آشنایی کاتولیک با یک ملحد

Julie Alexander 10-08-2023
Julie Alexander

روابط به اندازه کافی پیچیده هستند، اما وقتی خدا یا دین را به ترکیب اضافه کنید، همه چیز واقعاً شروع به مارپیچ می کند. قرار ملاقات با یک ملحد زمانی که به خدا ایمان دارید به اندازه کافی چالش برانگیز است، اما وقتی خانواده ها را درگیر می کنید، دیگر راه برگشتی وجود ندارد، آنها هرگز دیدگاه ملحد در مورد ازدواج را نمی پذیرند.

کاتولیک ها وفادار و فوق العاده هستند. به دین خود و به کلیسا اختصاص دادند. سوالاتی در مورد اینکه چگونه بلندمدت مدیریت خواهید کرد، چگونه فرزندان خود را تربیت خواهید کرد و غیره پیش می آید. اگر دیدگاه طرف مقابل را مسخره کنید یا بخواهید تغییر دهید، می توانید انتظار بدیهی را داشته باشید.

آشنایی و ازدواج با یک ملحد

آیا یک کاتولیک می تواند بدون اینکه دنیا از بین برود، با یک ملحد ازدواج کند؟ تنها چیزی که پیچیده تر از ازدواج با یک ملحد است، برخورد و برخورد با بستگان فضول و خانواده بزرگ است. ملودرام هرگز وجود نخواهد داشت. آنها احتمالاً فکر می کنند که این یکی از دلایلی است که شما باید مشاوره قبل از ازدواج را انتخاب کنید.

اگرچه ما آن را وحشتناک به نظر می رسانیم، و اینطور است، قرار ملاقات با یک ملحد غیرممکن نیست. و در حالی که درست است که بیشتر روابط به این دلیل شکست می خورند، اگر فکر می کنید می توانید آن را به نتیجه برسانید، نباید تسلیم شوید. آنچه را که برای متعادل کردن زندگی زناشویی و جنبه مذهبی تان لازم است انجام دهید.

مجرد و آماده معاشرت

آن دوران سختی بود.سخت، طاقت فرسا و ذهنی خسته کننده من بعد از خروج از یک رابطه 6 ساله تقریباً 2 سال مجرد بودم. فریب خوردن روان شما را تحت تاثیر قرار می دهد و اعتماد مجدد به کسی آسان نیست. اما پس از آن، حتی زمانی که احساس می‌کردم آماده‌ام، برای مدت طولانی از بازی معاشقه، قرار ملاقات و خواستگاری دور بودم، زنگ زده بودم.

من سعی کردم به دنبال عشق به چند نقطه کلیشه‌ای برخورد کنم. اما انگار عشق در تعطیلات بود. باشگاه کار نمی کرد، پارک دویدن کار نمی کرد، باشگاه کار نمی کرد، محل کار من یک بیابان بود و آنهایی که با آنها کلیک کردم قبلاً گرفته شده بودند.

خب، همیشه وجود دارد. اینترنت ، فکر کردم. بنابراین، من آنلاین شدم و در یکی از چندین سایت همسریابی که اینترنت را هجوم آورده اند، یک نمایه شگفت انگیز برای خودم ایجاد کردم. همانطور که مدام مرور می کردم، با هر نمایه ای که ورق می زدم، اعتقاد من به تنهایی مردن قوی تر می شد.

یک دختر کاتولیک پیدا کردم

و سپس یک روز، درست زمانی که می خواستم تمام امیدم را از دست بدهم و تماس بگیرم. مادربزرگم برای کمک، از یک دختر کاتولیک مستقر در آتلانتا تماس گرفتم. او عاشق خواندن بود، سگ‌ها، بروس وین، برای یک غول فناوری کار می‌کرد، راک کلاسیک و منچستریونایتد را دوست داشت!

"آیا شما واقعا واقعی هستید؟" من ازش خواستم. این باید یک رویا بود.

او زیباترین خنده را خندید و پاسخ داد: "البته! من واقعی هستم!» اگر این یک رویا بود، نمی‌خواستم از خواب بیدار شوم.

او به من گفت که کاتولیک به دنیا آمده است امابه خصوص مذهبی، که برای من کارساز بود. من یک آتئیست هستم، اما تا زمانی که من را تنها گذاشتند، اهمیتی نداشتم که دیگران به ایمان خود عمل کنند. او نظرات من را می دانست و ما هر دو با داشتن عقاید مذهبی متفاوت در یک رابطه خوب بودیم. با این حال، در ذهن من این فکر بی‌اهمیت وجود داشت که یک ملحد با یک مسیحی بدون مشکل نخواهد بود.

ملاقات با خانواده

ما به مدت 6 ماه خواستگاری کردیم، تصمیم گرفتیم که اینطور باشد. زمان ملاقات با والدینش در نیوجرسی بود و آخر هفته برای ملاقات با آنها رانندگی کرد. من از ملاقات با آنها عصبی بودم و کمی نگران بودم که آنها در مورد ازدواج دخترشان با یک ملحد چه فکری خواهند کرد. دیوار با یک شمع، گل، یک تسبیح و عهد عتیق و جدید در یک قفسه کوچک درست زیر. این دقیقاً روبه‌روی جایی بود که من نشسته بودم.

بی‌گناه، فکر کردم، به‌نظر نمی‌آید .

پس از خوش‌گذرانی‌های معمول، مستقیماً وارد جزئیات ناراحت‌کننده می‌شویم. در مورد حقوق و دستمزد و سرمایه گذاری و برنامه های آتی. از آنجا به سمت دین رفتیم. تصمیم گرفتم کلماتم را با دقت انتخاب کنم.

گفتم: «خاله. «من یک یهودی بزرگ شدم.»

خاله با ناراحتی جابه جا شد. "یهودی؟ ما نمی توانیم اجازه دهیم یک یهودی با دختر ما ازدواج کند.» به شوهرش نگاه کرد که با تکان دادن سر او را تایید کرد. ما نمی خواهیم آبروی خانوادگی خود را خراب کنیم ومردم را وادار به صحبت کنید این یک محله کوچک است و همه همه را می شناسند.»

من این خبر را گفتم

این را دیدم که یک مایل دورتر می آید و لبخند زدم. "خب، خاله، خوشحال می‌شوی که بدانی من یک آتئیست هستم."

عمه با کمی اخم پرسید. مطمئن نبودم که او بداند یک ملحد چیست.

دوست دخترم توضیح داد: «او به خدا اعتقاد ندارد.

همچنین ببینید: 65 پاراگراف عشق برای او

عمه با صدای بلند نفس نفس زد. "عیسی! او نمی کند؟» در حالی که سینه‌اش را گرفت ادامه داد: «چطور می‌تواند بیاید اینجا و دستت را بخواهد در حالی که به خدا ایمان ندارد؟» و سپس عمو اضافه کرد: "یک ملحد در خانه من با یک کاتولیک قرار ملاقات دارد؟ هیچ وقت این اتفاق نخواهد افتاد!»

«عمه، من با مذهبی بودن شما مشکلی ندارم. من نیستم و این انتخاب من است،" با لبخند پاسخ دادم.

همچنین ببینید: آیا یک زن ترازو می تواند یک همسر عالی برای شما بسازد؟

"نه...نه...نه! این کار نمی کند!» عمو قفل کرد. او به وضوح آشفته بود. منظورم این است که یهودی بودن خوب است. اما شما یک آتئیست هستید؟ پس تو چی، شیطان را پرستش کن؟

من سرفه کردم تا خنده ام را مهار کنم. «نه عمو، من به خدا یا دین اعتقاد ندارم. من مرد علم هستم من یک رئالیست هستم.»

عمو و عمه در کمال ناباوری به یکدیگر نگاه کردند. مدام به صلیب روی دیوار نگاه می کردند! طولی نکشید که لبخندم محو شد. هوا متشنج بود.

شاید باید چیزی بگویم. "عمو، واقع گرایان هستند ---"

"وای خدا! به بچه ها فکر کردی؟ آیا بچه دار نشدن زوج های متاهل اشکالی ندارد؟» عمه پرسید و در وسط راه مرا قطع کرد. او هنوز در ناباوری بود، «چطور می‌شودازدواج کاتولیک با یک آتئیست؟ این رابطه اساساً اشتباه است.

اما وقتی به سن فهم رسیدند، دوست دارم دین خود را انتخاب کنند. هر حرفش درست بود.

عمو ناباورانه سرش را تکان داد. او به دخترش نگاه کرد، "به من نگو ​​که با این موضوع مشکلی داری، یک ملحد با تو قرار ملاقات دارد؟"

"بله، من هستم! و او درست می گوید، دوست دخترم پاسخ داد. "من می خواهم بچه ها تصمیم بگیرند که چه زمانی به اندازه کافی بزرگ شوند."

پایان ملودراماتیک

"اگر می خواهید با او ازدواج کنید، ابتدا برای من یک بطری سم بخرید." . اول باید مرا دفن کنی و بعد می توانی با او ازدواج کنی. مطمئن نبودم که این وحشت بود یا ناامیدی. شاید، کمی از هر دو. اما او از خود عبور کرد. این کار را برای من انجام داد.

نمی‌توانستم بیشتر از این جلوی آن را بگیرم و اجازه بدهم تمام آن خنده‌های فروخورده از اعماق وجودم بیرون بیاید. من مثل دینامیت منفجر شدم، در حالی که زوزه می کشیدم، شکم گرفتگی ام را چنگ زدم، بی اختیار با دست دیگرم به مبل سیلی زدم.

اوه مرد، درام!

پام را گذاشتم پایین و به آنها درس بسیار روشنگری در مورد عشق مدرن و پیشرو بودن در دنیای امروز داد. حدود دو روز طول کشید تا آنها آمدند، اما من می دانم که آنها هنوز متقاعد نشده اند که دخترشان با یک ملحد قرار می گیرد.

هر خانواده منحصر به فرد و کمی است.دیوانه پس زود تسلیم نشو از نظر آنها، یک ملحد با یک مسیحی قرار ملاقات ایده ای کاملاً عجیب و غریب است و هیچ چیز نمی تواند بیش از این عذاب آور باشد. گام به گام همه چیز را بردارید و آنها را وادار کنید تا با آن شخص، ارزش های غیر مذهبی خود آشنا شوند و به آنها ثابت کنید که بهترین بچه ها را با هم بزرگ خواهید کرد.

سوالات متداول

1. آیا می توانید به عنوان یک ملحد خوشحال باشید؟

البته! اما فقط در صورتی یکی باشید که خودتان متقاعد شده اید. فقط به این دلیل که شریک زندگی تان یا شخص دیگری بر شما تأثیر می گذارد، ایده خدا را رها نکنید.

2. چند درصد از آتئیست ها متاهل هستند؟

نرخ ازدواج در این گروه کمتر است. این در یک مطالعه در سال 2012 ذکر شد که تنها حدود 36 درصد از آتئیست ها در مقایسه با 54 درصد مسیحیان ازدواج کرده بودند.

>

Julie Alexander

ملیسا جونز یک متخصص روابط و درمانگر دارای مجوز با بیش از 10 سال تجربه است که به زوج ها و افراد کمک می کند تا رازهای روابط شادتر و سالم تر را رمزگشایی کنند. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در ازدواج و خانواده درمانی است و در محیط های مختلفی از جمله کلینیک های بهداشت روان اجتماعی و مطب خصوصی کار کرده است. ملیسا مشتاق کمک به افراد برای ایجاد ارتباطات قوی تر با شرکای خود و دستیابی به شادی طولانی مدت در روابط خود است. او در اوقات فراغت خود از مطالعه، تمرین یوگا و گذراندن وقت با عزیزان خود لذت می برد. ملیسا امیدوار است از طریق وبلاگ خود، رمزگشایی شادتر، رابطه سالم تر، دانش و تجربه خود را با خوانندگان در سراسر جهان به اشتراک بگذارد و به آنها کمک کند عشق و ارتباط مورد نظر خود را پیدا کنند.