فهرست مطالب
سلام خانم!
من 42 ساله هستم. 2 سال از ازدواج دومم می گذرد و به خاطر سن و سالمان تصمیم گرفتیم بچه دار نشویم.
هم من و هم شوهرم دو بار ازدواج کرده ایم. اولین ازدواج من 17 سال پیش به پایان رسید و من بدون هیچ پشیمانی به زندگی خود ادامه دادم. ازدواج شوهرم 5 سال پیش تمام شد. او از آن ازدواج 2 فرزند دارد که با مادرشان زندگی می کنند. او به شدت به پسران 13 و 9 ساله خود وابسته است.
مشکلی که من با آن مواجه هستم این است که شوهرم به خاطر بچه ها دائماً با همسر سابقش در تماس است، اما اینطور نیست. اینجا تمام شود من پیامهای رد و بدل آنها را خواندهام که به وضوح نشان میدهد که صحبت آنها به رفاه بچهها نمیچسبد، بلکه به اظهارات شخصی زیادی مانند ظاهر/هدیه و غیره ادامه میدهد.
همچنین، شوهرم میرود و در خانه زن می ماند، "برای خوشحالی فرزندانش" و هر چهار نفر برای گردش، سینما، غذا و غیره به یک "خانواده بزرگ شاد" می روند.
من در این زمینه با شوهرم روبرو شده ام اما او این کار را می کند. هیچ چیز بدی در آن نمی بیند زیرا او اکنون همسر سابقش را بهترین دوست خود می داند. با این حال، نسبت به این رابطه به شدت ناراحت، مضطرب و ناامن هستم.
لطفاً راهنمایی کنید که چگونه با این وضعیت کنار بیایم، زیرا آنها هر روز با هم صحبت می کنند و شوهرم حداقل 2-3 بار پیش آنها می رود و می ماند. یک سال
پیشاپیش متشکرم،
همسری پر استرس.
مطالعه مرتبط: 15 چیزی که افراد مطلقه باید هنگام برقراری روابط جدید بدانند
همچنین ببینید: عاشق یک مرد کمان هستید؟ 16 چیز برای دانستنپراچی وایش می گوید:
همسر عزیز پر استرس، تشکیل یک خانواده جدید، در حالی که خانواده قدیمی هنوز در حاشیه است، در واقع یک موقعیت دشوار است، به خصوص زمانی که کودکان درگیر آن هستند. میدانید چه اتفاقی میافتد - گاهی اوقات وقتی شرکای زندگی از ازدواج خارج میشوند و تمام فشارها و تعهداتشان برداشته میشود، ناگهان متوجه میشوند که از همراهی با یکدیگر لذت میبرند، زیرا اکنون مجبور نیستند به خاطر شریک زندگی خود شخص دیگری باشند و آنها از بودن خود لذت ببرند فکر میکنم این همان چیزی است که شوهر شما تجربه میکند وقتی میگوید همسرش «بهترین دوست» او شده است.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که او اکنون تصمیم گرفته است با شما زندگی کند و یک تعهد نسبت به شما به شما احساس خوش آمدید و بخشی از زندگی او. در عین حال، آنها سال ها را با هم تقسیم کرده اند و گذشته مشترکی با دو فرزند دارند تا به پیوند آنها ادامه دهند. این هر دو واقعیتی هستند که باید با درایت متعادل شوند. کارهایی که می توانید انجام دهید این است:
نکاتی برای بهبود ازدواج دوم خود
1. سعی کنید با همسر سابقش دوستی ایجاد کنید و به فرزندانش نزدیک شوید. به این ترتیب شما از برنامه های آنها مطلع خواهید شد و اگر واقعاً بتوانید یک دوستی خوب ایجاد کنید، او خودش شروع به تعیین حد و مرز می کند.با شوهرت چون زنان به مرزهای شریک دوستشان احترام می گذارند. سعی کنید این یک دوستی واقعی باشد و نه یک دوستی ساختگی.
2. به جای اینکه سعی کنید وقت خود را با آنها کم کنید، سعی کنید فرصت های بیشتری را برای شما و او ایجاد کنید تا زمان بیشتری را با هم بگذرانید. فعالیت های جدید، سفرهای جدید، سرگرمی های جدید را امتحان کنید. به او یادآوری کنید که چقدر سرگرم کننده هستید و چرا او در ابتدا با شما ازدواج کرده است. به جای تلاش برای جایگزینی خاطرات قدیمی، خاطرات جدید خود را ایجاد کنید.
3. به مشاور ازدواجی مراجعه کنید که در "ازدواج های شانس دوم" تجربه دارد و می تواند مهارت های برقراری تعادل بین زندگی جدید و زندگی قبلی را به هر دوی شما آموزش دهد.
با بهترین ها!
Prachi
داستان موفقیت آمیز ازدواج دوم: چرا می تواند بار دوم بهتر باشد
همچنین ببینید: 15 نکته مهم برای قرار ملاقات در دهه 30 زندگی خود به عنوان یک مرددرسی که از دو ازدواج و دو طلاق آموختم