پسر خوابیده است. آنها حتی درگیر رابطه جنسی تلفنی بودند. شکسته بودم و نفهمیدمچه کنیم، چون فقط 23 روز از ازدواجمان گذشته بود. من فقط نمی توانستم دروغ های رابطه او را در مورد امور فیزیکی گذشته اش تحمل کنم.
این پایان کار نبود. چند وقت پیش با یکی از دوستانش اختلاف داشت. این دوست با کمک دوستش او را به اتاق هتل فراخواند و او فقط برای رفع مشکل به آنجا رفت. دوستش در پذیرایی ماند و دوست دیگر او را به اتاق برد و در آنجا مجبور شد لباس هایش را در بیاورد و با او رابطه جنسی برقرار کند. بعد از چند روز، پسر دیگر او را باجگیری کرد تا با او بخوابد.
همچنین ببینید: 12 نشانه قطعی که او می خواهد دوست دختر شما شود - آنها را از دست ندهیدبعد از نامزدی ما، او با پسر جدیدی آشنا شد و شروع به به اشتراک گذاشتن تصاویر خود با او کرد. او حتی یک بار به من دروغ گفت و در دوران خواستگاری ما با این پسر بیرون رفت و سپس این پسر او را مورد آزار و اذیت قرار داد و او را از نزدیک لمس کرد. او بابت آن عذرخواهی کرد و او با آن مشکلی نداشت. او حتی این پسر را به عروسی ما دعوت کرد. او بعد از ازدواج ما با او در تماس بود و زمانی که ما در ماه عسل بودیم یک بار او به او پیام داد "دلم برات تنگ شده" و او پاسخ داد: "دلتنگ تو هم هستم." او می گوید که او فقط یک دوست بود و نه چیز دیگری و هرگز هیچ احساسی نسبت به او نداشت و این پیام فقط اتفاقی بود. متاسفم و گریه می کند و از من می خواهد که او را ببخشم. من فقط با فکر کردن به همه این چیزها استرس و افسردگی میگیرم و واقعا گیج هستم که چه کار کنم. من نمی دانم چگونه با دروغ هایم کنار بیایمهمسر. این خیانت زناشویی است و من قوانین اساسی بازسازی اعتماد شکسته را نمی دانم. می دانم که از او راضی نیستم و نمی دانم که آیا می توانم همه اینها را فراموش کنم. همچنین تعجب می کنم که از چه چیز دیگری آگاه نیستم. من این موضوع را با والدینم در میان گذاشتم، اما همسرم نمی داند. پدر و مادرم نمی خواهند ما از هم جدا شویم و می گویند که این به تصویر آنها در جامعه آسیب می زند. اگر پدر و مادرش از همه اینها باخبر شوند، می ترسم خراب شوند. الان اصلا بهش اعتماد ندارم من به مشاوره رابطه بعد از ازدواج نیاز دارم
لطفا راهنمایی مناسبی برای اقدام بیشتر به من بدهید. جدا بشم یا ببخشمش و کنار هم بمونم؟ اما چگونه، چون نمی توانم همه اینها را فراموش کنم و حتی نمی خواهم چهره او را ببینم؟ آقا،
فریب خوردن و دروغ گفتن های مکرر مشکل اینجاست و کنار آمدن با آن می تواند واقعاً سخت باشد، به خصوص بعد از ازدواج با یکدیگر. من سه حرف دارم به شما؛ اولاً، فشار اجتماعی یا خانوادگی برای انجام کاری هرگز دلیل کافی برای انجام آن کار نیست، به خصوص اگر به مسائل شخصی و صمیمی شما مربوط باشد. شما هرگز نمی توانید دیگران را همیشه خوشحال کنید. مواقعی وجود دارد که باید نیازهای خود را برای سلامت عاطفی و جسمی در اولویت قرار دهید. بدون شک اطرافیان شما را دوست دارند، اما باید با برخی از انتخاب ها کنار بیایند