سبهادرا خواهر ناتنی کریشنا بود. برخی می گویند که او یوگمایا ، تناسخ دورگا بود که فرستاده شد تا بخشی از علت مرگ کامسا شریر باشد. وقتی خطر ازدواج سابهادرا با دوریودانای نامناسب وجود داشت، کریشنا به آرجونا پیشنهاد داد که او را ربوده باشد. سزاوار یک کشتریا بود که زنی را که دوستش داشت ربود. پس از انجام این کار، هنوز مشکل دلجویی از اولین ملکه دروپادی وجود داشت. آرجونا به سابهادرا پیشنهاد داد که خود را به عنوان یک خدمتکار متواضع به دراپادی پیشنهاد کند. بنابراین، با برداشتن تمام ظروف سلطنتی خود، با فروتنی به دراپادی خدمت کرد. در نهایت، دروپادی با عشق او را به عنوان همسری پذیرفت.

داستان سابهادرا

سبهادرا و آرجونا پسری به نام ابیمانیو داشتند، جنگجوی جوان شجاعی که راز ورود به <را آموخته بود. شکل گیری 1>چاکراویوها در جنگ در حالی که هنوز در شکم مادرش بود. زمانی که آرجونا نحوه ورود به چاکراویوها را نقل می کرد، سوبهادرا باردار مجذوب گوش کرده بود. با این حال، وقتی او نحوه بیرون آمدن از آن را روایت کرد، او به خواب رفت و بنابراین آبیمانیو هرگز آن هنر بیرون آمدن از چاکراویوها را یاد نگرفت. در نتیجه در جنگ جان باخت.

چگونه سایر همسران آرجونا در نجات جان او نقش داشتند

بهیشما پسر گانگا بود. هنگامی که آرجونا در روز دوازدهم جنگ او را از طریق خیانت می کشد، برادران بهشما (واسوس، موجودات آسمانی) او را نفرین می کنند. اولوپی بهواسوس و آنها موفق می شوند نفرین را کاهش دهند. بابروواهانا قرار است آرجونا را بکشد و اولوپی با گوهری در صحنه ظاهر شود که او را زنده کند. بنابراین آنها نقش های تعیین شده خود را ایفا می کنند.

هر یک از ما برای هدفی متولد شده ایم. گاهی اوقات از طریق ازدواج به آن هدف می رسیم. برخی از زنان برای مراقبت از والدین پیر یا خواهر و برادر معلول مجرد می مانند. گاهی اوقات مردان به همین دلیل مجرد می مانند. گاهی ازدواج با نفقه ختم می شود; در مواقع دیگر فقط وسیله ای است که به ما کمک می کند درس مهمی در زندگی خود بیاموزیم. گاهی اوقات، هنگامی که یک ازدواج به پایان می رسد، مهم است که به یاد داشته باشید که "متاهل بودن" هدف نیست. شاید هدف این است که صبورتر یا دلسوزتر شویم.

کریشنا از آرجونا خواسته بود تا سابهادرا را به انتهای یک برکه ببرد و او را به داخل هل دهد. او از دستور کریشنا شگفت زده شد اما او همانطور که به او گفته شد عمل کرد. Subhadra به عنوان یک زن به شکل شیطانی از آب بیرون آمد و سپس مرد. ظاهراً در زمان تولد اولیه‌اش، او شیطانی به نام تریاتا بود که در امپراتوری راوانا زندگی می‌کرد که سیتا را به آنجا آوردند. او بی اندازه به سیتا کمک کرده بود و به دلیل کارهای خوبش، رام برکت داد تا به عنوان خواهر کریشنا به دنیا بیاید. بنابراین او به حالت قبلی خود بازگشت و سپس درگذشت. همه چیز در مورد تحقق سرنوشت خود در پایان است.