فهرست مطالب
ایده های قبلی من از عشق توسط دیزنی شکل گرفت. یک دختر زیبا، یک شاهزاده خوش تیپ، و یک لباس عروسی سفید و بلند که نشان از «خوشبختی همیشه» داشت. همانطور که بزرگتر شدم، به نظر می رسید که کتاب ها و فیلم هایی که جذب می کردم همین ایده را دارند - عشق واقعی برابر است با ازدواج. با این حال، در دنیای پیچیدهتر که در آن تعریف عشق دائماً در حال گسترش است، سؤالاتی مانند "آیا ارزش ازدواج را دارد؟" به راحتی ذهن ما را خطور میکند.
به هر حال این عصر جدیدی است. دیدگاه ها و ایده های ما از روابط، عشق، صمیمیت و تعهد در حال تغییر است. عشق عجیب و غریب، ازدواج های باز، چند همسری، و غیره واقعیت هایی هستند که فراتر از تصور یک پیوند پذیرفته شده اجتماعی شامل دو فرد دگرجنس گرا هستند. آیا این واقعاً نهاد ازدواج را باطل میکند؟
در حالی که مردم بیشتر از روابط زنده، و شراکتهای باز که دارای چند همسری اخلاقی هستند، استقبال میکنند، مفهوم ازدواج هنوز برای جمعیت بزرگتری ارزش دارد. این واقعیت را نمی توان انکار کرد که ازدواج مجموعه ای از چالش ها و پیچیدگی های خاص خود را دارد. به نظر میرسد شبکهای از نقشها و مسئولیتها که منتظرند شما را برای همیشه در درون خود به دام بیندازند.
همچنین ببینید: 21 رمز و معانی متداول سکستینگچرا برای لحظهای به ذهن فراری خود استراحت نمیدهیم و از مزایای ازدواج قدردانی نمیکنیم؟ ازدواج پیوند زیبایی است که دو هم روح را به هم متصل می کند تا اینکه مرگ آنها را از هم جدا کند. شما می دانید که همیشه کسی را در کنار خود دارید تا شادی ها و مشکلات شما را به اشتراک بگذاردآنی میگوید. و سپس وکلا درگیر شدند و همه چیز بسیار بد شد. ما الان به سختی صحبت می کنیم. ای کاش دوست می ماندیم و هرگز ازدواج نمی کردیم.» صادقانه بگویم، هیچ کس نمی تواند قول دهد که تا پایان عمر یک فرد را با همان شدت دوست خواهد داشت و به او اعتماد خواهد کرد. افراد تغییر می کنند، اولویت های آنها در طول زمان تغییر می کند. و وقتی احساس میکنید که نیاز به کنارهگیری دارید، ازدواج راه فرار آسانی را به شما پیشنهاد نمیکند.
6. ازدواج تصور ما از عشق را محدود میکند
«استدلال اصلی من علیه ازدواج این است که به دنبال تأیید خارجی است. الکس می گوید که یک رابطه شخصی معتبر اعلام شود. من نمیخواهم دولت یا کلیسا یا جامعه وارد عمل شوند و بگویند، "باشه، اکنون عشق شما را واقعی و معتبر اعلام میکنیم." اگر من و شریکم تصمیم گرفتهایم که رابطهمان، هر شکلی که باشد، برای ما مفید است، چرا اجازه دهیم دولت یا کلیسا در آن نظر داشته باشند!»
ازدواج اغلب بهعنوان بالاترین پله نردبان عشق رمانتیک دیده میشود. در نتیجه تمام اشکال دیگر روابط باطل می شود. همچنین، چیزهایی که در یک ازدواج ایده آل به دنبال آن هستیم - عشق، امنیت، ارتباط عاطفی و غیره - را می توان در خارج از ازدواج نیز یافت. برای تأیید رابطه خود با شریک زندگی خود به یک تکه کاغذ یا یک کشیش نیاز ندارید.
بنابراین، آیا ازدواج دیگر ارزشش را دارد؟
"من نمی گویم ازدواج به این صورت ارزشش را دارد. بله، افرادی که مجرد می مانند با چالش های زیادی روبرو هستند، اما منبه آنها توصیه کنید که زندگی خود را به طور کامل زندگی کنند. به آنچه مردم در مورد شما می گویند یا فکر می کنند اهمیت نده. جامعه خود را پیدا کنید و دایره ای از عشق را همیشه در اطراف خود نگه دارید. شاید یک گروه پشتیبانی تشکیل دهید که در آن بتوانید مشکلات خود را به اشتراک بگذارید و احساس امنیت کنید،" آدیا می گوید.
"به یاد داشته باشید، این زندگی شماست و باید آن طور که می خواهید زندگی کنید. تنهایی دلیل کافی برای ازدواج نیست - راه های دیگری برای حل آن وجود دارد. به علاوه می توانید در ازدواج نیز تنها باشید. فقط زمانی ازدواج کنید که کاملاً مطمئن باشید که آن چیزی است که میخواهید.»
ازدواج یکی از راههای ابراز عشق یا پیشبرد آن است، اما به یاد داشته باشید که این تنها راه یا حتی بهترین راه نیست. تا زمانی که ازدواج به عنوان یک انتخاب و نه یک دستاورد تلقی شود، بد نیست آن را به عنوان یک گزینه نگه دارید. و به همان اندازه خوب است که با هم زندگی کنید، مجرد بمانید، با کسی که دوست دارید قرار ملاقات بگذارید یا به طور کلی از قرار ملاقات خودداری کنید. همیشه به خاطر داشته باشید که ازدواج تضمین کننده عشق، امنیت یا یک رابطه سالم و شاد نیست. همانقدر که من از اعتراف آن متنفرم، دیزنی اشتباه کرده است.
>با وجود همه چیز، ما هنوز تصمیم داریم یک عمر را با یک نفر بگذرانیم. این ما را به این سوال برمی گرداند که هدف از ازدواج امروز چیست؟ آیا ازدواج هنوز در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم جایگاهی دارد؟ ازدواج نشان دهنده چیست؟ ما آدیا پوجاری، روانشناس بالینی (کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دیپلم PG در روانشناسی توانبخشی) را با خود داریم تا ما را با بینش خود در مورد دستاوردها و زیان های ازدواج غنی کند.دلایل ازدواج – آنچه به دست می آورید
<0 هیچ اطلاعات قطعی در مورد زمان شروع ازدواج به عنوان یک نهاد وجود ندارد، اما برخی از مورخان ادعا می کنند که اولین مراسم ثبت شده بین یک مرد و یک زن به 2350 سال قبل از میلاد برمی گردد. در بین النهرین این تاریخ و سنت زیادی است که توضیح میدهد چرا کنار گذاشتن کامل این مؤسسه دشوار است.آدیا میگوید: «امروزه ازدواجها برای اهداف مختلفی انجام میشود. برخی به دنبال حمایت عاطفی هستند، برخی دیگر به دنبال حمایت مالی هستند. در مورد ازدواج های ترتیب داده شده، یک روند رایج در فرهنگ های محافظه کارانه، وضعیت مالی و اجتماعی خانواده مطرح می شود. و در مورد ازدواج های عاشقانه، همه چیز در مورد راحتی زندگی مشترک و برخورداری از حمایت های عاطفی، روانی و مالی است." فضای قابل توجهی درجهان. احتمالاً از خود می پرسید: "آیا ازدواج دیگر ارزشش را دارد؟" یا شاید به پاسخهای دقیقتری برای «آیا ازدواج برای یک زن ارزش دارد یا یک مرد؟» نیاز دارید، فقط در صورتی که کنجکاو باشید که کدام جنسیت در ازدواج شادتر است.
در هر صورت، ما امروز با دلایل محکمی اینجا هستیم. تا شما را متقاعد کند که چرا ازدواج ها هنوز جواب می دهد و تصویری از زندگی بدون ازدواج به شما نشان دهد. حالا شما حساب کنید و تصمیم بگیرید که کدام طرف برای شما وزن بیشتری دارد و آیا طرفدار ازدواج هستید یا دقیقا برعکس آن.
4. مراقبت های بهداشتی و بیمه
من عاشق فیلم هستم وقتی خواب بودی ، اما چیزی که برای من بیشتر به چشم می آید این است که ساندرا بولاک اجازه نداشت در بیمارستان با پیتر گالاگر ملاقات کند، زیرا بیمارستان «فقط برای خانواده» بود. به طور مشابه، من و شریک زندگیم نزدیک به یک دهه است که با هم هستیم، اما نمی توانم او را به بیمه درمانی خود در محل کار اضافه کنم، زیرا او همسر نیست. توجه داشته باشید، بسیاری از سازمانها این سیاستها را تغییر میدهند تا مشارکتهای داخلی را در بر بگیرند، اما این روند کندی است.
اگر در کشوری زندگی میکنید که مراقبتهای بهداشتی در آن ملی نشده و برای همه قابل دسترسی نیست، میدانید که حتی مشاوره با پزشک نیز انجام میشود. قرار است یک پنی زیبا به شما بازگرداند. بنابراین، اگر ازدواج چیزی است که برای اطمینان از سلامت بدن و بیمه شما لازم است، شاید بخواهید آن را در نظر بگیرید. من حدس میزنم، در چنین مواردی، میتوانید با «بله» جسورانه پاسخ دهید «آیا ارزش ازدواج را دارد؟»معضل.
5. حمایت در مواقع سخت
باز هم، ما نمی گوییم که یک شریک غیرهمسر بلندمدت از شما حمایت نخواهد کرد. اما در بسیاری از مواقع آن سند قانونی ازدواج یک عامل است. شاید هدف شما از ازدواج امروز اینگونه باشد. تا به امروز، شما نیاز به تایید قانون و جامعه دارید تا با افتخار اعلام کنید که کسی همراه مادام العمر شماست.
جک می گوید: "پدرم فوت کرد و من و شریکم برای مراسم خاکسپاری پایین آمدیم." «خانواده من همیشه کمی سنتی بودند و از اینکه من او را با خود آورده بودم متعجب شدند. سر و صدای زیادی در مورد آن وجود داشت و آنها همه چیز را به طرز وحشتناکی ناراحت کردند. به ذهنشان خطور نمی کرد که او سیستم حمایتی من بود در حالی که من غمگین بودم، صرفاً به این دلیل که ما ازدواج نکرده بودیم." تو راحت به عنوان یک همسر، شما این حق را دارید که دست شوهر یا همسرتان را در هنگام غم و اندوه یا در صورت درد گرفتن، بگیرید. و همچنین، مگر اینکه شما در یک رابطه زنده باشید، یا همسرتان در این رابطه با شما مشکل داشته باشد، داشتن یک نفر برای مراقبت از شما در مواقع سخت، آرامش بخش است.
6. امنیت کلی و راحتی
هر بار که به خواربارفروشی می روم، گیج در مقابل همه «بسته های خانوادگی» می ایستم. وقتی می خواستم یک میز ناهارخوری بخرم، تعجب کردم که چرا چیزی کوچکتر از یک مجموعه وجود نداردچهار دنیا هنوز برای افرادی طراحی شده است که متاهل هستند و خانواده دارند. در حال حاضر، مخالف ازدواج لزوما مجردی نیست - شما ممکن است قرار ملاقات داشته باشید یا در یک رابطه طولانی مدت باشید - اما واقعیت این است که ازدواج راحت ترین راه برای رفتن است.
والدین شما خوشحال هستند، دوستان شما لذت می برند. در نوار باز عروسی، بیمه درمانی شما مرتب شده است، و امیدواریم که دیگر نیازی به پوشیدن Spanx در یک قرار نخواهید داشت. در نهایت این موضوع امنیت و راحتی است که افراد را به سمت زندگی زناشویی جذب می کند. طبق مقاله ای که دانشکده پزشکی هاروارد منتشر کرده است، در حقیقت، مردان متاهل از نظر سلامت روانی و جسمی یک قدم جلوتر هستند. به نوعی، این موضوع روشن میکند که کدام جنسیت در ازدواج شادتر است.
آدیا میگوید: «من فکر نمیکنم جایگزینی برای ازدواج تعریف شود. «زندگی با کسی معادل ازدواج نیست، زیرا ازدواج یک فرآیند قانونی برای شریک شدن شخص است. حتی اگر یک ازدواج تلخ شود، مردم اغلب برای جلوگیری از دردسر طلاق به آن ادامه می دهند.
همچنین ببینید: 15 نشانه که شما در یک رابطه جدی هستیددلایل ازدواج نکردن – آنچه از دست می دهید
«دلایل زیادی برای ازدواج نکردن وجود دارد. آدیا می گوید. «شاید شما غیرجنسی یا عاشقانه هستید و ازدواج و همراهی برای شما جذابیتی ندارد. شاید ازدواج های ناخوشایند زیادی را دیده باشید و این ایده شما را تحت تاثیر قرار دهد. یا شاید شما فقط می خواهید یک زندگی بدون نمایشنامه داشته باشید و زندگی مستقل را انتخاب کنید."
ما به شماجوانب مثبت معامله زناشویی، حالا در مورد معایب چطور؟ با این همه امکانات دنج که این موسسه به ارمغان می آورد، ازدواج نکردن چه مزایایی دارد؟ اگر به دلایل معتبری برای حمایت از این جمله نیاز دارید که «ازدواج ارزشش را ندارد» و احساس خوبی نسبت به زندگی مجردی شگفت انگیز، بی دغدغه و بی دغدغه خود دارید، ما در اینجا نیز به شما اطلاع داده ایم.
1. از دست دادن آزادی شخصی
گوش دهید، ما می دانیم که برخی از ازدواج های مدرن به سمت برابری و باز بودن پیش می روند، اما تعریف اصلی ازدواج این است که شما اکنون غیر مجرد، نیمی از یک زوج، یک همسر هستید. تصور شما به عنوان یک فرد تقریباً حذف شده است. دقیقاً اینجاست که سؤال «آیا ازدواج برای یک زن ارزشش را دارد؟» اهمیت بیشتری پیدا میکند.
برای زنان، بهویژه، امکان کشف بیشتر خود، چه از طریق سفر انفرادی پس از ازدواج یا تغییر شغل باشد. به میزان قابل توجهی باریک می شود. در ساختارهای اجتماعی محدودتر، زنان مجبورند نام خود را کنار بگذارند و خود را با هویتی کاملاً جدید با کیفی پر از مسئولیتهای جدید وفق دهند.
میگوید: «من میخواستم بعد از ازدواج در یک دوره نویسندگی خلاق شرکت کنم. وینونا «شوهرم صراحتاً من را منع نکرد، اما همیشه چیزی مانع می شد. پول تنگ بود یا بچه ها به چیزی نیاز داشتند یا او برای یک ترفیع بزرگ در محل کار خود را آماده می کرد. فضایی برای من وجود نداشت که از آنجا بیرون بیایم و خودم را به عنوان یک نویسنده و به عنوان یک نویسنده کشف کنمفردی." فردیت اغلب به یک کلمه کثیف در ازدواج تبدیل می شود و اگر نیازهای خود را در اولویت قرار دهید، شما خودخواه در نظر گرفته می شوید. بنابراین، برای پاسخ به سوال شما «آیا ازدواج برای زنان ارزشش را دارد؟»، یک تماس سخت است.
2. شما مجبور هستید نقشهای خاصی را بازی کنید
کریس میگوید: «فکر نمیکنم هرگز به این موضوع فکر نکرده باشم که اصطلاح «شوهر» چقدر پربار است تا زمانی که واقعاً یکی از آنها شدم. همه چیز این بود که نان آور اصلی زندگی باشم و بدانم چگونه همه چیز را با سیم و تماشای ورزش درست کنم. من دوست دارم با گربههایمان غذا بپزم و بنشینم، و اوه پسر، آیا دوستان و خانوادهام صدایم را درآوردند!»
همسرش، کارن، پاسخ میدهد: «هر بار که به یک جمع خانوادگی میرفتیم، یکی میگفت "خدایا، کریس لاغر به نظر می رسد. کارن، تو مراقب شوهرت نیستی!» یا اگر پدر و مادرش می آمدند و من از سر کار به خانه نمی آمدم، زمزمه هایی به گوش می رسید که چگونه زنان مدرن هیچ وقت برای اداره خانه هایشان به درستی وقت ندارند." t تغییر کرد. نقش هایی که ما در ازدواج داریم به همان شکل باقی می ماند. مرد سرپرست خانواده است، زن خانهدار پرورشدهنده است. پس آیا ازدواج برای یک زن ارزش دارد؟ آیا ازدواج برای یک مرد ارزش دارد؟ پول بیشتری به دست آورید، دو بچه را بیرون بیاورید، بعد به شما می گوییم!
3. ناتوانی در فرار از روابط سمی یا خانواده
در حالی که خشونت و آزار شریک خانوادگی حتی در غیاب ازدواج رخ می دهد، شاید کمی راحت تراگر مقید به محدودیت های قانونی ازدواج نیستید، از آن فرار کنید. بسیاری از افرادی که برای مدت طولانی شکنجه های کلامی و فیزیکی همسر آزارگر را تحمل کرده اند، به شما توصیه نمی کنند که ازدواج ارزشش را ندارد.
«شوهرم و من جینا میگوید: «قوانین بهدلیل اینکه نمیتوانستم بچه دار شوم، مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. «من در آن زمان کار نمیکردم و همیشه به من آموختهاند که ازدواجت را کنار بگذار، مهم نیست چقدر اوضاع بد میشود. من سال ها در آن رابطه مسموم ماندم و این اعتماد به نفسم را از بین برد. این باعث می شد هر روز به این فکر کنم که "آیا ازدواج من ارزشش را دارد؟"
ازدواج اغلب به عنوان مقدس ترین رابطه تلقی می شود، به طوری که خشونت خانگی و تجاوز زناشویی در بسیاری از کشورها به سختی جرم محسوب می شوند. داستانی که ما در مورد همیشه بودن ازدواج می گوییم اغلب به دلیل ماندن بسیاری از ما در ازدواج های بد می شود. این قطعا یکی از مزایای ازدواج نکردن است.
4. وابستگی بیش از حد به شریک زندگی
از دست دادن استقلال یک چیز است، اما وابستگی بیش از حد به همسر تغییر ظریف تری است که می تواند بدون اینکه شما متوجه شوید رخ می دهد. شوهرم تمام قبوض و مالیات و غیره را بر عهده گرفت. من 45 ساله بودم و هرگز مالیاتم را انجام نداده بودم!» دینا فریاد می زند.
بیل چهل و هشت ساله می افزاید: "من هرگز آشپزی را یاد نگرفتم زیرا مادرم وقتی بچه بودم این کار را می کرد.و همسرم زمانی که ما ازدواج کردیم این کار را انجام داد. حالا ما طلاق گرفتیم و من تنها زندگی می کنم. من به سختی می توانم یک تخم مرغ را بجوشانم.» این به افرادی که نقشهای سنتی را در ازدواج دارند مربوط میشود، به این معنی که مهارتهای حیاتی و خاصی وجود دارد که ما به سادگی به خود زحمت نمیدهیم یاد بگیریم. بیایید با آن روبرو شویم، مالیات و تخم مرغ آب پز چیزهایی هستند که همه باید بدانند، چه متاهل باشند و چه نباشند.
5. طلاق می تواند کثیف باشد
«دلایل زیادی وجود دارد که همسرم سالی و من این کار را نمی کنیم. ویل می گوید نمی خواهم ازدواج کنم. "اما، بیشتر، من نمی خواهم خطر طلاق زشت و سخت را بپذیرم و محو عشقمان را ببینم، زیرا نمی توانیم تصمیم بگیریم که عکس اسب در اتاق غذاخوری به چه کسی برسد." مردم از از دست دادن بسیاری از مزایای ازدواج می ترسند، اما انصافاً، اگر شما و شریک زندگی تان پیوند محکمی داشته باشید، زندگی بدون ازدواج به همان اندازه خوشحال کننده و هیجان انگیز است.
در ایالات متحده، زوج هایی که برای ازدواج با یکدیگر ازدواج می کنند اولین بار تقریباً 50 درصد شانس طلاق دارند. و در حالی که ازدواجی که از هم می پاشد نباید زشت شود، روند طلاق در واقع می تواند شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر متخاصم تر کند. بنابراین می بینید، در واقع سخت است به این نتیجه برسیم که کدام جنسیت در ازدواج شادتر است. اگرچه مانند بسیاری از گزارش های نظرسنجی دیگر، روزنامه دیلی تلگراف نیز بیان می کند که مردان متاهل در ضریب خوشبختی زنان متاهل را کتک می زنند.
«وقتی من و شوهرم تصمیم به طلاق گرفتیم، هنوز هم دوست داشتیم.