فهرست مطالب
قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهیم، "آیا زنا اینقدر اشتباه است؟"، ابتدا سعی کنیم بفهمیم زنا چیست. زنا به عنوان یک عمل داوطلبانه از "رابطه جنسی بین یک فرد متاهل و شخصی غیر از همسر یا شریک فعلی آن شخص" تعریف شده است. این اساساً خیانت به شریک زندگی خود برای داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج است - عملی که از نظر اخلاقی، اجتماعی و قانونی غیرقابل قبول تلقی می شود.
آن را بپذیرید یا نه، زنا و روابط جنسی در جوامع در سراسر جهان بسیار رایج است. . ما نمی گوییم که این کار درستی است، اما نمی توان این واقعیت را انکار کرد که مردم گاهی اوقات به شریک زندگی خود خیانت می کنند. هیچ کس دوست ندارد در یک ازدواج یا یک رابطه متعهدانه به او دروغ گفته شود و خیانت شود. با این اوصاف، اگر وضعیت ازدواج شما شبیه به آنچه در داستان زیر ذکر شده باشد، ممکن است استثناهایی از این قاعده وجود داشته باشد.
وقتی زنا برای بقا ضروری شد
آیا زنا تا این حد اشتباه است؟ من نمی دانم. برای من، بی وفایی بودن، آنچنان که به ناچار از سوی جامعه به من نشان داده می شد، به نوعی یک ضرورت بود. من تقریباً پنج سال در یک ازدواج ناهنجار بودم، جایی که باید درآمد کسب میکردم، از بچه مراقبت میکردم و همچنین نمایشی را در مقابل همه دنیا به نمایش میگذاشتم که با خوشحالی ازدواج کردم. در ابتدا، علیرغم اینکه میدانستم با مردی معتاد به مواد مخدر ازدواج کردهام که به سختی میتوانست به هیچ شغلی پایبند باشد، ازدواجم را به نتیجه برسانم.برای بستن سوراخ هایی که وجودم را تهدید می کرد و نمایش را ادامه می داد. و در تمام این سالها مرد دیگری در زندگی ام داشتم که روزی روزگاری همکلاسی من بود. مطمئناً میدانم که این رابطه به من کمک کرد تا در بدترین سالهای زندگیام زنده بمانم و همچنین به رشد پسرم کمک کرد. بدون وس، تربیت پسر جوانی که همیشه نبود یک شخصیت پدری را در زندگیاش احساس میکرد، غیرممکن بود.
همچنین ببینید: مزایای یک رابطه زنده: 7 دلیل که چرا باید آن را دنبال کنیدپدرم زمانی که من بچه بودم درگذشت. من هیچ برادری نداشتم. مادرم تمام تلاش خود را کرد تا از طریق ازدواج پر فراز و نشیب من از من حمایت کند و در زمانی که من در مقام بودم از پسرم مراقبت می کرد. من در بخش IT شغلی پرمخاطب بودم و درآمدم برای بزرگ کردن پسرم ضروری بود. و وس یک ضرورت برای نیازهای جسمی و روحی من بود.
خیانت به من کمک کرد تا با یک ازدواج نادرست کنار بیایم
می دانم که این جامعه زنی مانند من را به عنوان خیانتکار برچسب گذاری می کند و من را به خیانت متهم می کند، اما من نمی دانم. بد نیست بگویم که پشیمان نیستم. وقتی وس در سفر بود، بدم نمی آمد که ساعت ها با وس صحبت کنم. من هیچ پشیمانی برای زمان دوست داشتنی که با هم گذراندیم زمانی که در حال تور بودم و او به من پیوست، ندارم. من سزاوار آن لحظات بودم.
من در آن زمان کمی بیشتر از 30 سال داشتم و چرا باید آرزوهایم را دفن می کردم؟ فقط به این دلیل که ناآگاهانه با مردی ازدواج کردم که حتی کنترل خودش را نداشت؟ خیلیها گفتند که من همیشه میتوانم سکس بخرم، اما در مورد ضریب عاطفی چطور؟در تخت خواب؟ من به جای ارضای یک میل فیزیکی نیاز داشتم که در آغوش گرفته شوم، دوست داشته باشم، و احساس تعلق داشته باشم.
من به عنوان یک زن تحصیل کرده و مستقل از نظر مالی، نمی توانستم با شوهری که این کار را به صورت روتین انجام می دهد رابطه جنسی داشته باشم. نیمی از زمان تحت تأثیر مواد مخدر، گاهی اوقات بعد از رابطه جنسی، جلوی پسرمان که گریه می کرد از اتاق دیگر می آمد، فریاد می زد و از من سوء استفاده می کرد. بعد از اینکه سعی کرد جلوی چشمان مادر و پسرم مرا کتک بزند مجبور شدم از او جدا شوم و همچنین مجبور شدم دو بار سقط کنم زیرا نمی خواستم بچه دیگری با او داشته باشم.
پیدا کردن تکیه گاه سیستم خارج از ازدواج
در تمام این سالها جدایی و یک پرونده طلاق در انتظار دادگاه، به یک دوست، یک شریک گهگاهی در رختخواب و فردی نیاز داشتم که تأثیر خوبی بر پسرم داشته باشد. هر بار که او در شهر است، مهم این است که پسرم را بیرون بیاورد. برد مشکلات کوچک خود را با وس در میان می گذارد. مثلاً اینکه چگونه در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگرفت یا دختری که به او خیره میشد. من عاشق این تعاملات هستم و از پیوند خاص آنها خوشحالم.
از نظر من، وس دوستی است که می توانم ساعت ها از طریق تلفن با او گریه کنم. وقتی در مدرسه بود، یک بار به من گفته بود که چقدر من را دوست دارد و یک روز با من ازدواج خواهد کرد. اما خب، این بیشتر یک دوست داشتن نوجوانان بود. ما راه خود را برای تحصیلات عالی ادامه دادیم، با شرکای مربوطه خود ازدواج کردیم و به شهرهای مختلف نقل مکان کردیم. اما می گویند عشق هرگز نمی میرد. شاید به همین دلیل با وس تماس گرفتمزمانی که ازدواج من پر سر و صدا شد. مواقعی بوده که به شدت به او نیاز داشتم، اما می دانستم که او با خانواده اش است و از این رو نمی توانستم با او تماس بگیرم. مواقعی وجود داشته که براد حالش خوب نیست و میخواست وس بیاید و شب پیش او بماند.
میدانم که او هم پسری دارد و از این رو هرگز کاری انجام نمیدهم که منجر به پسرش شود. غفلت. من هیچ تمایلی به شکستن خانه او ندارم. بنابراین، خیانت تنها پاسخ به نیازهای ما بود، و هر چند در جامعه ما منفی دیده شود، می توانم بگویم پاسخی است برای بسیاری از مردان و زنانی که در زندگی زناشویی خود دچار مشکلات سختی می شوند. تا زمانی که فرد بداند چگونه تعادل برقرار کند و بیش از حد مالکیت نداشته باشد، حس مثبتی دارد.
همچنین ببینید: چرا مجردم؟ 11 دلیلی که ممکن است هنوز مجرد باشیدوز بدون شک با پنهان کردن نکات منفی خود به من کمک کرده تا در زندگی به جلو بروم. بدون او، فکر نمیکنم بتوانم براد را آنطور که امروز انجام میدهم بزرگ کنم. هر دوی ما در زندگی خود به یک مرد نیاز داشتیم. من کاملاً به وس اعتماد دارم. به طوری که در صورت مرگ من، وصیت من می گوید که او سرپرست پسرم خواهد بود و تضمین می کند که اموال من به او منتقل شود.
آیا زنا همیشه اشتباه است؟
آیا زنا اینقدر اشتباه است؟ چرا تقلب اینقدر بد است؟ خوب، زنا یا خیانت جنسی همیشه یک موضوع دشوار است. معمولاً امور و طلاق دست به دست هم می دهند. در حالی که تأثیر خیانت بر شریک زندگی در انتهای دریافتنمیتوان آن را نادیده گرفت یا به سادگی گرفت، مهم است که با لنز سیاه و سفید به سوژه نزدیک نشویم.
هیچکس واقعاً نمیخواهد توسط شخصی که بیشتر دوستش دارد فریب بخورد. در حالی که ممکن است همیشه هیچ توجیهی برای این عمل وجود نداشته باشد، ممکن است به درک اینکه چرا شخص مرتکب زنا شده است کمک کند. خیانت اغلب منجر به طلاق میشود، اما داستانهای متعددی از زوجها وجود دارد که از این حادثه گذشته و برای ایجاد یک ازدواج قوی، رضایتبخش و موفق تلاش میکنند. در اینجا چهار دلیل وجود دارد که چرا زنا ممکن است اشتباه باشد یا ممکن است اشتباه نباشد:
1. شکستن اعتماد و وفاداری
یکی از مهمترین دلایل اشتباه بودن زنا این است که اعتماد را از بین می برد. فردی که به او خیانت می شود ازدواج تعهدی برای وفادار ماندن به یکدیگر است و اعتماد پایه ای است که این تعهد بر آن بنا می شود. زنا نقض این اعتماد و وفاداری است. شما نه تنها به شریک زندگی خود دروغ می گویید بلکه یکی از مهم ترین قول هایی که به او داده اید را نیز زیر پا می گذارید. با ارتکاب زنا احساسات آنها را جریحه دار می کنید و باعث درد آنها می شوید. بازسازی اعتماد، در صورت زنده ماندن ازدواج، کار بزرگی است.
2. بر خانواده و دوستان شما تأثیر می گذارد
این فقط شریک زندگی شما نیست که تحت تأثیر قرار می گیرد. زنا اثرات مخربی بر خانواده و دوستان شما نیز دارد. اگر بچه ها در آن نقش داشته باشند، ویرانگرتر است. بر روحی و روانی تأثیر می گذاردنه تنها از همسرتان بلکه از فرزندانتان نیز باشید. تعارض بین والدین همیشه بر کودک تأثیر می گذارد. این می تواند باعث استرس و سایر مسائل مربوط به سلامت روان شود که مقابله با آنها دشوار است.
همسر و فرزندان شما دیگر هرگز نمی توانند به شما اعتماد کنند. دیدن طلاق والدین می تواند باعث ناراحتی عاطفی شدید کودکان شود و بر رفاه کلی آنها تأثیر بگذارد. دوستان و خانواده بزرگ شما نیز نمی توانند دوباره شما را به همان شکل ببینند. زنا کاری نیست که به راحتی فراموش شود. از طریق رفتارهای آنها دائماً اعمال خود را یادآور می شوید. بهبودی برای خانواده شما بسیار دشوار خواهد بود.
3. ممکن است شما را به شریک زندگی خود نزدیکتر کند
در حالی که درست است که زنا می تواند تأثیر مخربی بر همسری داشته باشد. فریب خورده است، نمی توان این احتمال را نادیده گرفت که ممکن است هر دو شریک را به هم نزدیکتر کند. گاهی لازم است همه چیز را از دست بدهید تا به ارزش واقعی آنچه دارید پی ببرید. همچنین ممکن است زنا باعث شود هر دو طرف متوجه شوند که یکدیگر را بدیهی میدانند و در نهایت آنها را به تغییر مرزها و ایجاد اعتماد در رابطه سوق میدهد. چندین زوج میتوانند رابطه خود را پشت سر بگذارند و روی ازدواج خود کار کنند و این کاملاً اشکالی ندارد.
4. ممکن است همیشه اشتباه نباشد
زنا ممکن است همیشه یک عمل غیر اخلاقی نباشد. اگر داستان را خوانده ایددر بالا، حتماً متوجه شده اید که این زن سال ها در یک ازدواج متجاوزانه زندگی کرده است. شوهرش معتاد به مواد مخدر بود که او را مورد آزار جسمی و روحی قرار میداد و در مورد پسرشان و تأثیری که اعمال او روی او میگذارد، اذیت نمیکرد. او مجبور بود به تنهایی پسرش را بزرگ کند در حالی که مورد آزار و اذیت و طلاق قرار میگرفت.
اگر فردی در وضعیت مشابهی گیر کرد، طبیعی است که بخواهد با کسی باشد که به نیازهای جسمی و عاطفی او اهمیت میدهد. به هر حال، نمی توان این واقعیت را انکار کرد که رابطه جنسی یک نیاز فیزیکی است و همه ما انسان هایی هستیم که احساسات، عواطف و احساسات داریم و باید از آنها مراقبت شود. در چنین وضعیت بد و بدی، طبیعی است که یک انسان به دنبال چیزهای مثبت در زندگی خود باشد.
چرا تقلب اینقدر بد است؟ آیا زنا اینقدر اشتباه است؟ خوب ممکن است از نظر قانون و جامعه غیر اخلاقی تلقی شود. اما تأثیر واقعی خیانت به طرف های درگیر بستگی دارد، به ویژه کسی که در پایان آن بوده است. دلایل مختلفی برای خیانت می تواند وجود داشته باشد، از برآورده نشدن نیازهای شریک زندگی گرفته تا اینکه آنها به دنبال هجوم آدرنالین برای انجام کار اشتباه هستند. برای برخی، خیانت عاطفی بیشتر یک معامله شکن است تا جنسی. مهم نیست که دلایل یا پیامدهای آن چه باشد، تصمیم به نامیدن آن یک عمل غیر اخلاقی، تصمیم برای کنار گذاشتن آن یا ترک آن بر عهده شریک زندگی است که بیشترین بار را به دوش می کشد.از آن.
ناجوری در بازسازی یک رابطه پس از تقلب و نحوه هدایت آن