فهرست مطالب
وقتی در مورد BDSM صحبت می کنیم، فقط یک فیلم یا بهتر است بگوییم کتاب فوراً به ذهن ما می رسد که 50 Shades Of Grey است. افرادی که BDSM را امتحان کردند به شما خواهند گفت که همیشه وجود داشته است. اما کتابهای 50 Shades of Grey آن را به جریان اصلی رساندند و کسانی که هنوز آن را در گوگل جستجو نکرده بودند متوجه شدند BDSM چیست. در واقع، شما در فیلم کابهی الویدا نا کهنا قاپی از BDSM دیدید. در این فیلم، شاهرخ خان به رانی موکرجی نکاتی برای تقویت زندگی جنسی خود میدهد و هنگامی که او با شلاق و لباس به خانه میآید، این فانتزی BDSM است که فیلمساز کاران جوهر آن را به منصه ظهور رساند. این یک چیز دیگر است که تلاش های او به یک شکست خنده دار ختم شد، اما کسانی که BDSM را امتحان کرده اند، اعترافات BDSM جالبی برای انجام دادن دارند.
BDSM Confessions of Six Women
شما تصاویر عجیبی را در ذهن خود ایجاد می کنید. کلمه BDSM را به زبان بیاورید. برای بسیاری این امر با احساس قضاوت همراه است و آنها فکر می کنند که گره خوردن و کتک خوردن به رابطه جنسی نامناسب است. BDSM واقعی برای همه نیست، بنابراین نباید آن را امتحان کرد. اما کسانی که به اندازه کافی جسارت داشته اند BDSM را امتحان کنند، اعترافات BDSM واقعا جالبی دارند. علاقه مند به امتحان BDSM هستید؟ سپس باید با شریک زندگی خود گفتگوی آزاد داشته باشید و به حرف ایمن خود توجه نکنید. چه کسی می داند دفعه بعد می توانید وارد لیست اعترافات BDSM ما شوید. فقط آنچه را که این 6 زن در مورد BDSM خود می گویند را مرور کنیدتجربه.
همچنین ببینید: اگر عاشق یک مرد متاهل هستید چه باید کرد1. "من عاشق زنجیر شدن به تخت هستم"
زمان زیادی طول کشید تا کژال شریک زندگی خود را به BDSM هدایت کند. او زمان زیادی را صرف کرد تا همسرش را متقاعد کند که او با گره خوردن مشکلی ندارد. اما هنگامی که شروع کردند، شریک زندگی او به آرامی به "خانه" ای تبدیل شد که او می خواست. به زودی شلاق و زنجیر در زرادخانه آنها گنجانده شد تا لذت را به حداکثر برسانند. وقتی دستها و پاهایش به چهار پایه تخت بسته میشوند، کاجول حتی برای رسیدن به ارگاسم نیازی به آمیزش ندارد.
«به آرامی به آنجا رسیدیم. بیش از 6 ماه طول کشید تا بفهمیم واقعاً چه می خواهیم و چه چیزی برای ما مفید است. سپس کم کم زنجیر و شلاق را معرفی کردیم. لحظه ای که من به شکلی گره خورده ام، توضیح آن بسیار دشوار است. اکنون متوجه شدم که مدت زیادی در درونم BDSM وجود داشت، اما میترسیدم آن سمت خود را کشف کنم.
2. "این آمیزش نیست، اما بهترین کاری است که BDSM با من انجام داده است"
در اعترافات BDSM خود، آرچانا گفت که هرگز با آرجون آمیزش نداشته است، اما نوع کارهایی که او در طول جلسات آنها با او انجام می دهد لذت بخش ترین بوده است. پس از جدا شدن از یک رابطه طولانی مدت، آرکانا شروع به کاوش در خود کرد. آرجون پسر جوانتری بود اما بیتجربه نبود. زمانی که آرجون آن را به او معرفی کرد، آرچانا به زودی متوجه نیاز او به پیچ خوردگی شد. با سکس تلفنی شروع شد: چیزهایی که آرجون گفت، آرچانا را فقط با فکر کردن به آنها از دیوار بالا برد. سپس فصل های شوخی آرجون شروع شد. اویک «دام» کامل بود و آرچانا یک «فرع» مطیع بود. لذت بخش ترین فصل ها فصل های چشم بند است. «هرگز نمیتوانم حدس بزنم که در آینده چه میشود. آرجون قرار است کدام قسمت از بدن من را با چه قسمتی از بدنش کشف کند." او با هر لمس ناله می کند و ناله می کند. اگرچه این رابطه جنسی نیست، اما این بیشترین لذتی است که Archana تا به حال داشته است.
3. "او دوست دارد من را فقط با کفش های رکابی ام ببیند"
آدیتی و ویکرام یک زوج تازه ازدواج کرده اند. به قول خود آدیتی: «ویکرام یک چیز برای کفش های رکابی دارد. او دوست دارد من را در آنها ببیند، فقط در آنها. برای طعم دادن به آن، جورابهای توری و توری مشکی کوچک و عروسکهای برش مشبک را اضافه میکنم. روز دیگر برای خودش یقه خرید و زنجیرش را به من داد. او فقط می خواهد عوضی کوچک من باشد. اگر پسر خوبی باشد به او غذا می دهم. اما اگر به حرف من گوش ندهد، شلاق می خورد. جالب بود."
همچنین ببینید: دینامیک قدرت در روابط - چگونه آن را سالم نگه داریم4. "من دوست داشتم کتک بخورم"
این به عنوان سرگرمی و بازی برای مومیتا شروع شد، اما پس از آن اعتراف BDSM او جالب است. دوست پسرش کونال وقتی کسی به او نگاه نمی کرد او را می زد. مومیتا خیلی زود متوجه شد که آن درد ظریف بیش از هر چیز او را بیدار می کند. بعد از آن به او میگفتم وقتی در رختخواب بودیم به من کتک بزند. من آن را دوست داشتم و رابطه جنسی عالی بود.» بنابراین او برای روز ولنتاین یک شلاق چرمی خرید و به کونال گفت که او دختر بدی بوده است. با شلاق، مومیتا بیشتر و بیشتر برانگیخته شد. کونال بالاخره توانست قسمت وحشی آن را ببینددوست دخترش به شکلی که هرگز تصور نمی کرد.
5. "زنجیر و شلاق مرا هیجان زده می کند"
اعتراف BDSM نیما می تواند به خوبی خارج از فیلم باشد. «وقتی در دومین قرار ملاقاتمان وارد اتاق خواب «دیگر» پونام شدم، کاملاً ترسیدم. چیزهایی از دیوار آویزان بود که من فقط در فیلم ها دیده بودم و نه در زندگی واقعی. سریع به او گفتم: «پونام، من اهل BDSM نیستم»، او به من اطمینان داد که لازم نیست با او صمیمی باشم. به زودی متوجه شدم که زنجیر و شلاق مرا هیجان زده می کند، اما فکر اینکه من در سمت گیرنده هستم، من را به وحشت می اندازد. پونام باعث شد بفهمم که من یک "دام" هستم نه "فرعی". بالاخره وقتی مسئولیت را بر عهده گرفتم احساس راحتی کردم. دیدن پونام با دستبندهای صورتی و گنگ با کنترل کامل روی او نهایت رضایت را به من داد. گاهی پونام با من زمزمه می کند: "فکر می کنم شیطان را در تو رها کرده ام."
6. "اعتراف BDSM از سفر بانکوک"
سفر بانکوک او پس از فارغ التحصیلی سفری به یاد ماندنی برای پروما و دوستانش بود. اگرچه اولین قانون سفر، زیرا آنها هرگز در مورد آن صحبت نمی کنند، او در خفا به من گفت ( به کسی نگو ) پروما با تعجب متوجه شد که هر چیزی که دوست دارید با قیمتی در آنجا موجود است. : چه بخواهید متنعم شوید یا شکنجه شوید. او در آنجا یک مرکز اس ام پیدا کرد که در آنجا شما را می بندند و برای لذت شما شلاق می زنند. تا به امروز، هر وقت از او میپرسم حالش چطور است، میگوید: «آنها با من کاری نکردند، شیطان هم به خاطر این همه احساس انجام نمیدهد.لذت.»
این اعترافات به شما می گوید که BDSM چه احساسی دارد. آیا اعترافی برای انجام دادن دارید؟ به ما اطلاع دهید.